«روزهایی که گذشت»، «مشهد به روایتی دیگر»، «فرهنگ عامه نیشابور» ازجمله آثار و تألیفات این نویسنده ساکن محله دانشجوست. لطفآبادی میگوید: ۱۰اثر از هفدهاثر منتشرشدهام در کمتر از یک دهه اخیر است.
عمر همسایگی برخی ساکنان کوچه امامت۱۳ به زمان پاگرفتن درختان پارک ملت برمیگردد؛ زمانیکه تازه نهالهای آن را کاشته بودند و هنوز از جدولکشی و آسفالت این بوستان و بیا و برو در آن خبری نبود.
سمیه صادقی از مرحوم پدرش میگوید: از خود او شنیدم در کمپ اسرای عراقی یک کیسه طلا جمع کرده و همه را تحویل تهران داده بود. همیشه مراقب بود که مقرری سربازان سر موعد پرداخت شود.
عبدالمجید عصاری ازطریق قلمش، کارهای خیر انجام داده است. او با مجوز دادستان، داستان زندگی پسری را به نگارش درمیآورد که ۱۲ سال به اتهام مشارکت در قتل، زندان بود و در کانالش منتشر میکند.
حسن ذوالفقاری وقت نوشتن کتاب درباره شهدا حس خاصی داشته است؛ «زمان تحقیق در پرونده شهدا، طوری با آنها حس نزدیکی میکردم که انگار سالها با آنها زندگی کردم و دارم درباره رفقای صمیمیام مینویسم.»
محمدعلی امامدادی سالهاست بازنشسته شده اما همیشه حواسش به درختان و فضای سبز هست. میگوید: در خیابان دور میزنم و اگر کسی مسافرت بود یا فراموش کرده بود به درختانش رسیدگی کند، آنها را آبیاری میکنم.
حسن رضازاده ۳۰ سال نگهبان «گداخانه سابق» یا همان خانه سبز بوده است. او اعتقادش این است به فقرایی که دستشان را در ملأعام دراز میکنند، نباید کمک کرد؛ زیرا این کمک، بهانهای خوب است برای شیوع تکدیگری.