آمنه درستکار میگوید: اگر بگویم رنج و درد نبوده است، دروغ گفتهام. مگر میشود جابهجایی یک مرد آن هم با صدکیلو وزن سخت نباشد؟ مگر میشود بستری شدنهای دوسهماهه در این بیمارستان و آن بیمارستان رنج نداشته باشد؟
محله چهاربرج در گذشته چهار برج دیدبانی داشته است. اولین ساکنان چهاربرج نیروهای نظامی بودند که حدود ۳۰۰ سال پیش برای مقابله با حمله ترکمنها و ازبکها در این قلعه ساکن شده بودند. این محله از سال ۹۲ به محدوده شهری پیوست. چهاربرج با برخورداری از یخدان، خانه تاریخی و موزه، محور گردشگری بولوار شاهنامه است.
حاج حسن رضوی تعریف میکند: من شبهای زیادی کشیک روستا بودم و شیفت میدادم، آن شب شیفت صدم من بود که داشت داستان میشد، با چراغقوه و از روی پشتبام خانه پدری نگاه کردم و فهمیدم به کدام کوچه رفت.
قدیمیهای محله چهاربرج میگویند مسجد حضرت ابوالفضلالعباس(ع) در کنار یک نهر آب و یک درخت ساخته شد.
اکرم دبیری میگوید: حدود هشت سال پیش، سرگردانی زائران را که دیدم، با همسرم مشورت کردم و گفتم اگر موافق است، آنها را به خانهمان دعوت کنم. او هم استقبال کرد و اولین زائران به خانه ما آمدند.
فاطمه ستایش، زهرا زندهدل و زینب اخوت، از محلات فردوسی و چهاربرج، خبرنگاری را بهصورت غیرحرفهای از حدود سهچهار سال قبل ضمن ارتباط با مردم و انجام گفتگوهای عادی شروع کردند.
مسیل انتهای بولوار شاهنامه، یکی از نازیباترین مناظر توس است. عظیم حمامی میگوید: وجود چنین کالی هنگام ورود به شهر توس، زیبنده و در شأن شاعر بزرگی، چون فردوسی نیست.
بانو عصمت بهشتی، آیینه تمامنمای صبر و شکیبایی بود. نماد و اسوه مادری مهربان و ازخودگذشته. مادری که هشت پسر داشت.روزهایی بود که پنج فرزندش در میدان جنگ بودند، اما او خم به ابرو نیاورد.






