زهرا از زمانیکه برای همراهی مادرش که میخواست سنتور را یاد بگیرد، آموزشگاه رفت، مجذوب صدای سازهای گوناگون شد و حالا دو سال پیاپی مقام اول مسابقات تکنوازی مدارس را از آن خود کرده است.
از سال ۸۸ در هنرستان استثنائی دخترانه «دکتر فاطمه هادوی»، بخشی به عنوان «خانه رویش» احداث شده است تا دخترها بعد از دیپلم خانهنشین نشوند و بتوانند مهارت کسب کنند.
رسول انتظاریمشهدی ۱۱ سال است که مشغول سنگتراشی است. انتظاری یادگیری تراشیدن سنگ را با شاگردی کردن نزد اقوام مادریاش آغاز میکند و میگوید: اقوام مادریام نسل درنسل سنگتراش بودند.
فاطمهصغری کرامتی ۱۲ ساله که میشود، قالیبافی را از شوهرخواهرش یادمیگیرد. چند سال بعد از ازدواجش هم که به مشهد میآیند، در همین خانه فعلی در محله فاطمیه، با شوهرش کارگاه میزنند و سه تا دار قالی برپا میکنند.
شروعبهکارِ سیداصغر گمراتیان، کفاش قدیمی اینگونه رقم خورد؛ «معلمها خیلی با ما بچهها بدرفتاری میکردند. یک روز آمدم خانه و گفتم مدرسه نمیروم و از هشتسالگی، ما را گذاشتند گیوهدوزی.»
رمضانعلی شاکری کتابشناس و کتابدار مشهدی سالها ریاست کتابخانههای «آستان قدس رضوی» و «فرهنگ و هنر مشهد» را برعهده داشت. کوچکترین اتفاقهای اطرافش برای او یک سند تاریخی بود.
سمیرا و پریسا حسینقلیزاده خواهران نقاش محله جاهدشهر تعریف میکنند: همسایهها که به منزل ما میآمدند و تابلوهایمان را میدیدند، از کارهایمان لذت میبردند و سفارش کشیدن نقاشی میدادند.