کد خبر: ۹۳۰۵
۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
معلم نمونه مشهد برای بهترین شدن تلاش می‌کند

معلم نمونه مشهد برای بهترین شدن تلاش می‌کند

سهیلا رکنی، آموزگار موفق زبان انگلیسی است که در محله راه آهن زبان تدریس می‌کند، معتقد است بی هدفی در زندگی مرگ تدریجی است.

روش متفاوت و نوین تدریسش در درس زبان انگلیسی مقطع دبیرستان، او را از هم ردیفانش متمایز ساخت و این موضوع از دید داوران جشنواره بزرگ کشوری روش‌های فعال تدریس مبتنی‌بر فناوری درس زبان انگلیسی ۳ نادیده نماند. به‌این‌ترتیب دبیر زبان یکی از مدارس منطقه ما باوجود رقیبان سرسخت و پس‌از پشت‌سرگذاشتن هفت خان رستم، رتبه نخست این جشنواره را به خود اختصاص داد.

می‌گویند آدمی با کوشش به هر چیز که بخواهد می‌رسد و خانم معلم ما سرمشق خوبی است که این گفته مشهور را اثبات می‌کند. آموزگاری که می‌گوید هر لحظه از عمرش را با برنامه‌ای مدون پشت سر گذاشته است. او سهمش را از زندگی، تنها پیروزی می‌داند و انگار با شکست میانه‌ای ندارد. معتقد است دست خدا هم با انسان‌های کوشاست و در‌واقع چشیدن طعم شیرین این پیروزی‌ها دیر و زود دارد، اما سوخت‌و‌سوز ندارد.

سهیلا رکنی، کارشناس ارشد رشته آموزش زبان انگلیسی از یکی از دانشگاه‌های تهران است. او اکنون آموزگار نمونه مدرسه مهشید مصلی‌نژاد در محله راه آهن و دبیرستان فرزانگان و مدرس دانشگاه الزهرا (س) است.

 

کوشیده‌ام همیشه بهترین باشم

درباره خودش و ویژگی‌های اخلاقی‌اش می‌گوید: سعی کرده‌ام در هر مقطعی از زندگی‌ام بهترین باشم. دوران کودکی و نوجوانی و در مقاطع تحصیلی گوناگون در مدرسه شاگرد اول و دوم و در آزمون‌های کلاس‌های جانبی مانند کلاس زبان و کلاس کنکور ممتاز بودم. این جزو ذات من است که باید در کارم، زندگی‌ام، خانه‌داری‌ام، همسرداری‌ام، فرزند‌پروری‌ام، بهترین باشم. در این صورت است که برای خودم رضایت باطنی حاصل می‌شود.

رکنی، گریزی می‌زند به زمان کنکور و انتخاب رشته تحصیلی‌اش و ادامه می‌دهد: شاگرد زرنگی در رشته تجربی بودم و هدفم فقط قبولی در رشته دندان‌پزشکی بود، اما اتفاق دیگری برایم افتاد. در کنکور سراسری رشته زبان انگلیسی رتبه‌ام‌۲۱ شد و در رشته ادبیات انگلیسی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شدم. بهت‌زده بودم. همه تصور می‌کردند سهیلا رکنی، شاگرد زرنگ کلاس حتما پزشکی قبول می‌شود، اما نشد! مدتی گذشت تا به خودم قبولاندم که رشته‌ام زبان است.

بار‌ها به سرم زد که دوباره از اول شروع کنم و سال بعد کنکور بدهم، اما مادرم قانعم کرد که علاقه‌ام به مدارج بالا را در همین رشته که استعدادش را دارم، دنبال کنم؛ بنابراین در رشته زبان ماندم و هدف‌های دیگری برای خودم تعریف کردم؛ هدف‌های کوتاه‌مدت و بلند‌مدت.

 

تاثیر از مادر

این آموزگار نمونه عنوان می‌کند: همان زمان دانشجویی به اصرار مادر که خودش فرهنگی است، در مهد کودک زبان تدریس می‌کردم و به این ترتیب نخستین جرقه‌های معلمی من که بی‌تاثیر از مادر نبود، زده شد. بعد‌ها هم در موسسه‌های گوناگون تدریس را ادامه دادم.

