خیابان راهنمایی با آن بازارهای تجاری متنوعش پر از شور زندگی است. رفتوآمد همیشگی در آن، جوش و خروشی دیدنی را به تصویر میکشد؛ بهویژه شب که میشود، خیابان حتی برای یک لحظه از حضور عابران خالی نمیشود.
شببازار بوستان خطی بخارایی کنار برج سلمان، این آمدوشد را بیشتر کرده است. به گفته کسبه، این بازار روشنایی و رونق بیشتری به این سمت از محله بخشیده است. اگرچه اول کار بازارچه با، اما و اگرها و مخالفتهایی روبهرو بود، با گذشت هشتماه امروز توانسته است جای خود را در دل کسبه راسته بازار راهنمایی و ساکنان محلی و رهگذران باز کند.
مغازهها با چراغهای پرنور، سرتاسر خیابان راهنمایی را نورافشانی کرده است. راهنمایی ۱۵ را که پشت سر میگذاریم، به بوستان خطی «بخارایی» میرسیم؛ درست پشت ایستگاه اتوبوس، جایی که ردیفی از لامپهای بزرگ کممصرف آنجا را مانند روز روشن کرده است. میزهایی با رومیزی ساتن سرمهای و انواع مواد خوراکی، پوشاک، عرقیجات و... دورتادور محوطه ورودی بوستان جانمایی شده است.
کمتر عابری است که در گذر از مقابل این بازارچه ولو برای لحظهای پا سست نکند و نگاهی به آن نیندازد. از خانمی که بههمراه دو دختر جوانش با دو نایلون در دست مقابل میز عرقیجات خانگی ایستادهاند، درباره ضرورت وجود این بازارچهها سؤال میکنم. او که خود را صفورا یزدانپناه معرفیمیکند، میگوید: هیاهو و شور و حالی که این بازارچهها دارند، حس خوبی ایجاد میکند، درست مثل ایام نوروز و حال و هوای خوشش.
او که از محله فرامرز عباسی به خیابان راهنمایی آمده است، با اشاره به نایلونهای در دستش ادامه میدهد: من خرید کرده بودم، اما با دیدن این بازارچه، دخترهایم از من خواستند سری هم به اینجا بزنیم. این معلم بازنشسته درحالیکه شیشه عرق کاسنی را در دستش گرفته است، میگوید: اگر در هر محلهای از این دست بازارچهها باشد، هم به ارتقای نشاط در محله کمک میکند و هم در این آشفتهبازار اقتصادی میتواند کمکی باشد به آنهایی که توان پرداخت رهن و اجاره مغازههایشان را ندارند.
ساحل ساغری بههمراه چند تن از دوستانش دور میز گیره و گل سر جمع شدهاند و مشغول انتخاب گیره مو هستند. صدای شوخی و خندههایشان فضا را پر کرده است. دختر جوان فروشنده با آنها همراهی میکند و چند نمونه از کارهایش را به آنها معرفی میکند.
جو شاد این قسمت بازار، لبخند را بر لب فروشندههای دوروبر و مشتریانشان آورده است. از ساغر درباره ضرورت فعالیت این بازارچهها میپرسم. او میگوید: خیلی خوب است. نگاه کنید میزها کنار هم و صمیمانه چیده شده است. یکی لباس راحتی دارد، یکی کیک و کلوچه، این طرف انواع دستگیره و دمکنی، آن طرف وسایل تزئینی و عروسک. یک شلوغبازار باحال که باب دل همه نوع سلیقه است.
هرچه هوا بهسمت تاریکی میرود، بازار شلوغتر و پررفتوآمدتر میشود. میان بازدیدکنندگان، قاسم حسینزاده، مدیر خیریه فدک و بانی راهاندازی این شببازار، را درحال سرکشی به غرفهها میبینیم. حسینزاده هدف از راهاندازی این بازار را ارائه تولیدات کارگاهی افراد تحتپوشش خیریه فدک در کنار دیگر فروشندگان عادی برمیشمرد و میگوید: حدود هشتماه قبل که با معاونت فرهنگی منطقه یک تعامل کردیم و ورودی این بوستان برای راهاندازی شببازار جانمایی شد، تصور استقبال مردم و در ادامه استمرار فعالیت آن را نداشتیم.
نارضایتی کسبه و ساکنان اطراف، یکی از چالشهایی بود که به گفته مدیر مجموعه خیریه فدک همان اول کار با آن مواجه شدند؛ «برخی کسبه روزهای اول درباره برپایی این شببازار چندان خوشبین نبودند و میگفتند ممکن است بازار آنها را تحتالشعاع قرار دهد. جالب اینکه یکی از کسبه که خیلی شاکی بود، بعد از چند هفته، خودش آمد و گفت که اشتباه کرده و از وقتی شببازار راه افتاده کار و بار اغذیهفروشیاش بهتر شده است.»
