محمدرضا احمدی الگوی عینی تحقق خواستن، توانستن است. برای فهمیدن این موضوع کافی است ساعتی پای صحبتهایش بنشینید تا از یک طرف میل و انگیزه به تلاش بیشتر را در خودتان تقویت کنید و از طرف دیگر برای زمانهایی که از دست دادهاید، افسوس بخورید.
او بعداز سی سال تدریس، در دوران بازنشستگی تصمیم گرفت ادامه تحصیل دهد، تصمیمی که نتیجه آن اخذ مدرک دکترای شیمی در شصتونهسالگی بود. احمدی بهتازگی از رساله دکترای خود دفاع کرده و توانسته است با معدل۲۰ فارغالتحصیل شود.
دیپلم ریاضی را که گرفت، با خودش دودوتا چهارتا کرد و دید علاقهاش در این است که در دانشگاه در رشته داروسازی درس بخواند. آنطورکه میگوید، قوانین دهه۵۰ نمیگذاشت که با خواندن دروس تخصصی تجربی، دیپلم این رشته را بگیرد و راهی رشتههای پزشکی در دانشگاه شود.
او تعریف میکند: حل مسئله جزو علاقهام بوده و هست؛ به همیندلیل در دبیرستان رشته ریاضی را انتخاب کردم، اما بعد از پایان دبیرستان دیدم داروسازی را ترجیح میدهم. بعداز دیپلم هم سریع به خدمت سربازی رفتم تا راحتتر بتوانم برای آیندهام تصمیم بگیرم.
محمدرضا احمدی بعداز پایان خدمت سربازی همزمان در کنکور و آزمونهای استخدامی شرکت میکند؛ «تنها تبصرهای که با آن میتوانستم وارد رشته داروسازی شوم، این بود که در دانشگاه در رشته شیمی تحصیل کنم. کتابهای این رشته را تهیه کردم. همانطورکه درس میخواندم، از کار هم غافل نبودم و در آزمونهای استخدامی ادارههای مختلف شرکت میکردم.»
تعریف میکند که ورود به دانشگاه در دهه۵۰ با وجود شرکتکنندههای کم، آسان نبوده است؛ «تعداد دانشگاهها بسیار کم بود و خبری از دانشگاههای غیرانتفاعی، علمیکاربردی یا آزاد نبود؛ بنابراین دانشآموزان بهسختی میتوانستند وارد دانشگاه شوند. به یاد دارم تعداد دانشجویان آنقدر کم بود که در محله ما همه آنها را میشناختند.»
سال۵۶ او در آزمون ورودی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته میشود. همزمان در آزمون استخدامی مخابرات، آموزشوپرورش و رادیو و تلویزیون استان خراسان هم قبول میشود. زمان آن فرارسیده بود تا مسیر زندگی خودش را مشخص کند؛ «نفر سوم آزمون استخدامی رادیو و تلویزیون بودم. هنگامیکه برای کارهای اداری آن مراجعه کردم، گفتند باید چهاردهماه در تهران دوره آموزشی ببینم، سپس مشغول به کار شوم. اگر قبول میکردم، دیگر نمیتوانستم به دانشگاه بروم. سراغ آموزشوپرورش رفتم. آنجا گفته شد که میتوانم شیفت تدریس را از صبح به بعدازظهر تغییر دهم؛ بنابراین معلمی را انتخاب کردم.»
با پیروزی انقلاب، دانشگاهها هم بهدلیل انقلاب فرهنگی تعطیل شد، تا سال۶۲ که دوباره او برای ادامه تحصیل در دانشگاه حاضر شد. مدرک کارشناسی را که گرفت، متوجه شد قوانین تغییر کرده است و دیگر نمیتواند با کارشناسی شیمی وارد رشته داروسازی شود. تصمیم گرفت خودش را با همان تدریس مشغول کند.
سالها گذشت. روزهای بازنشستگی آقامحمدرضا نزدیک بود. بیشتر موهایش رو به سپیدی رفته بود. یادش آمد چقدر به درسخواندن علاقهمند بوده است و برای اینکه وارد دانشگاه شود، بسیار تلاش کرده بود؛ «در دهه۵۰ افراد بسیار کمی ادامه تحصیل میدادند. حتی مدرک دیپلم برای خودش ارج و قرب زیادی داشت. من قبلا تلاش کرده بودم. با خودم میگفتم حالا که سیسال گذشته است، باز هم میتوانم در مقاطع بالاتر تحصیل کنم.»
یکسالی وقت گذاشت و سال۸۵ در رشته شیمی آلی دانشگاه پیام نور قبول شد. او میگوید: هیچوقت برای انجام هیچکاری دیر نیست. آدم در میانسالی یا سالمندی هم میتواند دنبال علاقههایش برود. نباید با خودش تکرار کند «دیر شده است؛ پس دنبال یادگیری نمیروم.»، چون با پشتکار و تلاش هیچ دری بسته نمیماند.
بعداز کارشناسی ارشد وسوسه میشود تا در آزمون دکترا شرکت کند. سال۹۶ در آزمون دکترای دانشگاه پیام نور قبول میشود. آقامحمدرضا از روزی میگوید که وارد کلاس شده بود و دانشجویان با دیدن او تعجب کرده بودند؛ «رفتار دانشجویان و استادان بسیار محترمانه بود. آنها برای من احترام و ارزش بسیار قائل میشدند. علاقهام به یادگیری و نمرههای خوبی که در امتحانات میگرفتم، سبب شده بود ناخودآگاه الگویی برای همکلاسیهایم باشم.»
یکی از جالبترین اتفاقها در دوران تحصیل کارشناسی ارشد، دیدن همکلاسی قدیمیاش بود که حالا رئیس دانشکده شده بود؛ «دکتر نژادعلی چندسالی از من کوچکتر است و ورودی سال۶۲ دانشگاه فردوسی مشهد بود. برخی از دروس دوره لیسانس را با هم گذرانده بودیم. وقتی من را دید که برای ادامه تحصیل بعد از بیستسال اقدام کردهام، بسیار خوشحال شد و دعوتم کرد تا ساعتی در دفترش گپوگفتی داشته باشیم.»
بهدلیل شیوع بیماری کرونا، گرفتن مدرک دکترای احمدی، زمان بیشتری میبرد. او دیماه سال گذشته از رساله دکترای خود دفاع کرده است. روز دفاع برای او دلنشین و فراموشنشدنی بود؛ «دوستان، همکلاسیها و خواهرزادههایم در جلسه دفاع حضور داشتند. اگر بگویم بچههای خواهرم بیشتر از من ذوق و شوق داشتند، بیراه نگفتهام. توانستم از رسالهام با نمره۲۰ دفاع کنم و فارغالتحصیل شوم.»
آقامحمدرضا که برای گرفتن مدرک دکترا مدتی زبان انگلیسی میخواند، بعداز فارغالتحصیلی، ساعتی از روزش را برای مطالعه زبان اختصاص داده است. او همچنان علاقه سالهای نوجوانی را که حل مسئلههای ریاضی بوده است، فراموش نکرده و با جستوجو در اینترنت، سؤالات سخت و پیچیده ریاضی را پیدا میکند و برای حل آنها وقت میگذارد.
بعد از بازنشستگی فقط دوسه سال به تدریس شیمی پرداخت، اما حالا با گرفتن مدرک دکترا تصمیم دارد اوقاتش را به نوشتن مقاله و همچنین درصورت امکان تدریس در دانشگاه اختصاص دهد.
* این گزارش سهشنبه ۲۸ فروردینماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۳ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.