کد خبر: ۱۱۸۹۱
۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۰
پهلوان صاحب زنگ، مبدع چرخ سپهر تک‌پِر است

پهلوان صاحب زنگ، مبدع چرخ سپهر تک‌پِر است

پهلوان حسن ریاحی جزو معدود افرادی به‌شمار می‌رود که بالاترین رتبه باستانی را از آن خود کرده است. او وقتی وارد زورخانه می‌شود، ورزش به‌هم می‌خورد و همه به احترامش می‌ایستند و مرشد برایش زنگ می‌زند و صلوات می‌فرستد.

متولد ۱۳۲۷ و بزرگ‌شده میدان اعدام محله پایین‌خیابان است. در سیزده سالگی وقتی برای نخستین‌بار پایش به زورخانه باز شد، تصورش را نمی‌کرد که روزی پهلوان‌تمامِ ورزش باستانی، عضو تیم ملی ورزش‌های زورخانه‌ای و باستانی، قهرمان کشوری و بین‌المللی، مربی و داور کشوری این رشته باستانی شود.به همه اینها باید عضویت کمیته ارزشیابی هیئت ورزش‌های باستانی استان و هیئت ورزش‌های باستانی و کشتی پهلوانی مشهد را هم اضافه کرد.

پهلوان «حسن ریاحی» امروز با هشت عنوان مقام قهرمانی در رشته چرخ چمن و تیز کشوری، دو مقام قهرمانی تیمی در مسابقات هنر‌های فردی کشوری، یک مقام قهرمانی بین‌المللی و بالاخره چهار مقام قهرمانی استانی در رشته چرخ چمن و تیز، به‌عنوان نمونه‌ای از مهم‌ترین افتخاراتش، روبه‌رویمان نشسته است تا از روز‌هایی بگوید که مسیری بوده برای رسیدن به جایی که امروز در آن قرار دارد؛ در مقام «پهلوان زنگی.»

داستان آن روز سیزده سالگی برادرش حسین، مربی کشتی بوده و یکی از روز‌های سیزده‌سالگی «حسن»، دست او را می‌گیرد و به زورخانه می‌برد؛ «آن زمان‌ها سالن کشتی و زورخانه یکی بود، به‌طوری‌که بالای گود، تشک کشتی قرار داشت و درون گود هم پهلوانان کار خودشان را می‌کردند.»

او محو فضای زورخانه می‌شود و حرکات باستانی‌کارها، صدای زنگ و نوای مرشد و جاری بودن ذکر خدا و ائمه (ع) هنگام ورزش، حسن را جذب این رشته باستانی می‌کند؛ «آن زمان هزینه کلاس ماهی پنج تومان بود، اما چون پشتکار زیادی برای فراگیری و تمرین داشتم، پس از سه ماه، هیئت‌مدیره تصمیم گرفت دیگر از من شهریه نگیرد که این مسئله، عاملی برای تشویق و پشتکار بیشترم شد.»

 

مبدع چرخ سپهر تک‌پِر

پهلوان ریاحی از استادش، مرحوم حسین نائب می‌گوید و یادآوری می‌کند: «از حرکات استاد، الگو می‌گرفتم و پیش می‌رفتم تا اینکه بعد‌ها چرخ «سپهر تک پِر» را هم خودم ابداع کرده و در کشور به ثبت رساندم که تاکنون کسی نتوانسته است این حرکت را بزند.»

بعد هم توضیح می‌دهد: «این چرخ چندین مدل دارد که همه آنها را هم‌زمان کار کرده و مقام اول را آورده‌ام که شامل چمنی، تیز، تک‌پِر و تک‌پِر سپهر است، اما حالا دیگر کسی پیدا نمی‌شود که بتواند همه را با هم انجام دهد و هر کسی یک رشته چرخ را دنبال می‌کند.»