ساعت کار شببازار خیابان راهنمایی از ۵ عصر تا ۱۰شب است و این زمان، متناسب با فصل و کوتاهی و بلندی روز تغییر میکند. حسینزاده میگوید: معمولا ساعت ۴عصر و ۱۱شب تردد کم است و مشکل ترافیکی در اینزمینه نداریم؛ بههمیندلیل در این ساعت میز و صندلیهای نمایشگاه را با وانت میآوریم و میبریم.
او در ادامه میگوید: شببازار و روشنایی آن باعث امنشدن بوستان خطی سناباد و کوچههای اطراف شده است. تاریکی و وجود اراذل و معتادان سبب شده بود کسی جرئت آمدن به این بوستان را نداشته باشد، اما الان شما ببینید بیشتر کسانی که در پارک هستند، خانواده یا مادران جوان بههمراه فرزندانشان هستند.
مدیر خیریه فدک ضمن قدردانی از مساعدت مدیران شهرداری منطقه یک که نهایت تعامل و همکاری را با این خیریه داشتهاند، دو مطالبه را هم به نمایندگی از کسبه مطرح میکند؛ «تردد موتورسواران و دوچرخهسوارها از وسط بازارچه، امنیت بازدیدکنندگان و کسبه را تهدید میکند. با آنکه سمت چپ مسیر برای تردد این افراد باز است، از وسط پارک تردد میکنند. اگر شهرداری با گذاشتن موانع نعلی، مانع از ترددشان شود، ضریب امنیت مردم افزایش مییابد.»
زهرا کوهی بههمراه همسرش در این بازار مشغول فروش محصولاتش است. او میگوید: ما تولیدی لباس راحتی داریم. از وقتی این شببازار راه افتاده است، خدا را شکر امید بیشتری برای فروش تولیداتمان داریم. او با بیان اینکه اوایل خیلی از کسبه برج سلمان از بهراهافتادن شببازار ناراحت بودند، با خنده میگوید:، اما الان دیگر کاری به کارمان ندارند؛ ما با کسبه برج خوب کنار آمدهایم و آنها هم به وجودمان عادت کردهاند.
همسر خانم کوهی همانطورکه لباسها را در رگال میچیند، صحبتهای او را پی میگیرد؛ «برخی فروشندههای این بازار یا سرپرست خانوار هستند یا تحتپوشش بهزیستی و کمیته امداد قرار دارند. ازطرفی شببازار فرصت خوبی است برای امثال ما که امکان رهن و اجاره مغازه نداریم.»
یکی از کسبه که نمیخواهد نامش برده شود، میگوید: من تا قبل اینکه به اینجا معرفی شوم، دستفروش بودم و جوراب مردانه میفروختم. بارها ازسوی واحد سد معبر به من تذکر داده میشد تا اینکه با این شببازار آشنا شدم. الان نهتنها دیگر دغدغه مأموران سد معبر را ندارم بلکه توانستهام سرمایهام را چندبرابر کنم.
نسیم خنک بهاری شاخ و برگ درختان را به رقص درآورده است و صدای موسیقی آرام نوازندهای دورهگرد برای لحظاتی فضا را پر میکند. برای شنیدن نظر کسبه برج سلمان این شببازار راهی مجتمع تجاری میشویم. در گفتوگو با چند تن از کسبه درنهایت به این موضوع میرسم که رزق و روزی هرکسی دست خداست و اکثر کسبه از فعالیت این شب بازار درکنار کسبوکار خودشان ناراحت نیستند.
فرهاد بلندمنش که در طبقه همکف برج، مغازه بدلیجات و زیورآلات دارد، میگوید: رزق و روزی هر کسی دست خداست. من هیچوقت از راهاندازی بازارچه در اینجا ناراحت نبودهام.
مرتضی رحمانی، فروشنده پوشاک سنتی، هم میگوید: اوایل ناراضی بودم؛ چون ماهی چندمیلیون تومان پول رهن اجاره میدهیم. اما بعد دیدم مدل کار و اجناسی که میفروشند، هیچ شباهتی به داخل برج ندارد. وقتی انساندوستانه به این موضوع نگاه کردیم، دیدیم در این اوضاع بد اقتصادی و کسادی بازار، اگر یکی با همین یک میز و صندلی و یک متر جا بتواند خرج زندگیاش را درآورد، ما دیگر چهکاره هستیم که سنگاندازی کنیم!»