امیرعلی صداقت و محمدجواد رضوی که ساکن محله چهاربرج و دانشآموز کلاس چهارم هستند، وظیفه پرورش حیوانات را برعهده دارند. پدربزرگشان وقتی از علاقه این دو نوهاش به حیوانات آگاه میشود، بخشی از حیاط خانهاش را به آنها اختصاص میدهد تا برای خودشان هر حیوانی را که دوست دارند بخرند و پرورش دهند. این دو 4سالی است که گوشت قرمز و گوشت سفید خانواده خود را تأمین میکنند!
محله چهاربرج در گذشته چهار برج دیدبانی داشته است. اولین ساکنان چهاربرج نیروهای نظامی بودند که حدود ۳۰۰ سال پیش برای مقابله با حمله ترکمنها و ازبکها در این قلعه ساکن شده بودند. این محله از سال ۹۲ به محدوده شهری پیوست. چهاربرج با برخورداری از یخدان، خانه تاریخی و موزه، محور گردشگری بولوار شاهنامه است.
برای اینکه بانوان محل نیز پاتوقی خصوصی و ایمن برای گفتوگو و بیان درددلهای خود داشته باشند، سوپرمارکتی را در محله چهاربرج مخصوص بانوان راهاندازی کردم که علاوهبر خرید مایحتاج روزمره، پاتوقی خصوصی برای زنان چهاربرج است و طی یک قرار نانوشته هر روز در آنجا جمع میشوند و مشکلات و گرفتاریهای خود را بازگو میکنند و در بسیاری از موارد راهحل بازکردن گره کور این گرفتاریها در همان فروشگاه و به دست بانوان چهاربرجی پیدا میشود.
یکی از همسر خود میگوید، دیگری برای جهیزیه دخترش لنگ است و آن یکی میخواهد پسرش را داماد کند، یکی دنبال سرمایهای برای مشاغل خوداشتغالی است و دیگری شوهر بیکارش او را کلافه کرده است.
فاطمه و معصومه هر دو نفر پشت دار قالی نشستهاند، دخترعموهای دیروز و عروس و خواهر شوهر امروز که اصالتی یزدی دارند. به یاد قدیمها که قالیبافی را از مادر فاطمه آموختند و امروز باید وارث این هنر برای نسلهای بعدی خانواده «نظامی» باشند تا اسباب درآمد و البته سرگرمیهای بچههای خانواده را تأمین کنند. فاطمه نظامی میگوید:«28سال است که به بافت فرش مشغول هستم اما بهترین فرشی که تا به حال بافتهام، فرشی بود که برای حرم امام حسین(ع) بافته شد. چند سال قبل، در جریان بازسازی ضریح حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع)، مفروشکردن بخشی از صحن حرم حضرت را بافندگان یزدی تقبل کرده و من هم بهعنوان یکی از بافندگان در خلق این اثر بیبدیل، افتخار نقشآفرینی داشتم»
احمد جاودانی، سال1334 در تپلمحله به دنیا میآید و از سنین نوجوانی ورزش زورخانهای را از همین محله شروع میکند. احمد جاودانی که سابقه دوستی50ساله با علیاکبر قاسمی (پهلوان رستم) را دارد، در همکاری با پهلوان رستم و گسترش ورزش زورخانهای نقش مهمی داشته است. او سال 1361که پهلوان ساخت و راهاندازی گود زورخانه وکیلآباد را شروع کرد، به همراه تعدادی از قدیمیهای این محل از جمله فضائلی، ملکینژاد، کاردان و... حمام قدیمی این محله را بازسازی و تبدیل به گود زورخانه کردند.
اسماء میرکی یکی از بافندههای ماهر فرش دستباف در بولوار شاهنامه است. او 22سال دارد و سال دوازدهم، در رشته «بافت فرش» جشنواره هنرهای تجسمی استان آذربایجان شرقی مقام نخست را به دست آورد. اسماء میگوید: «در جریان سفر به تبریز راننده وسیله نقلیه ما در راه تصادف کرد و به همین دلیل چندساعتی دیرتر به محل مسابقه رسیدیم. از طرفی استرس تصادف بر من تأثیر گذاشت به طوری که در ابتدای بافت و نشستن پشت دار قالی دچار اشتباه شدم و ترتیب تاروپودهای قالی را رعایت نمیکردم. بعد از چند دقیقه که متوجه این موضوع شدم، با وجودی که وقت زیادی نداشتم، عزم خود را جزم کردم و رتبه نخست را به دست آوردم».
میترا مرامی، یکی از دانشآموختگان رشته صنایع دستی، گرایش بافت فرش دستباف در دبیرستان راهنور است. او با اینکه تنها 20سال دارد، چندین بار در رقابتهای کشوری «بافت فرش» و «بافت زیلو» رتبه برتر را به دست آورده و از بافندههای متبحر بولوار شاهنامه و محله چهاربرج به حساب میآید. او سال 97 در جشنواره کشوری هنرهای تجسمی که در استان چهارمحال و بختیاری برگزار شد، شرکت کرده و رتبه اول مسابقات را در رشته «بافت فرش» از آن خود کردهاست.
یکی از پاکبانان زحمتکش شهرداری منطقه12 حسن یعقوبی رسولی گلاری است، او سه فرزند معلول دارد، خانهاش نیمهساز است و کلی خرج و مخارج گوناگون دارد اما دم برنمیآورد و صبح تا شب کوچه و پس کوچههای بولوار شاهنامه را نظافت میکند.
حسن آقا تا کنون دوبار کیف پول پیدا کردهاست، اما هردوبار چشمش را به روی مشکلات میبندد و کیفها را به صاحبش برمیگرداند حتی اگر درون کیف سه میلیارد تومان پول باشد و صاحب کیف درقبال این پاکدستی به او 50هزار تومان مژدگانی بدهد!