 

«پهلوان زنکی» محله پایین خیابان و مبدع چرخ سپهر تک‌پِر است

 

روزی ۵ ساعت تمرین و ۴۵۰ دور چرخ

پهلوان ریاحی به تلاش‌های شبانه‌روزی‌اش برای رسیدن به این موفقیت و مهارت در زدن انواع چرخ و کسب قهرمانی در آنها اشاره می‌کند و می‌گوید: «روزی ۵ ساعت تمرین می‌کردم و هربار ۴۵۰ دور چرخ می‌زدم. تمرین‌هایم آن‌قدر سنگین و فشرده بود که حتی در زمستان‌ها دو تا لُنگ را از شدت عرق خیس می‌کردم.».

اما او هم‌زمان با انجام تمرین‌های ورزش باستانی و زورخانه‌ای، کشتی هم کار می‌کرده است؛ «تا زمانی که تشک کشتی در زورخانه بود، کشتی باستانی را هم با برادرم انجام می‌دادم، اما حدود سال‌۱۳۴۹ بود که سالن کشتی را جدا کردند و ناچار شدم دیگر این رشته را رها کنم.»

 

قطار قهرمانی‌ها و استخدام در شهرداری

ریاحی با همان جدیت و اشتیاق روزافزون، تمرین‌هایش را ادامه می‌دهد و در مسابقات زیادی در سطح مشهد، استان، کشور و جهان شرکت می‌کند و قهرمان می‌شود. دیگر شهرتش فراگیر شده و در کشور صحبت از او می‌شود.

درنهایت عنوان‌های قهرمانی او، مسیر استخدام در شهرداری را برایش هموار می‌کند؛ «اداره تربیت‌بدنی به‌دلیل مقام‌های قهرمانی که داشتم، من و دو نفر از کشتی‌گیران به نام عباس گلمکانی و محمدعلی سرور را برای استخدام، به شهرداری معرفی کرد و، چون آن زمان این سازمان موظف بود بخشی از نیروهایش را از میان قهرمانان ورزشی پذیرش کند، کارمند شهرداری در بخش درآمد شدم.»

 

قهرمان مسابقه بین‌المللی عراق

این پهلوان نامی که هم‌دوره احمد وفادار و عضو تیم ملی ورزش باستانی بوده، می‌گوید: «در دوران جوانی برای مسابقات باستانی به عراق اعزام شدیم. خوب به یاد دارم که آن سال‌ها راه کربلا بر ایرانیان بسته بود و جمعیت زیادی برای بدرقه کاروان ورزشی ما به خواجه‌اباصلت آمده بودند؛ مردمی که از شوق و حسرت کربلا، همراه با نوحه‌خوانی مرتضی ذبیحی، گریه می‌کردند.»

ریاحی با بیان اینکه آن زمان فقط کشور‌های ایران و عراق ورزش باستانی داشتند، می‌گوید: «تنها مسابقه بین‌المللی که در آن شرکت کرده‌ام، رقابت‌های کشور عراق بود که به‌صورت انفرادی و تیمی برگزار شد.» او در این دوره از مسابقات، در رقابت با حبیب نائب، پیروز می‌شود و عنوان قهرمانی را از آن خود می‌کند، اما چیزی که این وسط برای این پهلوان باستانی شیرینی خاصی داشت، زیارت در کربلا بود؛ چیزی که همه ایرانی‌ها در آن زمان آرزویش را داشتند.

از او درباره اینکه چرا فقط ایران و عراق ورزش باستانی داشتند، می‌پرسیم که پاسخ می‌دهد: «چون ورزش باستانی توام با دین است، فقط کشور‌های اسلامی ایران و عراق آن را داشتند، اما امروزه تایلند، افغانستان و چند کشور دیگر هم وارد این وادی شده‌اند.» بعد هم یادآوری می‌کند: «آن روز‌ها فوتبالی در کار نبود و ورزش‌های زورخانه‌ای و کشتی به‌ویژه در میان مردم باتقوا، خریدار زیادی داشت.»

