یکی از خیابانهای قدیمی محله چهارچشمه، خیابان نیاوران است که تعداد زیادی از ساکنانش از سیسال قبل درکنار هم زندگی میکنند و مانند یک خانواده، هوای هم را دارند؛ هم در خوشیها کنار یکدیگرند و هم در روزهای سختی و گرفتاری. خیلی از آنها دوران بازنشستگیشان را سپری میکنند، اما از رسیدگی به امور محله بازنشسته نشدهاند و همچنان برای راحتی همسایههایشان از این اداره به آن اداره میروند و امور را پیگیری میکنند.
در جستوجوی همسایههای کارراهانداز خیابان نیاوران به سه اسم قدیمی میرسیم.
محمدعلی امامدادی با آن خنده همیشگیاش مراقب درختان محله است. او سرسبزی کوچه و خیابان را باعث حال خوب مردم میداند و میگوید: سالهای سال در صداوسیما کار کردم و ازطریق رادیو و تلویزیون پیگیر وضعیت فضای سبز استان خراسان بزرگ بودم. الان هم که سالهاست بازنشسته شدهام، همیشه حواسم به درختان و فضای سبز هست.
با او به پارک خطی خیابان نیاوران میرویم. میگوید: خیلیها درختان جلو خانه خودشان را آب میدهند. کار خوبی هم میکنند. اما من در خیابان دور میزنم و اگر کسی مسافرت بود یا فراموش کرده بود به درختانش رسیدگی کند، سطل آبی برمیدارم و آنها را هم آبیاری میکنم. اگر نیاز به هرس داشت، به شهرداری منطقه میروم و اطلاع میدهم تا بیایند و سرشاخههای اضافه را قطع کنند.
محمدعلی امامدادی از امیرعلی شادمان بهعنوان همسایه خوب و مهربانش یاد میکند که از قدیمیهای محله است و نزدیک به سیسال با هم همسایه بودهاند. شادمان به همه قسمتها از کال و جوی گرفته تا پیادهروها و معبرها اشراف دارد.
او که مدتها پیگیر درستشدن پیادهروهای خیابان هم بوده است، میگوید: وقتی کارشناسان شرکت آب و فاضلاب میخواستند مسیر مناسب برای فاضلاب را پیدا کنند، من آنها را راهنمایی کردم که مسیر چاهها کدام است و مسیر کال از کدام قسمت گذشته است. ما از قدیم میدانیم کدام قسمتها خوب پر شده یا فقط روی آن، آسفالت ریخته شده است. معتقدم نباید به اتفاقات اطرافمان بیتفاوت باشیم، بههمیندلیل هروقت کسی کاری درباره ساختوساز زمینش داشته باشد، به او مشورت میدهم.
شادمان ادامه میدهد: همسایهداری فقط سلام و احوالپرسی نیست؛ باید درقبال همسایههایت احساس مسئولیت کنی. همسر خدابیامرز من به سرطان مبتلا شد؛ همین همسایهها دنبال دارو برایش میگشتند و حتی وقتوبیوقت همراه ما به بیمارستان میآمدند.
از نظر شادمان، یکی از افراد کارراهانداز خیابان نیاوران حمید سحرخیز است. هرکس هرجا کار اداری دارد، او همراهیاش میکند. هرکدام از همسایهها که بیمار شوند و دنبال دارو باشند، او پیگیری میکند تا داروهای کمیاب را پیدا کند.
هرکس گذرش به دادگاه و شورای حل اختلاف بیفتد، پادرمیانی میکند و تا رفع مشکل، پابهپای همسایهاش است. برای آبادانی محل نیز همیشه پیگیر بوده است و مردم روی او حساب میکنند و مشکلات کوچه و خیابان را هم با او درمیان میگذارند. به خاطر همین صبر و حوصله زیاد در پیگیری کارها.
سحرخیز میگوید: خیلی از مردم، راه و چاه کارهای اداری را بلد نیستند. گاهی حوصله نمیکنند بروند دنبال حق و حقوقشان. همراهشان میروم تا مشکلشان حل شود.
* این گزارش چهارشنبه ۲۴ مردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۸۲ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.