من هر روز یک زیرانداز و کمی خوراکی و اسباببازی برمیداشتم و همراه نجمه و مجتبی که هنوز خیلی کوچک بودند، به بیمارستان میرفتم. به حاجآقا کمک میکردم راه برود و حین راه رفتن باید به سینهاش میزدم تا لختههای خونِ داخل ریه از طریق سرفه از دهانشان بیرون بیاید. از صبح تا غروب با دوتا بچه داخل بیمارستان بودیم.این بخشی از روایت همسر صادق هدایتینیا درباره روزهای مجروحیت این جانباز جنگ تحمیلی است.
رسالت ازقدیمیترین محلات شهرک غرب است که ازشرق به میدان نمایشگاه متصل است.اوایل دهه۶۰تعاونی مسکن شمارهیک اتوبوسرانی،هزارقطعه زمین اززمین شهری گرفت و۲۰۰واحد ویلایی ساخت وبه کارکنان اتوبوسرانی تحویل داد وآنها درخیابان میعاد محله ساکن شدند.شهرک اتوبوسرانی دومین شهرکی بودکه بعدازشهرک لشکر درقاسمآباد ساخته شد.

علیرضا اسدی 15سال است که در محله رسالت سکونت دارد و شناخت خوبی از منطقه به دست آورده است. او درباره هنر نمایش در این منطقه میگوید: بیشتر ساکنان این منطقه کارمند هستند و جمعیت جوان این محدوده زیاد است و استعدادهای بالقوهای در منطقه وجود دارد. اما قاسمآباد برای بالفعلکردن این استعدادها نیاز به حمایتهای دولتی دارد. در مدت سکونتم با فرهنگسراهای مختلف این منطقه فعالیت داشتم. اما امکانات آنها برای اجرا و تمرین نمایش محدود است و نیاز به بازبینی در ساختار آنها احساس میشود. در صورتی که امکانات تئاتر در این منطقه مهیا شود استعدادهای درخشانی را به تئاتر شهر معرفی میکند. مطمئن هستم اگر سالن تئاتری اینجا افتتاح شود هر شب چراغ آن روشن میماند.
مطهره گلشاهیان متولد 1386 و ساکن محله رسالت است. او به دلیل علاقه زیادش به ورزش از هشت سالگی تکواندو را شروع می کند، اما کم کم متوجه می شود این رشته برایش جذابیت ندارد و بعد از دو سال به سراغ کاراته و سبک کیوکوشین می رود. او دارنده مدال طلای مسابقات آزاد کشوری در سال97 است.
به ما گفتند ترکیب کلر و وایتکس برای ضدعفونی کردن خوب است. رفتیم سراغ یکی از کشاورزهای قدیمی محله و موتور سمپاشش را قرض گرفتیم و شروع کردیم به ضدعفونی کردن خیابانها. هر سه چهار روز یکبار ماشین را راه میانداختیم و همهجا را ضدعفونی میکردیم. اشتباه نکنم فقط بچههای ما 9 بار کل نهضت و یوسفیه را گندزدایی کردند. جاهایی هم که ماشینرو نبود بچهها با سمپاش دستی میرفتند. آنطور که به آمار دادند، شیوع کرونا در یوسفیه کم بود.
آنطورکه قدیمیهای یوسفیه تعریف میکنند، حدود60-50 سال قبل یوسفیه یکی از روستاهای غرب مشهد بود که چند بزرگ مالک آن را اداره میکردند و این خیابان فعلی محل زندگی کشاورزانی بوده است که روی زمینهای آنها کار میکردند. در دهه 40 و 50 خورشیدی مالکانی که یوسفیه ملک آنها بود و اینجا زیرنظرشان اداره میشد، تصمیم گرفتند که به سبک و سیاق حاج حسین ملک به کشاورزها چیزی ببخشند و قرار بر این شد که اراضی مسکونی یوسفیه را به آنها بدهند. بزرگترین زمینها 2000متر بود و کوچکترین 500متر.
یوسفیه 9 محوریترین کوچه راسته یوسفیه است. قدیمیهای اینجا که برای بزرگ مالکان محدوده قاسمآباد زراعت میکردند هنوز باغ های میوه و قنات قدیمی قاسم آباد را به یاد دارند. بعدها، تعاونی نهضت سوادآموزی زمینها را به قطعات 200 متری تقسیم و هر قطعه را به ۲نفر واگذار کرد. با افزایش تقاضا، تقسیم زمینها به واحدهای کوچکتر تا آنجا پیش رفت که واحدهایی با متراژ حتی 30 متر هم در این محله ساخته شد.
یک روز همه افراد شاغل در سازمان اتوبوسرانی را جمع کردم تا زمینها را قرعهکشی کنیم. چون زمین به تعداد همه نبود، به هرکس یک برگه قرعهکشی دادیم. در این میان عدهای تازهداماد و عدهای بیخانه بودند و بیشتر به این زمین احتیاج داشتند. پیش از قرعهکشی به رانندهها گفتم بالاغیرتا هرکس نیاز ندارد، قرعهاش را بگذارد و برود. تعداد زیادی از افرادی که حضور داشتند، قرعه را گذاشتند و رفتند.