نوجوانان محله اروند با طرح «شوق زیارت» هر هفته، کفش زائران امام رضا (ع) را واکس میزنند.
اروند با قدمتی نزدیک به یکقرن از محلههای قدیمی و کمبرخوردار درمنطقه شش شهرداری محسوب میشود. نرخ جمعیت در اروند سهبرابر میانگین جمعیتی شهرمشهد است. میانگین زمان دسترسی به نزدیکترین نقطه فضای سبز در این محله بیش از ۶ دقیقه است. وجود کارگاهها و مغازههای متعدد خیاطی گواه این ادعاست که این محله قطب خیاطی بانوان است.

عرب درحالیکه همسر و فرزند داشته، در روز سوم جنگ به جبهه اعزام میشود، بارها مجروح میشود، اما دوباره به میدان بازمیگردد. سرانجام پنجم اسفند سال۶۲ در عملیات خیبر اسیر میشود.
کیسهها را پر از شن میکند و به داخل حیاط میکشد. آقای زارع میگوید: نگاه به جثه درشت ابوالفضل نکنید. از همه بچهها فرزتر و کاریتر است.
کلثوم فاروقی از سال۹۸ میگوید. اولین باری که تصمیم به راهاندازی کاروان خانمهای محله گرفتند؛ نه راه را بلد بودیم نه جایی را میشناختیم اما دلمان میخواست یک قدم کوچک برداریم برای برآورده شدن آرزوی زیارت اولیهای محله. خانمهای مسنی که زیرپوشش کمیته امداد امام خمینی(ره) بودند و بیشترشان یک بار هم به کربلا نرفته بودند. بعضیها عصا به دست بودند و بعضیها به سختی مسیری کوتاه را طی میکردند. با همه این ها ۴۸ نفر را صحیح و سالم بردیم و برگرداندیم. هنوز که هنوز است ما را که میبینند به جانمان دعا میکنند.
در حیاط خانهها یکی یکی باز میشد، میوهفروشها گاریهای چوبیشان را هل میدادند وسط خیابان و بعد حرکت میکردند. مقصد همگی میدان بار رضوی بود که فاصله زیادی با این کوچه نداشت.
وقتی میرسیدند که ساعت هنوز از هفت صبح هم نگذشته بود. هر گاری حداقل ٢٠٠، ٣٠٠کیلو میوه بار میزد. گاریها را پر از میوه میکردند و بعد همگی برمیگشتند. یک سمت کوچه از ابتدا تا میانه پر میشد از میوههای روی گاری. آن سالها آنقدر حضورشان پررنگ بود که اسم کوچه را هم گذاشته بودند کوچه گاریها.
کوچه حر38 یکی از معابر باریک و پررفتوآمد محله اروند در شهرک شهید رجایی است و انتهای آن به یکی از کوچههای خیابان اروند (اروند 19) میرسد. اهالی کوچه اغلب قدیمیهایی هستند که گذشتههای دور این معبر را به خاطر دارند. روزهایی که اینجا پر از زمین زراعی بوده است. بعد از آن هم تک و توک ساختمانهای مسکونی در معبری خاکی ساخته میشود تا اینکه 26سال پیش با آسفالتشدن کوچه، ساختوساز خانهها سرعت میگیرد و اهالی بیشتری ساکن این معبر میشوند.
پای ثابت مراسمهای عزاداری ماه محرم و دیگر سوگواریها، همیشه چند کودک شر و بازیگوش هستند که از دیوار راست بالا میروند. بچههایی که در آن چند ساعت فرصت را برای بازی مناسب میبینند و مجلس را روی سرشان میگذارند. پدر و مادرها و گاهی سخنران مجلس، در طول مراسم مدام کودکان را با بشین و ندو و نرو، سر جایشان مینشانند و آنان را بار اضافهای میدانند که باید کنترلشان کنند. چندسالی است حسینیههای زیادی برای کودکان در این سوی شهر راهاندازی شده است.