فوتبال برای مهدیار فقط ورزشی ساده نیست. همه اهداف و انگیزهها و آرزوهای او در فوتبال خلاصه شده است. از زمانی که بهیاد دارد، با این ورزش آشنا بوده و تصمیم گرفته است همیشه اولویت زندگیاش قرار بگیرد. حالا سیزده سال بیشتر ندارد، اما حساب تعداد مسابقات باشگاهی و مقامهایی را که کسب کرده است، ندارد.
بهتازگی به مسابقات لیگبرتر هم راه پیدا کرده است و دلش میخواهد روزبهروز در این رشته پیشرفت کند.
محلهای که اکنون پورسینا نام دارد، در دوره ناصرالدینشاه مزرعهای بوده به نام «بازه شخ»، به معنای «درهای که دارای خاک سفت» است. این نام بعدها به «بازه شیخ» و از حدود صد سال پیش نیز به نام «هدایتآباد» معروف شد. بیشترین کاربری اراضی محله پورسینا، مسکونی و فضای سبز است.

محبوبه اکبری ته و توی همه گیاهها را درآورده و از هر چیزی عرق گیاهی گرفته است. حالا ۶۰، ۷۰مدل عرق گیاهی دارد و چند دستگاه عرقگیری که شب و روز کار میکنند و لحظهای خاموش نمیمانند. هفتسال پیش همسرش دچار معدهدردی عجیب میشود. به پزشکهای مختلف مراجعه میکنند و دارو و درمانهای متفاوت را امتحان میکنند اما هیچکدام افاقه نمیکند. محبوبه خودش دست به کار میشود، یک دستگاه عرقگیر کوچک میخرد، با پرسوجو و مطالعه چند گیاه دارویی برای درد معده هم میخرد و عرقگیری میکند. در این میان از دوست عطارش هم کمک میگیرد. بهبودی همسرش باعث میشود که انگیزه بیشتری برای ادامه این مسیر پیدا کند.
امیرحسین امینیمقدم از سال پیش تا به امروز موفق به کسب دو مدال اول و سوم استانی در رشته ورزشی ووشو شده است. خودش میگوید که این تازه اول راه است و در آینده مدالهای مهمتری کسب خواهد کرد. کسب این مدال انگیزه مضاعفی برای او ایجاد میکند تا تمریناتش را با تلاش بیشتر ادامه بدهد. اصلا او به همین تلاش مضاعف بین بچهها معروف است.
پای ثابت مراسمهای عزاداری ماه محرم و دیگر سوگواریها، همیشه چند کودک شر و بازیگوش هستند که از دیوار راست بالا میروند. بچههایی که در آن چند ساعت فرصت را برای بازی مناسب میبینند و مجلس را روی سرشان میگذارند. پدر و مادرها و گاهی سخنران مجلس، در طول مراسم مدام کودکان را با بشین و ندو و نرو، سر جایشان مینشانند و آنان را بار اضافهای میدانند که باید کنترلشان کنند. چندسالی است حسینیههای زیادی برای کودکان در این سوی شهر راهاندازی شده است.
هر چیزی که مربوط به فوتبال باشد صدرای دوازدهساله را مجذوب خود میکند. الگوهای ورزشی زیادی دارد و دلش میخواهد یک روز جا پای آنها بگذارد و در سطح کشوری و بینالمللی مطرح شود. همه اینها باعث شده که حالا با همین سنوسال کم در سه تیم مختلف بازی کند و یک روز را هم بدون تمرین به شب نرساند. با صدرا حقدادی نوجوان محله پورسینا در زمین چمن نصرت گفتوگو میکنیم.
محمد حداد، زابلی است، اما به قول خودش از وقتی چشم باز کرده، در مشهد بوده است، در محله قلعهساختمان. کارگاه دوتارسازی او همیشه خدا، زیر تلی از تراشههای چوب گم است؛ زیرانبوهی از کاسههای دوتار. یک دوتار کندهکاری نگینشده هم به دیوار آویزان است که نشانه هنرنمایی اوست.
استاد حداد، سرشناسترین دوتارساز مشهدی است. بسیاری از دوتارسازهای دیگر افتخار میکنند که شاگرد او بودهاند. او دوتارسازی را از یک هنردستی به یک صنعت نزدیک کرده است.
محسن دلاور، نوجوان دوازدهساله ساکن محله پورسینا ، از پنجسالگی وارد دنیای ورزشهای رزمی میشود و از آن به بعد، دیگر آن را رها نمیکند. تا اینجای کار، کلی مدال رنگارنگ به دست آورده است و مقامهای مختلفی در کارنامه ورزشی اش دارد اما مهمترینش مدال طلای استان است که سال ٩٨ به دست آورده است.