 

«پهلوان زنکی» محله پایین خیابان و مبدع چرخ سپهر تک‌پِر است

 

داستان آن ۲۵ هزار تومان و ازدواج ریاحی

رد پای خاطرات ریاحی به اینجا می‌رسد که سال‌۱۳۵۷ به‌خاطر مقام‌های قهرمانی که تا آن زمان به‌دست آورده، ازطرف وزارت کشور ۲۵‌هزار تومان تشویقی می‌گیرد؛ هدیه‌ای که کمک بزرگی برای سروسامان دادن به زندگی‌اش می‌شود؛ «۱۵‌هزار تومانش را خانه خریدم و با ۱۰‌هزار تومان باقی‌مانده‌اش هم با ملیحه آرام عروسی کردم. در مراسم ازدواجم هزار‌و‌۵۰۰ نفر از مردم، کشتی‌گیران، پهلوانان باستانی‌کار، روسای شهرداری و انجمن شهر و ورزشی شرکت کرده بودند؛ چون آن زمان در ایران، شهرتی داشتم و اسم‌ورسمی برای خودم به‌هم زده بودم.»

گفتن از ازدواج بهانه‌ای می‌شود تا درباره واکنش همسرش دربرابر فعالیت‌های ورزشی‌اش نیز بپرسیم که پاسخ می‌دهد: «او آن زمان‌ها فقط از دیر به خانه آمدن و حضور کمم به‌خاطر شرکت در مسابقات و برنامه‌های کشوری در شهر‌های دیگر گلایه داشت، اما از آن‌طرف وقتی شهرت و احترامم را در بین مردم می‌دید، چیزی نمی‌گفت.» بعد هم می‌خندد و می‌گوید: «اما الان تلافی آن روز‌ها را درمی‌آورد و می‌گوید باید بیشتر وقتم را در خانه و کنار او باشم.» حالا امروز حاصل زندگی مشترک این دو، یک دختر و پسر است؛ «پسرم دانشجوی رشته نرم‌افزار است و هم‌زمان ورزش زورخانه‌ای انجام می‌دهد و چرخ هم می‌زند. دخترم هم دانشگاهش را تمام کرده و عروس شده است.»

 

«پهلوان حسن ریاحی» جزو معدود افرادی به‌شمار می‌رود که بالاترین رتبه باستانی یعنی «از در زنگ و صلوات» را از آن خود کرده است

دارنده بالاترین رتبه ورزش باستانی

۹ رتبه برای باستانی‌کار وجود دارد که جایگاه و درجه او را در بین اهالی زورخانه نشان می‌دهد. هرچه این رتبه‌ها افزایش یابد، بر درجه استادی و پیش‌کسوتی باستانی‌کار افزوده می‌شود. رسیدن به این امتیاز‌ها هم دشوار است و زحمت زیادی دارد، اما «پهلوان حسن ریاحی» جزو معدود افرادی به‌شمار می‌رود که بالاترین رتبه باستانی یعنی «از در زنگ و صلوات» را از آن خود کرده است.

 او به جایگاهی رسیده که وقتی وارد زورخانه می‌شود، ورزش به‌هم می‌خورد و همه به احترامش می‌ایستند و مرشد هم برایش زنگ می‌زند و صلوات می‌فرستد. نکته جالب توجهش هم این است که دارندگان این جایگاه در مشهد فقط سه نفر هستند.

 

۵۵ سال در گود

ریاحی هنوز هم پس از ۵۵ سال ورزش باستانی، در گود به‌سر می‌برد و همراه با جوان‌تر‌ها به‌عنوان پیش‌کسوت و بزرگشان، ورزش می‌کند؛ «هفته‌ای سه روز ورزش می‌کنم؛ البته هفته‌ای یک روز هم میاندار گود هستم که همان مربیگری است.

او خیلی زود وارد حوزه میانداری و مربیگری شده است؛ «۲۲‌سالم بود که داوری و مربیگری را هم‌زمان شروع کردم و تربیت یک تیم را به‌عهده داشتم.» او که تا همین سه سال پیش یعنی در شصت وچهارسالگی چرخ می‌زده، دیگر به‌دلیل افزایش سنش به صلاح نمی‌بیند که این حرکت را انجام دهد؛ «حالا فقط همان تمرین‌های ورزشی، نرمش‌ها و دیگر ورزش‌های درون گود را انجام می‌دهم.»

