آنطور که مقصود ایرانمنش روایت میکند، این عزاداری سنتی در آذربایجان قدمتی بیش از چهارصد سال دارد و همچنان در محرم بهیاد شبهای کربلا پرشور برگزار میشود؛ مراسمی که سرمشقی از کارهای حبیببنمظاهر است.
محله پایین خیابان به دستور شاهعباس اول صفوی بهطول یک کیلومتر از حرم مطهر تا دروازه پایینخیابان ایجاد شد. از آنجا که بخش انتهایی خیابان اصلی شهر در این محله قرار داشت، مردم مشهد به این محله «ته خیابون» میگفتند. اکنون بسیاری از هتلهای معروف مشهد در پایین خیابان قرار دارد.
قاسم زندشهری در سالهای اولیه زندگی با وجود اینکه در منزل اجارهای بودند، نصف درآمدش را برای ائمه (ع) کنار میگذاشت. خانه ۶۰ متری آغازکننده مراسمهای مذهبی او شد.
گروه بزرگی از بلوچها در محله پایینخیابان کوچهای بهنام خودشان دارند؛ کوچه شهید عامل ۶ در شارستان شهید حاجیحسنیکارگر. آنطور که علی سیستانی، از پیرهای این کوچه، میگوید، بیشتر این بلوچها در دوره قاجار از زابل مهاجرت کردهاند.
نام رمان، «عیدگاه» است و قصهاش از جلو یک قهوهخانه و مارگیرهایی شروع میشود که درصدد ذبح مار هستند تا پوستش را بکَنند و با گوشتش آبگوشت درست کنند! ماجرایی واقعی از عیدگاه دههشصت.
این کوچه که اکنون تابلوی «وحدتیک» با زیرنویس «شهید مهدی محبتی» را در ابتدای دیوار خود دارد، در ابتدایِ ایجاد به کوچه «پشتبهره» معروف بود. دلیل این نامگذاری هم قرار گرفتن این کوچه در پشت دیوار یا در لهجه مشهدی «بهره» مشهد بود که روزگاری بر دورتادور شهر کشیده شده بود.
حاجاکبر نعیمیپور تعریف میکند: وقتی کفش ملی سال ۱۳۴۵ آمد، در کمتر از دوسال بیشتر کارگاهها تعطیل شدند. کفش ملی دهبیست شعبه اطراف حرم زد. مجبور شدم دور کفاشی را خط بکشم.
پیرمرد نوغانی که اعتقادی به داشتن سواد بین کاسبان ندارد، اضافه میکند: قدیم در کلاسها به شاگردان درس اخلاق، ادب و فرهنگ میدادند، اما امروزه همه چیز شده ریاضی، شیمی، فیزیک و... که به هیچ دردی نمیخورد!