با اینکه در رشته دلخواهم قبول نشده بودم، زبان انگلیسی را مجدانه دنبال کردم. با خودم عهد بستم که در همین رشته تا آخرین سطح ادامه دهم و حرفی برای گفتن داشته باشم. درسم که تمام شد، در سال‌۷۱ در آزمون استخدامی آموزش‌و‌پرورش شرکت کردم و در آن آزمون، نفر اول شدم تا بدون مصاحبه کسوت آموزگاری را به‌طور رسمی بر دوش بیندازم. یک سال بعد‌از استخدامی هم به جرگه متاهلان پیوستم.

او می‌افزاید: آغاز کارم بود؛ مطالعه جدی را شروع کردم تا بدانم چگونه می‌توان با بهترین شیوه، زبان را به بچه‌ها یاد داد. در‌کنار آن، مطالعه جانبی درباره رشته اصلی‌ام ادبیات انگلیسی و خواندن آثار ادبی به زبان اصلی را هم انجام می‌دادم. اصلا رشته زبان طوری است که اگر مدام درباره‌اش نخوانی، آن را فراموش می‌کنی و درواقع باید مطالعه جدی داشته باشی. 

خدا را شکر این برنامه مطالعاتی هنوز به عنوان عادت در من مانده و دست‌کم روزی یک‌ساعت مشغول خواندنم. این ویژگی به‌شکلی دیگر درباره تک‌تک اعضای خانواده من هم مصداق پیدا می‌کند؛ طوری‌که همسرم هم بسیار اهل کار و مطالعه در‌زمینه رشته مهندسی و اخبار روز است و چنین عادتی به‌طور خودکار به دو دخترم هم انتقال پیدا کرده است و آنها نیز همان‌طورکه مستقل و کوشا هستند، درس‌خوان بار آمده‌اند. نتیجه این تلاش‌ها این شده که همسرم مهندس نمونه شناخته شده و دختر بزرگم در رشته مهندسی صنایع غذایی دانشگاه فردوسی پذیرفته شود و دختر دیگرم هم در دبیرستان استعداد‌های درخشان فرزانگان تحصیل کند.

باید نخست مادر و همسر خوبی باشم تا بتوانم معلم خوبی شوم

 

با برنامه‌ریزی از زندگی لذت می‌بریم

رکنی با اشاره‌به لزوم غفلت‌نکردن از دیگر امور زندگی می‌گوید: شاید عده‌ای که این مطلب را بخوانند و از دور به زندگی ما نگاه کنند، با خودشان بگویند اینها که یا درس می‌خوانند یا کار می‌کنند و از زندگی هیچ بهره و لذتی نمی‌برند! در‌حالی‌که این‌طور نیست. من به خودم قبولانده‌ام که باید نخست مادر و همسر خوبی باشم تا بتوانم معلم خوبی شوم.

برای نمونه وقتی در رشته آموزش زبان انگلیسی مقطع کارشناسی ارشد در یکی از دانشگاه‌های تهران پذیرفته و ناگزیر شدم که برای ساعاتی از خانواده‌ام دور باشم، به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کردم که حتما وعده‌های مفید غذایی همسر و فرزندانم را تهیه کنم و همه چیز مرتب سر جای خودش باشد. تفریح و ورزش و استراحت و مسافرت هم به‌موقع در خانواده کوچک ما هست و سعی کرده‌ایم در کنار فعالیت و درس از زندگی لذت ببریم.

 

آموزگار، پژوهشگر، مولف

او با بیان اینکه فعالیت‌های تالیفی و پژوهشی نیز دارد، می‌افزاید: کتابی با موضوع واژگان کلیدی و بنیادین زبان انگلیسی برای کنکور به رشته تحریر در‌آورده‌ام. همچنین مقاله‌ای با عنوان «در‌آمیختگی قاعده‌مند روش‌های نوین تدریس زبان انگلیسی در دانشگاه‌های ایران و دیدگاه استادان زبان ما» در همایش «تلسی» که با حضور استادان برجسته زبان در کشور برگزار شد، ارائه دادم که پذیرفته شد. مقاله‌های متعددی را نیز در حوزه‌های محیط زیست و ترافیک و... ترجمه کرده‌ام که در نشریات تخصصی منتشر شده است.

 

یکبار فکر کردند من دیوانه‌ام که با خودم بلند‌بلند انگلیسی حرف می‌زنم!

فکر کرد من دیوانه‌ام!

آموزگار موفق منطقه ما درباره آخرین افتخاری نیز که به دست آورده، می‌گوید: زمستان سال گذشته بود که بخشنامه جشنواره کشوری روش‌های فعال تدریس مبتنی‌بر فناوری را دیدم. برنامه منسجمی ریختم و فعالیت ویژه‌ام را آغاز کردم. ۲۳ سال تجربه کار در آموزش‌و‌پرورش هم چاشنی کارم شد و از تجارب این سال‌ها بهره بردم.

