شقا، شقاء، شغا یا هر چه که نام دارد، باید برای رسیدن به مسجد قدیمی این محل، راهی کوچههایی تنگ و تاریک شوی؛ مسجدی که در وسط خانههای قدیمی و دیوارهای نشستکرده از دور نمایان است. روبهروی درِ اصلی، فضای سبزی است که مانند مسجد مجاورش نیمهتمام است.
مکان مقدس مدنظر ما را تعداد اندکی از قدیمیهای محل به نام مسجدِ «قلعه شقا» میشناسند، اما نام رسمی آن «مسجد ابوالفضل (ع)» است. همچنین در میان عامه مردم به مسجد ابوالفضلی هم شناخته میشود. جالب آنکه دوسهکوچه که از آن فاصله بگیری بسیاری از همسایهها از وجود این مکان قدیمی و تاریخچه آن که دستکم به دوره قاجار میرسد، بیاطلاعند!
زیربنای مسجد ۱۸۰۰مترمربع و از معماری زیبایی برخوردار است؛ دراینباره میتوان به دو ستون در نمای بیرونی و کتیبههای کاشی درون آن اشاره کرد.
مسجد قدیمی منطقه ما با برنامههای مناسبتی مختلف مانند اطعام گسترده عزاداران و اقامه باشکوه نماز به محیط رونق و جلوه خاصی داده است.
شهرآرامحله برای آشنایی بیشتر با مسجد و پیشینه آن، جستجوهایی میدانی صورت داد که نتیجه قابلتوجهی نگرفت. بااینحال امام جماعت مسجد درباره آن و نیز پیشینه عنوان «قلعه شقا» یا به تاکید این روحانی «قلعه شقاء» توضیحاتی داد.
گویا خود روستای شقا باتوجهبه گفته امام جماعت مسجد جزو موقوفه قهارقلی میرزا، نواده نادرشاه افشار است که حدود ۲۰۰ سال از وقف آن میگذرد. همین منبع پیشینه مسجد را به بیشاز ۱۰۰ سال پیش میرساند، اما احتمال قدمت بیشتر هم میرود؛ هرچند نقل قولهای شفاهی مانند گفتهای که قدمتش را به هزارسال میرساند، نمیتواند سندیت داشته باشد. درهرصورت، این نیایشگاه، عنصری هویتی برای محله و دارای تاریخ و پیشینه است و آشنایی با آن برای اهالی بایسته مینماید.
بعدازظهر است که درِ خانهای را که فقط چند کوچه پایینتر از مسجد است، میزنیم. از زن میانسالی که در را به رویمان باز میکند، میخواهیم درباره قلعه شقا و مسجد قدیمی آن توضیح دهد، میگوید: نمیدانم کجاست!
کوچههای فرعی پیرامون را به امید یافتن شخص یا اشخاصی که اطلاعات درستی از این مسجد دراختیارمان قرار دهند، پشتسر میگذاریم. مرد محاسن سفیدی دارد و حدودا ۶۰ ساله به نظر میرسد، موتورش را از در کوچک حیاط خانهاش بیرون میآورد. با او که همکلام میشویم، خودش را غلامعباس شاهمرادی معرفی میکند و از ۱۰ سال سکونتش در این محدوده خبر میدهد. میگوید: قدمت بنای مسجد به ۶۰سال پیش برمیگردد. از همان زمان به آن «شغا» میگفتند؛ چون در این محل، دهی بوده که اطراف آن باغهای متعددی پر از شغال قرار داشته است که این جانوران، اهالی روستا را خیلی اذیت میکردهاند. به حرمت همسایگی این مکان با حرم امام هشتم (ع) حرف آخر «شغال» را برداشتند و روستا را «شغا» نامیدند. البته بنای مسجد را تازه ساختهاند، چون از بنای قبلی چیزی جز مشتی خاک و حیوانات موذی باقی نمانده بود.
نفر بعدی که سر راهمان قرار میگیرد، زن ۶۵سالهای است که میگوید ۳۵سال میشود ساکن همین محل است. فاطمه خوشدست میافزاید: معنای شقا را نمیدانم، اما الان اهالی محل مسجد شقا را به نام مسجد ابوالفضل (ع) میشناسند. شنیدهام که اینجا زمانی باغهای فراوان و حمام قدیمیای بوده است. برای همین بنای خانههای این محله، سست است و مدام دیوار و زمین خانهها نشست میکند. تیر چراغ برقی هم که هنوز در این محدوده از تنه قدیمی درختان همین باغها برجامانده، یادگار آن دوره است.
نزدیک مسجد که میرسیم، نماز مغرب و عشا تمام شده و آخرین نمازگزار هم درحال پوشیدن کفشهایش است. کبری عظیمی میگوید: این مسجد مظلوم است؛ نهتنها کسی اطلاعات درستی درباره تاریخچه آن ندارد که حتی نیمهکاره به امان خدا رها شده است. اینجا حتی جاکفشی مناسبی ندارد و ما ناچاریم کفشها را داخل مسجد ببریم که این کار از لحاظ بهداشتی نیز نادرست است.
نام «شقا» را به این دلیل روی روستا گذاشته بودند که در بیابان دوروبر آن، بوتههای گیاهی به همین نام بوده است
روایت تاریخی این مسجد از زبان این بانوی ۶۰ساله در نوع خود شنیدنی است: من از مرحوم پدرم که از قدیمیهای این محله بود، شنیدم که مسجد قدمتی هزارساله دارد. آن زمانها این محدوده بیابان دورافتادهای بوده که تعدادی باغ در میانه آن وجود داشته و بین باغها نیز روستا یا درواقع فقط چند خانه روستایی بوده است.
