در حیاط خانهها یکی یکی باز میشد، میوهفروشها گاریهای چوبیشان را هل میدادند وسط خیابان و بعد حرکت میکردند. مقصد همگی میدان بار رضوی بود که فاصله زیادی با این کوچه نداشت.
وقتی میرسیدند که ساعت هنوز از هفت صبح هم نگذشته بود. هر گاری حداقل ٢٠٠، ٣٠٠کیلو میوه بار میزد. گاریها را پر از میوه میکردند و بعد همگی برمیگشتند. یک سمت کوچه از ابتدا تا میانه پر میشد از میوههای روی گاری. آن سالها آنقدر حضورشان پررنگ بود که اسم کوچه را هم گذاشته بودند کوچه گاریها.
اروند با قدمتی نزدیک به یکقرن از محلههای قدیمی و کمبرخوردار درمنطقه شش شهرداری محسوب میشود. نرخ جمعیت در اروند سهبرابر میانگین جمعیتی شهرمشهد است. میانگین زمان دسترسی به نزدیکترین نقطه فضای سبز در این محله بیش از ۶ دقیقه است. وجود کارگاهها و مغازههای متعدد خیاطی گواه این ادعاست که این محله قطب خیاطی بانوان است.

کوچه حر38 یکی از معابر باریک و پررفتوآمد محله اروند در شهرک شهید رجایی است و انتهای آن به یکی از کوچههای خیابان اروند (اروند 19) میرسد. اهالی کوچه اغلب قدیمیهایی هستند که گذشتههای دور این معبر را به خاطر دارند. روزهایی که اینجا پر از زمین زراعی بوده است. بعد از آن هم تک و توک ساختمانهای مسکونی در معبری خاکی ساخته میشود تا اینکه 26سال پیش با آسفالتشدن کوچه، ساختوساز خانهها سرعت میگیرد و اهالی بیشتری ساکن این معبر میشوند.
پای ثابت مراسمهای عزاداری ماه محرم و دیگر سوگواریها، همیشه چند کودک شر و بازیگوش هستند که از دیوار راست بالا میروند. بچههایی که در آن چند ساعت فرصت را برای بازی مناسب میبینند و مجلس را روی سرشان میگذارند. پدر و مادرها و گاهی سخنران مجلس، در طول مراسم مدام کودکان را با بشین و ندو و نرو، سر جایشان مینشانند و آنان را بار اضافهای میدانند که باید کنترلشان کنند. چندسالی است حسینیههای زیادی برای کودکان در این سوی شهر راهاندازی شده است.
هنرستان محمودزاده واقع در خیابان حر44 با دیگر مدارس تفاوتهای محسوسی دارد و این تفاوت از تأکید این هنرستان بر کارآفرینی نشئت میگیرد. جایی که پیش از درس و نمره روی مهارتآموزی به بچهها تأکید دارند. اینکه بچهها بتوانند استعداد خودشان را کشف کنند، در راستای علاقه خود آینده را ترسیم کنند و در نهایت به اشتغال برسند.
آخرین روشها برای آموزش کارآفرینی به بچهها در اتاق کارآفرینی آموزش داده میشود و آنها که ایدههای خلاقانه دارند به اصطلاح و طبق تعاریف استاندارد آموزشی، کلاه سبز دارند.
حسین علی شاهسوند متولد1322 و نخستین آرایشگر خیابان اروند است و حالا همه او را به نام آقای اسلامی میشناسند. این اسم استعاری هم خودش داستانی جدا دارد که برایمان تعریف میکند. هرچه هست سلمانی قدیمی و رنگ و رو رفته او حالا مقصد خیلی از هممحلهایها شده؛ نه فقط آنها که میخواهند سر و صورتشان را اصلاح کنند. اهالی سالهاست که برای دریافت کارت رایگان نان، کمک به محرومان، قربانیکردن گوسفند و... به اینجا میآیند.
اینجا فرقهایی با مغازههای دیگر دارد. خانمی وارد مغازه میشود که با لبه چادر چهرهاش را پوشانده است. چند قلم جنس برمیدارد و در آخر فقط10هزار تومان روی پاچال میگذارد. کمی که میگذرد چشمم میافتد به پنج حساب دفتری قطور بالای یکی از قفسهها. داخل این دفترها اسامی افرادی نوشته شده که جنس نسیه بردهاند. دفترها را ورق میزنم. با یک حساب سر انگشتی متوجه میشوم که بالای بیست میلیون تومان جنس نسیه داده شده است. نسیههایی که بیشترش پرداخت نمیشود.
احمد حاتمی خیّر و سازنده مجتمع ورزشی المهدی(عج) است. کسی که پیش از این هم مدارسی در حاشیه شهر ساخته است.