رضا نیازمند شهری، هشتاد و دوسالهِ سماورساز. او سماورسازی را پیشینهای خواندنی و شیرین میداند و میگوید: بهترین و گرانقیمتترین سماورها هنوز هم ساخت روسیه هستند که در آن زمان «خودجوش» نام داشتند.
قدیمیهای این بازار خیلی زحمت میکشیدند، ما هرچند روز یکبار باید به تهران میرفتیم و پارچه میخریدیم و بسیاری از شبها در گارگاه میماندیم تا کار دوخت و دوز مانتوها تمام شود.
بازار مولوی در محدوده پنجراه، بازار جم در خیابان جم، بازار زیتون در مصلی ۱۰ و مغازههای ریز و درشت که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود، ازجمله مکانهای عرضه اسباببازی در منطقه ۶ مشهد است.
به پل راهآهن نرسیده، مغازههای زیادی را میبینی که بر سر در آنها نوشته شده است: «خرج کارفروشی»، این مغازهها پر است از زیپ، دکمه، لایهچسب، نخ و سوزن، خطکش خیاطی. خرجکار یعنی لوازم خیاطی.
فاطمه طاهری که درجریان سیل سال گذشته، همه سرمایه و حتی همسرش را از دست داد، دست از تلاش برنداشت. کارگاه خراطی را دوباره راهاندازی کرده و اکنون در این حوزه حتی مسیر کارآفرینی را از سر گرفته است.
حدود بیستغرفه هرماه در زیرزمین حسینیه و خیریه دخت پیامبر (ص) برپا میشود؛ خانمهایی که با تکیه بر توانمندیهای خود، محصولاتی متنوع ازجمله پوشاک، زیورآلات و... را عرضه میکنند.
زندگی ایرانی همه لطف و هنر و لعابش را از هنر مسگری دارد؛ هنری که هنوز در خیابان سرخس مشهدمشتریهای خود را دارد. با حجرههایی که دود از دودکششان بالا میرود.