 

«پهلوان زنکی» محله پایین خیابان و مبدع چرخ سپهر تک‌پِر است

 

بنیانگذار سالن باستانی شهرداری مشهد

پهلوان ریاحی تلاش‌هایش را در حوزه ورزش باستانی تا جایی ادامه می‌دهد که دغدغه داشتن زورخانه‌ای برای کارمندان شهرداری را به واقعیت بدل می‌کند. او ماجرا را این‌گونه نقل می‌کند: «دیدم دیگر چیزی از باشگاه جوانان، باقی نمانده و این روزهاست که خراب شود؛ برای همین هم روزی دو ساعت باشگاه چمران در میدان ۱۰‌دی را اجاره کردم.»

او که روز‌های اول در سالن باستانی این باشگاه به‌تنهایی ورزش می‌کرده، فکری به ذهنش می‌رسد؛ «به شهرداری مرکز آمدم و گوش‌به‌گوش، خبر تشکیل این سالن را منتشر کردم و کارمندان هم برای ورزش به آنجا آمدند. از آن‌طرف وقتی شهرداری متوجه ورزش کردن کارکنانش شد، به‌عنوان تشویقی، روزی دو ساعت به آنها اضافه‌کار داد.» چیزی نگذشت که تعداد باستانی‌کاران شهرداری، ۸۰ نفر شد؛ «دیدم اجاره‌نشین هستم و ادامه کار به این شکل دشوار است؛ برای همین هم امیرپور، شهردار وقت را دعوت کردم و گفتم تا کی باید سر سفره مردم نان بخوریم و از او خواستم تا مجوز ایجاد زورخانه را صادر کند.» خلاصه اینکه او پس از گرفتن موافقت شهردار، سه سال تمام دوندگی می‌کند تا بتواند تک‌تک امضا‌ها را با خون دل بگیرد؛ «سرانجام زمین را تحویل گرفتم و شبانه در زمستان سوزان، مرشد و باستانی‌کاران شهرداری را آنجا جمع کردم و روی همان زمین خاکی شروع به ورزش کردیم. این دوران هم‌زمان با افتتاح سالن غدیر توسط شهردار بود.»

فرصت مناسبی بود تا از شهردار بخواهند بیاید و کلنگ زمین را بزند؛ «کلنگ به زمین خورد و یکی از شاگردانم هم شروع به چرخ زدن کرد و جمعیت از سر کنجکاوی جمع شده بودند و راه‌بندان شده بود.» آن‌گونه که پهلوان ریاحی توضیح می‌دهد، ساخت سالن باستانی شهرداری دو سال طول می‌کشد و در تمام این مدت باز هم خود او بوده که پیگیر همه مراحل کار و به سرانجام رسیدنش شده است؛ «برای احداث ساختمان هم خیلی دوندگی کردم تا بودجه‌اش را گرفتم و سرانجام سالن در سال‌۱۳۷۴ افتتاح شد.»

پس از آن همه دوندگی. اما خستگی همه این دوندگی‌ها همچنان به تن پهلوان ریاحی مانده است، زیرا سالن با نام «سالن باستانی شهرداری مشهد» تابلو می‌خورد و در تمام این سال‌ها هیچ نامی از پهلوان اولی که بانی راه‌اندازی این مکان شده است، به میان نمی‌آید.

خودمانی با پهلوان حسن ریاحی

 

- اولین‌بار وارد کدام زورخانه شدید؟

باشگاه بهرامی در بست بالاخیابان که متعلق به تیمسار بهرامی بود که بعد از انقلاب به باشگاه جوانان اسلامی تغییر نام پیدا کرد.

 

- اولین مقامی را که گرفتید، به یاد دارید؟

۱۵‌سالم بود که در مسابقه‌ای مقام آوردم و جایزه‌ام را از دست تیمسار بنی‌اعتماد، شهردار وقت مشهد گرفتم.

 

- پهلوانان همیشه حرفشان میان مردم اعتبار دارد. برای شما هم پیش آمده که بین افراد پادرمیانی کنید؟

جوان و کهن‌سال برایم احترام خاصی قائل هستند و وقتی اختلافی بین افراد پیش می‌آید، سراغم می‌آیند و مسئله با میانداری من حل می‌شود.

