یک اتاق کوچک از خانه گرمشان، میهمان رنگ و طرح و نقش است؛ پدر، یکی از بینقصترین قالبهای سیلیکونی بازار را میسازد، مادر با ظرافتی خاص مواد را در قالب میریزد. امیرعلی هم در فضای مجازی طرحهای مدرن را ارائه میکند.
آن زمان که داییام عتیقهفروشی زد، من جوان و تازهکار بودم و مبلفروشی دایر کردم، اما بعد که دیدیم بازار سمساری بهتر است، وارد این کار شدیم.
خیابان «تابان» یا «شهید صارمی ۳۰» محدودهای برخوردار که همه کاربریهای رفاهی و خدماتی را در خود جای داده است؛ از کاربری آموزشی و تجاری تا کاربری فضای سبز و ورزشی.
در بساطشان همهچیز برای فروش پیدا میشود. تنوع آنقدر زیاد است که کسی را دست خالی از بازار بیرون نفرستد. غرفههای فروش خوراکی کمتر است، اما تا دلت بخواهد، ظروف پلاستیکی رنگبهرنگ میبینی.
اوایل انقلاب ازطریق اتحادیه و تعاونی شیشه را میخریدیم. مصالح ساختمانی بهسختی پیدا میشد. وقتی میخواستی حواله شیشه بگیری، بازرس میآمد و از خانه بازدید میکرد؛ اگر 10متر شیشه نیاز داشتی، برای هفتمتر حواله میداد و بقیه آن را باید آزاد میخریدیم.
ذرهای گرد کهنگی زمان بر ساختمانها و سروروی مغازهها نیست؛ گردی باقیمانده از گذشته که گویای نام تاریخی کوچه یعنی «حمام حاجنوروز» باشد. اما در میان همه این مدرنشدنها که با آمدن افراد جدید همراه بوده است، به برکت ماندن چند قدیمی که کاسبی را در مغازه پدری ادامه میدهند، رسم همسایگی با آدابی از همان نسل پدر و پدربزرگها جان دارد.سراغ همسایه خوب را که میگیریم، بیشتر کاسبان مغازهای را معرفی میکنند که از آنِ حاجاحمدآقا بود و تا بیستسال پیش که محله با ساکنانش جان داشت، قصابی بود. البته که فقط نامش گوشت و مرغفروشی بود، اما بیشتر به خیریهای میماند که چند خیر هرماه پولی دست حاجاحمد میرساندند تا از همین مغازه دستگیر مستمندان باشد.
یکی از ویژگیهایی که در جلال آل احمد72 توجه را جلب میکند، وجود چند مغازه اجاره ابزارآلات ساختمانی است. در منطقه11 مکان دیگری که در آن، بدینصورت مغازههای اجاره ابزارآلات ساختمانی کنار هم مستقر باشند، نداریم. استقرار اولین مغازهها به حدود بیستسال پیش بازمیگردد اما آن اولینها اکنون نیستند و تغییر شغل دادهاند.