کد خبر: ۱۰۷۵۱
۱۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۳۰

همسایه‌های قدیمی پارک ملت در کوچه امامت ۱۳

عمر همسایگی برخی ساکنان کوچه امامت‌۱۳ به زمان پاگرفتن درختان پارک ملت برمی‌گردد؛ زمانی‌که تازه نهال‌های آن را کاشته بودند و هنوز از جدول‌کشی و آسفالت این بوستان و بیا و برو در آن خبری نبود.

عمر همسایگی برخی ساکنان کوچه امامت‌۱۳ به زمان پاگرفتن درختان پارک ملت برمی‌گردد؛ زمانی‌که تازه نهال‌های آن را کاشته بودند و هنوز از جدول‌کشی و آسفالت این بوستان و بیا و برو در آن خبری نبود. همدلی، همراهی و مهربانی حرف اول را بین همسایه‌های دیروز این کوچه می‌زند و در گذر زمان کم‌رنگ نشده است. در این معبر، کسی نیست که از حاج‌احمد چشمه‌نور به خیر و خوبی یاد نکند.

 

کار راه‌اندازی برای همسایه‌ها

حاج‌احمد چشمه‌نور، کاسب معتمد محله، بیش‌از چهل‌سال است راه اهالی را برای تهیه مایحتاج روزانه کوتاه کرده است. حاج‌احمد زمانی‌که هنوز زیباشهری در کار نبود، آمد قطعه‌زمینی نزدیک جایی که قرار بود بزرگ‌ترین پارک شهر ساخته شود، خرید. او از همان ابتدا قصد کرد در‌کنار خانه‌اش یک باب مغازه هم بسازد.

حاج‌احمد که بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی است، می‌گوید: همان زمانی‌که کارمند بودم، تصمیم گرفتم اینجا یک مغازه خوار‌بار‌فروشی راه بیندازم تا کار ساکنان محله‌ای را که هنوز آباد نبود، راه بیندازم. او داشتن اخلاق خوش و مردم‌داری را رمز ماندگاری نام‌ها می‌داند و می‌گو‌ید: همه ما رفتنی هستیم؛ چه خوب است از خودمان خاطره‌ای خوش در دل دوست و آشنا به یادگار بگذاریم که هم رضایت خدا باشد و هم خشنودی خلق.

 

خاطره‌ساختن برای همسایه‌ها

 

همسایه‌داری با روز خوش

طاهره‌خانم را کاسب محله به‌عنوان یکی از بانوان خیّر و با‌اخلاق معرفی می‌کند. حاج‌احمد از پر‌تلاش‌بودن و خیرخواهی همسایه‌اش، طاهره جلالی‌قصاب، می‌گوید که بازنشسته یکی از بیمارستان‌های شهر است. به گفته همسایه‌ها، جوان‌تر که بوده، هر‌وقت همسایه‌ای نیاز به تزریق و زدن سرم داشته، بی‌منت کار آنها را راه می‌انداخته است.

او که هر‌روز برای پیاده‌روی صبحگاهی به پارک می‌رود، روزش را با خوش‌و‌بش با همسایه‌ها شروع می‌کند. خودش می‌گوید: روی خوش، نعمت بزرگی است که سبب می‌شود در پیری و ناتوانی دور‌و‌برت خالی از دوست نباشد.

طاهره‌خانم که روزگاری همه قدیمی‌ها او را به‌عنوان بانوی مهربان محله می‌شناختند، آپارتمان‌نشینی را آفت دوری همسایه‌ها از هم می‌داند و می‌گوید: روزگاری در ماه چند‌بار به بهانه‌ای در حیاط خانه‌ام، میز و صندلی می‌چیدیم برای دورهمی همسایه‌ها و خلق یک روز شاد، اما الان طوری شده است که همسایه‌های دیوار‌به‌دیوار یک ساختمان از هم خبر ندارند.

 

خاطره‌ساختن برای همسایه‌ها

 

پدربیامرزی برای یکدیگر

اعظم طلایی همسایه چند خانه بالاتر و همدل و صمیمی با خانم جلالی است. طاهره‌خانم به نیکی از او یاد می‌کند و می‌گوید: فعال فرهنگی و خیرخواه ساکنان هم هست. طاهره خانم که مدتی است دستش شکسته و درگچ است، از اعظم‌خانم می‌گوید که چند‌بار در روز به او سر می‌زند تا اگر کاری دارد، برایش انجام دهد.

‌اعظم طلایی حدود سی‌سال قبل، ساکن این محله شده است. او در‌کنار خانه داری، عضو شورای اجتماعی و بهداشت محله هم هست و به واسطه پیگیری‌هایش، بسیاری از مشکلات محله، رفع و کلاس‌های آموزشی متعددی در مسجد برگزار شده است. اعظم‌خانم معتقد است؛ هرکس قدم خیری برای هم‌نوع بردارد، چندبرابر خیر و برکت نصیب خودش می‌شود.

او می‌گوید: حال خوش همسایه و برداشتن قدمی برای دیگران باعث خوشحالی درونی و حال خوب خود من می‌شود. طلایی معتقد است: باقیات الصالحات فقط انجام کار‌های بزرگ شهری نیست و کار‌های کوچک می‌تواند خداپدربیامرزی و دعای خیر دیگران را به دنبال داشته باشد.



* این گزارش پنج‌شنبه ۱۷ آبان‌ماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۱ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44