محمد وزیری میگوید: وقتی کار خرید زمین مسجد جفتوجور شد، همه اهالی دستبهدست هم دادند. حتی بچهها دانهدانه آجر میآوردند و دست ما میدادند. خانمها چادرهایشان را گره میزدند و گچ درست میکردند.
رسالت ازقدیمیترین محلات شهرک غرب است که ازشرق به میدان نمایشگاه متصل است.اوایل دهه۶۰تعاونی مسکن شمارهیک اتوبوسرانی،هزارقطعه زمین اززمین شهری گرفت و۲۰۰واحد ویلایی ساخت وبه کارکنان اتوبوسرانی تحویل داد وآنها درخیابان میعاد محله ساکن شدند.شهرک اتوبوسرانی دومین شهرکی بودکه بعدازشهرک لشکر درقاسمآباد ساخته شد.
طاهره محمدزادهاصلی از همان سال۵۷ که به محله رسالت میآید، دوشبهدوش مردها، مانند دیگر زنان محله، چادر به کمر، مسجد صاحبالزمان (عج) را میسازند.
امیررضا روزدار با اینکه یازدهسال بیشتر ندارد، سیزدهمدال طلا، نقره و برنز در سطح استانی و کشوری به ارمغان آورده که آخرینش، مدال طلای مسابقات انتخابی تیم ملی است.
زینبکریمپور مادر سجاد میگوید: فکر کردم حالا که سجاد نیست و کل خانواده و دوستانش و یک محله داغدار پرکشیدنش هستند، چقدر خوب است که با اعضای بدنش، جانی دوباره به آدمهای دیگر ببخشیم.
آنطورکه در خاطر محمد وزیری هست، ۲۸خانوار در خیابان یوسفیه فعلی ساکن بودند و همه به هم برای تأمین نیازهای محله کمک میکردند؛ خواه ساخت مسجد بود یا تأمین کالاهای معیشتی یا هر نیاز دیگری.
ملیکا مرزانی خیلی کوچک بود که ورزش را شروع کرد اما چون عاشق حرکات رزمی بود، زود پیشرفت کرد و حالا که دهساله است و به کمربند زرد رشته کاراته رسیده، قهرمانی استان را هم پشت سر گذاشته است.
روز بعد از عملیات فتحالمبین، جسم خونین او را روی بقیه پیکرهای نیمهجان رزمندهها انداختند. این سرآغاز بود تا ۹سال اسارت برایش رقم بخورد؛ او که پیش از این هم به دست دموکراتهای کردستان، اسیر شده بود.