کد خبر: ۹۱۶۴
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۰

ماجرای استادی که دانشجوی بی‌علاقه را به شاهنامه علاقه‌مند کرد!

فریده افشان می‌گوید: به استاد گفتم علاقه‌ای به فردوسی و شاهنامه ندارم و اضافه کردم اصلا چرا باید افسانه‌های فردوسی را بخوانیم؟ آن روز استاد یک ساعت وقت گذاشت و به من توضیح داد که شاهنامه چه تاریخچه‌ای دارد.

فریده افشان، معلم بازنشسته پنجاه‌و‌پنج‌ساله‌ای است که دل در‌گرو شاهنامه و فردوسی دارد. حالا که بازنشسته شده با مدیران کتابخانه مطهری که نزدیک محل زندگی‌اش است، گفتگو کرده و پیشنهاد برگزاری کلاس‌های شاهنامه‌خوانی برای کودکان و نوجوانان محله‌اش را داده است.

این معلم ادبیات ساکن محله سیدی، خاطره علاقه‌مند‌شدنش به شاهنامه در دوران دانشجویی‌اش را تعریف می‌کند.


رنگ صورت استاد پرید

علاقه شدید افشان به معلمی او را به سمت دانشکده فرهنگیان کشاند. سال ۱۳۸۰ دانشجو بود، با آنکه ادبیات می‌خواند، علاقه‌ای به شاهنامه و شاعر بلند‌آوازه کشورمان، فردوسی، نداشت.

او می‌گوید: از داستان‌های افسانه‌ای حس خوبی نمی‌گیرم و آنها را نمی‌خوانم. با خودم می‌گفتم چرا باید داستان‌های اغراق‌آمیز و غیرواقعی شاهنامه را بخوانیم؟

افشان از روز‌های اول سال تحصیلی‌اش می‌گوید که بی‌حوصله و بی‌علاقه سر کلاس نقد و بررسی اشعار فردوسی حاضر شده و به درس توجهی نداشته است. استادش متوجه می‌شود که او حواسش به درس نیست. به همین‌دلیل او را مخاطب قرار می‌دهد و درباره شعری که خوانده بود، نظرش را می‌پرسد؛ «به استاد گفتم علاقه‌ای به فردوسی و شاهنامه ندارم و اضافه کردم اصلا چرا باید افسانه‌های فردوسی را بخوانیم؟

معلم این توانایی را دارد که با کلامش، چنان تأثیری بر دانشجویش بگذارد که مسیر زندگی‌اش را تغییر دهد

این حرف را که گفتم، به‌وضوح دیدم رنگ صورت استاد پرید. از اظهار‌نظر عجیبم جا خورده بود. روی صندلی نشست. در کلاس همهمه‌ای برپا شد. استاد خطاب به سایر دانشجویان گفت کلاس تعطیل است. آنها به استاد گفتند نباید کلاس را تعطیل کند و حرف‌های من، نظر شخصی است و از طرف من عذرخواهی کردند. می‌خواستند کلاس ادامه یابد و گفتند مبحث درس برایشان جذاب است. اما استاد گفت که قصدش از تعطیل‌کردن کلاس این است که مرا درباره فردوسی و دید نادرستی که به شاهنامه دارم، توجیه کند.»

داستان‌های شاهنامه ریشه در فرهنگمان دارد

دانشجویانی که دوست داشتند، ماندند و به صحبت‌های استاد گوش دادند. استاد به او گفت که داستان‌های شاهنامه واقعی است و ریشه در فرهنگ، آداب و رسوممان دارد. آن روز استاد یک ساعت وقت گذاشت و با استناد به کتاب‌های مختلف برایش توضیح داد که شاهنامه چه تاریخچه‌ای دارد. هر‌چه استاد بیشتر توضیح می‌داد، افشان با ابعاد جدید و تازه‌ای از شخصیت فردوسی و شاهنامه آشنا می‌شد.

استاد قزوینی برای اینکه او را بیشتر با شخصیت فردوسی و شاهنامه آشنا کند، یک کار تحقیقی به او سپرد و گفت هفته آینده باید آن را در کلاس برای سایر دانشجویان توضیح دهد. افشان می‌گوید: در تحقیقی که روی اشعار شاهنامه انجام می‌دادم، متوجه شدم که این اشعار چه زیبا سروده شده است و علاقه‌مند شدم که بیشتر با شخصیت‌های شاهنامه و داستان‌هایشان آشنا شوم.

هفته بعد تحقیقش را در کلاس ارائه کرد. بعد‌از اتمام تحقیق، استاد به او یک جلد شاهنامه هدیه داد. افشان معتقد است معلم این توانایی را دارد که با کلامش، چنان تأثیری بر دانش‌آموز یا دانشجویش بگذارد که مسیر زندگی اش را برای همیشه تغییر دهد.

او می‌گوید: آن استاد تأثیری روی من گذاشت که تا امروز ادامه دارد. حالا در کلاس‌های مدرسه و کتابخانه برای آشنایی بیشتر بچه‌ها کلاس‌های شاهنامه‌خوانی و نقالی برگزار می‌کنم.

* این گزارش سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۷ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44