در خانه و کلاس و حتی سونای خشک تمرین می‌کردم. یک بار به تصور اینکه کسی در سونا نیست با صدای بلند شروع به تمرین کردم. ناگهان لا‌به‌لای بخار دو چشم را دیدم که به من زل زده است! زنی که در سونا بود و متوجه حضورش نشده بودم، فکر کرد من دیوانه‌ام که با خودم بلند‌بلند حرف می‌زنم!

 

برگزیده برگزیده‌ها

رکنی بیان می‌کند: به هر ترتیب، نخست در بخش استانی جشنواره شرکت کردم و توانستم در جمع ۳۲ آموزگار منتخب از میان هزارمعلم زبان استان قرار بگیرم. همچنین بار دیگر میان این ۳۲ نفر، برگزیده برگزیده‌ها و نفر اول شدم و به مرحله کشوری راه پیدا کردم. مرداد‌ماه امسال هم مرحله کشوری در رقابتی سخت و نفس‌گیر در شهر اردبیل برگزار شد. آنجا باید در‌برابر دیدگان داوران که همه از استادان برجسته زبان و خبره کار بودند، در فضایی که چند دانش‌آموز در‌اختیار تو می‌گذاشتند و در موعدی مقرر، برای نمونه ۳۰ دقیقه، سرفصل درسی مشخص شده‌ای را برای دانش‌آموزان تدریس می‌کردی. اتفاقا من هم جزو نخستین کسانی بودم که باید کارم را ارائه می‌دادم.

او ادامه می‌دهد: به خودم اطمینان داشتم. باید آنچه طی سال‌ها با دانش‌آموزانم تمرین کرده بودم با استفاده از آی‌تی و آی‌سی‌تی به اجرا می‌گذاشتم و همین‌طور هم شد. می‌دانستم که اجرای تدریسم، موفق بوده است؛ چون در آن مدت کوتاه توانستم بهترین کیفیت تدریس درس را ارائه دهم و حتی از فناوری هم استفاده کنم.

این در‌حالی بود که بیشتر آموزگاران که برگزیده‌های استان‌ها بودند نتوانستند در وقت تعیین‌شده درس مورد‌نظر را به پایان برسانند. در آن جشنواره، چگونگی تدریس بسیاری از معلم‌ها را دیدم و این، انتقال تجربه خیلی خوبی بود. در‌هر‌حال در پایان، آنچه فکر می‌کردم اتفاق افتاد و نفر نخست و باز هم میان ۳۲ استان اول شدم. ناگفته نماند که تیم استانی قوی‌ای نیز همراه من بود که کمک فکری خوبی به من می‌دادند.

 

راز دانش‌آموز آبرودار

«معلم که باشی آن‌قدر تجربه و خاطره برایت ساخته می‌شود که گاه از فرط زیاد بودن این خاطرات، آنها را فراموش می‌کنی.» این را آموزگار برگزیده تدریس در کشور می‌گوید و می‌افزاید: با دانش‌آموزانم مثل دخترهایم رفیقم و رابطه عاطفی قوی‌ای با آنها داشته و حتی گاهی رفت‌و‌آمد داریم.

یادم هست سال‌ها پیش که در مدرسه عادی دولتی تدریس می‌کردم، دانش‌آموزی از من اجازه خواست برای لحظاتی کلاس را ترک کند. زمان غیبت او زیاد شد. نگرانش شدم. یکی از دانش‌آموزان را به‌دنبالش فرستادم. فهمیدم در نمازخانه از حال رفته است.

به محض اینکه متوجه کسالت او شدم، خودم را بالای سرش رساندم. آرام و با صدای حزین در گوشم گفت سه روز است چیزی نخورده است. پدر و مادرش معتاد بودند. این دختر از شاگردان زرنگ کلاس من بود و آن‌قدر آبروداری می‌کرد که آدم باورش نمی‌شد با چنین مشکلاتی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند. فوری خوراکی تهیه شد و بعد‌از آن ماجرا کادر مدرسه را در‌جریان قرار دادم تا به‌طور نامحسوس به او کمک شود. اتفاقا شنیدم این دختر، چندی پیش در یکی از رشته‌های مهندسی در دانشگاهی دولتی قبول شده است و خیلی خوشحال شدم.

 

* این گزارش یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۴ در شماره ۱۶۵ شهرآرامحله منطقه ۳ منتشر شده است.

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44