 

- اساس ورزش باستانی چیست؟

پرورش روح و جسم، فروتنی، افتادگی، ازخودگذشتگی، مروت، مردانگی، کمک به فقرا و...

 

- مراحل ورزش در زورخانه به چه ترتیبی است؟

دویدن همراه با بشمار، شنا، نرمش، میل گرفتن، پا زدن، چرخ زدن که همه می‌ایستند و به یک نفر که در وسط می‌چرخد، نگاه می‌کنند و دعا کردن که فرد میاندار خم می‌شود و گود را می‌بوسد و پس از تشکر از مرشد، شروع می‌کند به دعا کردن.

 

- در قدیم مردم اعتقاد خاصی به دعای پهلوانان و باستانی‌کاران داشتند، آیا هنوز هم این‌گونه است؟

بله. هنوز هم پیدا می‌شوند کسانی که به دعای خیر باستانی‌کار‌ها و پهلوانان زورخانه اعتقاد دارند و التماس دعا می‌کنند.

 

«پهلوان زنکی» محله پایین خیابان و مبدع چرخ سپهر تک‌پِر است

- چرا درِ زورخانه‌ها کوتاه است؟

درِ زورخانه کوتاه است و پهلوان و دیگر باستانی‌کاران مجبورند هنگام ورود، سرشان را خم کنند که این مسئله گویای این است که هرچقدر هم زور بازو داری، باید سرت را پایین بیندازی و به خودت مغرورنشوی.

 

- زورخانه چه ساعتی فعال است؟

زورخانه دوبار در روز، هم‌زمان با اذان صبح و مغرب‌وعشا فعال است. ورزشکاران پس از ادای نماز یک ساعت‌ونیم مشغول ورزش می‌شوند؛ البته گاه پیش می‌آید که بین ساعت ۸:۳۰ تا ۹ نیز یک گود دایر می‌شود.

 

- شما این روز‌ها مشغول چه کاری هستید؟

پس از اینکه در سال‌۱۳۷۹ بازنشست شدم، درکنار ادامه ورزش باستانی، مشغول مربیگری و داوری ورزش باستانی هستم.

 

- چه توصیه‌ای برای جوانان دارید؟

جوانان وارد ورزش باستانی شوند؛ چون ورزشِ دل و روح و توام با دین است و رشته‌ای پهلوانی و مملو از جوانمردی به‌شمار می‌رود.

 

قاب خاطره

سال‌های ۵۸، ۵۹ مسابقه‌ای باستانی در سالن سرپوشیده مهران در خیابان خاکی برگزار شده بود که من هم در آن شرکت کردم، اما عده‌ای با رابطه‌بازی می‌خواستند باستانی‌کار مد‌نظر خودشان را پیروز میدان معرفی کنند. زمانی که شروع به چرخیدن کردم، ناگهان مردم که متوجه موضوع شده بودند، فریاد زدند که: «اولی‌اش معلوم شد، دومی‌اش را معلوم کنید.» آنها هم دیگر نتوانستند کاری کنند؛ چون دیدند مردم متوجه شده‌اند و درنهایت من مسابقه را بردم.

یک‌بار در همان ایام جوانی از دم بست بالاخیابان تا میدان شهدا، روی تریلی در حال حرکت، چرخ زدم. آن زمان مرشد بدرحسنی برایم ضرب گرفته بود و من هم چرخ می‌زدم. جمعیت زیادی برای تماشا آمده بودند، حتی مسئولان شهری و کشوری هم حضور داشتند. وقتی کار تمام شد، هویدا جلوی شهرداری جایزه‌ای به من داد. خبر این حرکتم مثل توپ در کشور صدا کرد؛ چون چرخیدن روی تریلی در حال حرکت بسیار مشکل است و کسی نمی‌تواند آن را انجام دهد.

 

* این گزارش در شماره ۱۸۲ مورخ ۲۱ دیماه سال ۱۳۹۴ در شهرآرا محله منطقه ثامن منتشر شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44