مسجد این روستا یعنی قلعه شقا را هم با گنبدی خشتی ساخته بودهاند. نام «شقا» را به این دلیل روی روستا گذاشته بودند که در بیابان دوروبر آن، بوتههای گیاهی به همین نام بوده است. این بوتهها شکل کلم داشته است و آن را میسوزانده و از آن خوراکی خوشمزهای مانند کشمش درست میکردهاند. بنای جدید مسجد را حدود سهسال است که ساختهاند و در ماه مبارک رمضان گذشته آن را افتتاح کردند.
حجتالاسلام محمدرضا درویشیان، روحانی ۵۹ ساله، ۳۰سال است که امام جماعت و مدیر این مسجد است. او گاهی بعداز اقامه نماز بهویژه مغرب و عشا برای رتقوفتق امور جاری این مکان مقدس در اتاقک مجاور مسجد -که درست مانند خود این بنای معنوی ساده و بیپیرایه و بدون امکانات خاصی است- مینشیند و برنامههای پیش روی مسجد را بررسی میکند. درویشیان از آمدنمان استقبال میکند و درباره موضوع گزارش ما میگوید: «مسجد قلعه شقاء» بیش از صدسال قدمت دارد و نامش را از روستایی گرفته که در گذشته اینجا واقع بوده است. قریه «شقاء» موقوفهای است به نام «قهار قلی میرزا» و «محمدرضا حکاک» و در حال حاضر متولی این موقوفه اداره اوقاف مشهد است. این مسجد، نخستین مسجد محدوده خیابان گاز است که تا سه سال پیش بهشکل خانهای کلنگی و شیروانیمانند بود و به همت و کمکهای مردمی بازسازی شد.
امام جماعت مسجد ادامه میدهد: خدا را شکر؛ بنای جدید مسجد بهشکلی زیبا ساخته شد و هر روز بسیاری از اهالی محل، از کوچک و بزرگ پا به این مکان میگذارند، اما حیف که کمکهای مردمی ناگهان قطع شد و بنای به این باشکوهی ناتمام ماند. فقط چاردیواری آن ساخته و مقداری تزیینات داخلی که نشان دهد اینجا مسجد است، انجام شده است. بودجهای نداریم که بخواهیم زیرزمین ناتمام یا حیاط و نمای نیمهکاره را تمام کنیم. حتی برای امور نظافت مسجد هم خود اهالی محل کمک میکنند و هر گوشه کار را یک نفر میگیرد تا اینجا آباد بماند.
او بیان میکند: مسئولانی از نهادهای گوناگون، از شهرداری و شورای شهر تا اداره اوقاف، آمدند و رفتند و حتی پروندهای هم برای رسیدگی به امور مسجد در اداره اوقاف تشکیل شد، اما آقایان به بهانههای واهی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردند.
رئیس هیئتامنای مسجد ابوالفضل (ع) یادآور میشود: مردم این محدوده از اقشار مستضعف هستند و نمیتوانند به مسجد کمک مالی چندانی کنند.ای کاش یک نفر بیاید و دستکم برای رضای خدا در راه آبادی بیشاز پیش چنین مکانهایی دلسوزانه قدم بردارد. باور کنید تمام زندگیام شد سرپا نگهداشتن این مسجد به بهترین شکل ممکن. اینقدر برای امور جاری و ضروری این مکان حرص و جوش خوردهام که بیمار شدهام.
محمدکاظم نجاتی، ۵۴ ساله و عضو هیئتامنای مسجد است. او میگوید: به اینجا از قدیم هم مسجد ابوالفضل (ع) یا به قول عامیانه، مسجد ابوالفضلی و هم مسجد قلعه شقا میگویند. چند سال پیش این مسجد قدیمی به آستانه تخریب رسیده بود و رطوبت و جانوران موذیِ آن تندرستی نمازگزاران را تهدید میکرد. به همین خاطر تصمیم گرفتیم که بازسازی شود و با چه مشقتی به این مرحله رسید.
این نمازگزار مسجد میافزاید: روزانه دستکم ۱۵۰تن از اهالی نمازشان را در این مکان اقامه میکنند که این تعداد در ایام مناسبتی به دو یا حتی سهبرابر افزایش پیدا میکند.
نجاتی در تاریکی شب، ما را بهسمت حیاط و زیرزمین مسجد هدایت میکند و با چراغ قوه بزرگی زیرزمین ناتمام و حیاطی را که پر از گِل و لای و مصالح ساختمانی است، نشانمان میدهد و میگوید: این هم وضعیت ماست که میبینید. آنقدر دستمان خالی است که حتی توان خرید یکجاکفشی و دستگیرههای کابینت آبدارخانه را هم نداریم. همه لوازم داخلی مسجد، هدیه افراد نیکوکار است و مسئولان و متولیان امور فرهنگی و مذهبی در رونق این مکان هیچ سهمی نداشتهاند؛ هرچند هنوز هم دیر نشده و این کار شدنی است. گاهی مردم به ما مراجعه میکنند و از نواقص مسجد گله میکنند که البته حق دارند، اما ما بهعلت بیپولی نمیتوانیم کاری انجام دهیم. خواهشی که از مسئولان بهویژه شهرداری داریم این است که ما را تنها نگذارید.
* این گزارش یکشنبه، ۲۳ فروردین ۹۴ در شماره ۱۴۶ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.