کد خبر: ۸۹۶۵
۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۷

اولویت کسب و کار حاج اکبر، کرامت زائران است

در محله بالاخیابان همه حاج‌آقاجانی را حاج‌اکبر صدا می‌زنند و کاسبی می‌خوانند که حلال‌روزی و گشاده‌روست و غش در معامله ندارد. او با کمترین سود جنس دست مردم می‌دهد و از همه مهم‌تر، خیّر است.

بعید است در کوچه حمام‌باغ کسی حاج‌اکبر را نشناسد؛ کاسبی که بعد از سال‌ها مسافرخانه‌داری و تکریم زائر حالا هفده سالی است که با گرداندن خرازی کوچکی در این کوچه، آشنای کوچک و بزرگ است. در محله بالاخیابان همه حاج‌آقاجانی را حاج‌اکبر صدا می‌زنند و کاسبی می‌خوانند که حلال‌روزی و گشاده‌روست و غش در معامله ندارد. او با کمترین سود جنس دست مردم می‌دهد و از همه مهم‌تر، خیّر است.

با همین تعریف‌ها، راهی مغازه کوچک خرازی او در خیابان شهید کاشانی می‌شویم. به‌محض ورود، با سلام و خوشامدگویی گرم که خاص خودش است، روبه‌رو می‌شویم. خودش چندان علاقه‌ای برای گفتن از کار‌های خیرش ندارد و از میان هر چند جمله‌اش یک‌بار تأکید می‌کند که ریا نباشد، چون من همه این کار‌ها را برای آقا امام‌رضا (ع) و پسرشان امام‌جواد (ع) انجام می‌دهم که همسایگی با خودشان را نصیب من کمترین کرده‌اند.

به هر روی، حاج‌اکبر که به قول کاسب‌های این کوچه از نیک‌مردان روزگار است، پای گفتگو با شهرآرامحله می‌نشیند. تأکیدش هم بر این است که هر نیکی‌ای بکنیم، در حق خودمان کرده‌ایم و منتی بر دیگران نیست و مطمئن باشیم ولی‌نعمتمان آن را بی‌جواب نمی‌گذارد.

 

خیررسانی از خرازی

حاج‌اکبر ۶۲ سال عمری را که از خدا گرفته، در محله بالاخیابان گذرانده است و خیلی‌ها را در این محدوده می‌شناسد. ازاین‌رو بعد از راه‌اندازی خرازی سعی کرده است نیازمندان محله را شناسایی کند و در حد توانش گره‌گشای آنها باشد.

او می‌گوید: ارزاق عمومی را در خانه بسته‌بندی می‌کردم و هر روز دوسه بسته به مغازه می‌آوردم. در نتیجه اگر نیازمندی مراجعه می‌کرد، یکی از آنها را می‌دادم، وگرنه آخر وقت که در مغازه را می‌بستم، در خانه چند نفر از اهالی محله می‌بردم که از تنگدستی‌شان خبر داشتم. البته از یک‌سال گذشته بیشتر این کمک‌ها به لوازم‌تحریر و همچنین وسایل آرایشی رایگان برای زوج‌های جوان نیازمند خلاصه می‌شود.

او که هر روز میزبان تعداد زیادی پرنده روی پشت‌بامش است، می‌افزاید: در خانه ما حتی دو دانه برنج مانده هم داخل سطل زباله ریخته نمی‌شود و باقی‌مانده‌ها به‌همراه دانه‌هایی که خریدم، غذای پرنده‌ها می‌شود.

برخی از کار‌های خیر حاج‌اکبر در دو سال گذشته متوقف شده است، آن‌هم به‌دلیل بیماری قلبی. خودش می‌گوید: بعد از آنژیو برخی فعالیت‌های خیرخواهانه را دیگر نتوانستم انجام دهم. یکی از آنها اهدای خون است. از بیست‌سالگی تا دوسال قبل هرسال در سه‌چهار نوبت خون اهدا کرده‌ام و توصیه‌ام به دیگران انجام این مهم است. همچنین هر سال در دو نوبت نه به‌دلیل نذر، بلکه برای دل خودم در شهادت امام‌رضا (ع) و وفات پیامبر (ص) هزار پرس غذا در خانه طبخ و پخش می‌کردم.

 

از کرم امام‌رضا (ع) ما مشهدی‌ها در رفاهیم

حاج‌اکبر حاج‌آقاجانی از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۸۴ در کوچه حوض‌امیر نزدیک بازارچه حاج‌آقاجان مسافرخانه‌دار بود. آخرین بازمانده حاج‌آقاجانی‌ها در این بازار بود که از سر دست‌تنهابودن مسافرخانه‌اش را در این محدوده فروخت.

طبق گفته‌هایش، در آن روز‌ها هم مثل حالا رعایت حال زائران را می‌کرد و همیشه اتاق‌هایش از دیگر مسافرخانه‌ها پرتر بود.

او می‌گوید: مثل امروز که کالا‌های داخل مغازه را با کمترین سود می‌فروشم که در برخی کالا‌ها از ۲ هزار تومان فراتر نمی‌رود، آن زمان هم هیچ‌وقت به جیب خودم نگاه نمی‌کردم و به موقعیت زائران توجه می‌کردم. حتی در مواردی که می‌دیدم پولی ندارند، مبلغی نمی‌گرفتم و می‌گذاشتم به پای آقا امام‌رضا (ع). همیشه هم معتقد بودم زائر باید با رضایت از مشهد برود و از ما به ولی‌نعمتمان گله‌وشکایت نکند.

او معتقد است به‌دلیل همین دعای خیر زائران گره‌های زندگی‌اش باز شده است و آرامش دارد و توصیه اصلی‌اش به کاسبان اطراف حرم هم این است که طوری کاسبی کنند که وقتی حرم‌مطهر را می‌بینند یا نام امام‌رضا (ع) را می‌شنوند، احساس شرم و پشیمانی نکنند.

حاج‌اکبر تأکید می‌کند: ما کاسب‌های مشهد به‌ویژه اطراف حرم‌مطهر باید قدر این هم‌نشینی و همسایگی با امام‌رضا (ع) را بدانیم، چراکه از کرم آقا کسب روزی می‌کنیم و در رفاهیم.

او به روز‌های سوت‌وکور بودن کاسبی در اطراف حرم در دوران کرونا اشاره می‌کند و می‌افزاید: متأسفانه برخی کاسبان اطراف حرم رعایت خوب‌کاسبی‌کردن را نمی‌کنند و گویی آن روز‌ها یادشان رفته است. 

* این گزارش پنج‌شنبه ۶ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۴۴ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.

ارسال نظر