چندباری صدا میکنم سلام پدر جان، اما گویا به سختی میشنود؛ به همین خاطر این بار با صدای بلندتر میگویم سلام پدرجان، جواب میدهد و میگوید: کفش زنانه نداریم تنها گیوه مردانه موجود است و بس.
البته دمپایی پلاستیکی زنانه دارم اگر بخواهی. در بیان تمام کلماتش لرزش صدایش به خوبی احساس میشود، حق هم دارد؛ او دستکم ۶۵ سال از عمر ۸۵ساله خود را در کار تعمیر، تهیه، روکشزدن و تخت زدن به رویه کفش مشغول بوده است و حالا دیگر این روزها رمقی در انگشتانش احساس نمیکند که سوزن به دست بگیرد و فشار بر چرمی بیاورد که قرار است لااقل سالی را با پای صاحبش همراه باشد.
نامش غلامعلی سهیلطرقبه است، اما همه او را به غلامعلی کفاش میشناسند، علتش هم کاملا معلوم است ۶۵ سال تجربه و هنر و کار در حرفه کفاشی. او در راسته قرنی نرسیده به میدان توحید در محله کاشانی مغازه کفاشی دارد و همین موضوع باعث شد تا اهالی آدرس او را بدهند.
خودش از این ماجرا کاملا بیاطلاع است به همین خاطر وقتی وارد مغازهاش میشوم به سختی متوجه میشود که این بار این مشتری قرار است حرفهای او را بشنود؛ حرفهای نابی که شاید این روزها کمتر گوش شنوایی برای شنیدنش پیدا میشود.
بعد از اطلاع از موضوع خودش لب به سخن باز میکند و میگوید: از کودکی در این محله زندگی کردهام. درست در همین کوچه آسیاب به دنیا آمدهام، مادرم در منزل مرا وضع حمل کرد و از همان روزهای اول تولد در این محله زندگی کردهام. من با این محله انس دارم و امیدوارم روزی در همین محله جان بدهم و بمیرم.
غلامعلی کفاش ادامه میدهد: از همان ۷، ۸سالگی وارد بازار کار شدم ابتدا در کوره آجرپزی مشغول به کار شدم، اما چون در آنجا استادکار بداخلاقی داشتم و ما را با ترکه و چوب کتک میزد از آنجا فرار کردم و بدون اینکه حقوقم را بگیرم دیگر به آنجا پا نگذاشتم.
او یادآوری میکند: بعد از کوره آجرپزی باید کار دیگری پیدا میکردم توسط یکی از هممحلهایها بهعنوان شاگرد به یک کفاشی در همین محله خودمان معرفی شدم و از همان سالها جسته و گریخته کار کفاشی را دنبال کردم.
این کفاش قدیمی محله ما اظهار میدارد: حدودا از ۲۰سالگی رسما برای خود استادکار شده بودم و از همان سالها تاکنون کار تعمیر دوخت و دوز رویه زدن و تخت زدن کفش را دنبال میکنم.
از او میپرسم چرا برای شغل رسمی خود کفاشی را انتخاب کرده است که میگوید: همهچیز پول نیست، در کار باید علاقه درونی هم وجود داشته باشد. من در تمام آن سالهایی که شاگرد بودم، به این موضوع فکر میکردم، اما به این نتیجه رسیدم که در این دنیا که پستی و بلندی زیاد دارد، بهتر است همین شغل را ادامه دهم. کفش یار و همراه آدمی است و حتی اگر خراب هم شده باشد باز هم پای انسان میرود و از او محافظت میکند.
کفش یار و همراه آدمی است. حتی اگر خراب هم شده باشد باز هم پای انسان میرود و از او محافظت میکند
غلامعلی کفاش ادامه میدهد: از همان سال تقریبا رسما وارد کار تولید گیوه شدم. در سالهای دور بیشتر مردان میانسال به بالا گیوه را برای کفش خود انتخاب میکردند به خاطر این ذائقه عمومی من به سراغ تولید و دوخت گیوه پیش رفتم.
او اظهار میدارد: از آن سال تا به امروز در این جهت قدم برداشتم و کنار حرفه اصلی گیوهفروشی خوب خردهکارهای دیگری مانند انواع دمپایی و کفش دخترانه و پسرانه وارد کارم شد که البته هر یک از آنها مقطعی بود در ایام مختلف تغییر میکرد، اما کار گیوه هنوز که هنوز است، ادامه دارد.
او میگوید: من هنوز هم مشتریان خاص خودم را دارم. شکل گیوهها به خاطر سلیقه مردم به مرور زمان کمی تغییر کرده است. اما این کفش به ویژه در تابستان به دلیل خنک بودن طرفداران خاص خودش را دارد. من حتی مشتری گیوهپوش جوان هم دارم.
او بیان میدارد: زیبایی، تنوع و طرحهای متعدد گیوه آنچنان است که هنوز هم متقاضیان فراوانی دارد و از استقبال قابل توجهی در فصول بهار و تابستان برخوردار است. او تاکید دارد: گیوه با تخت پلاستیکی دوام بیشتری دارد و در گذشته بیشتر استفاده میشده است. گیوه پارچهای به علت ظرافت بیشتر در مراسم جشن و سرور استفاده میشد.
غلامعلی کفاش چند سالی میشود که تنها مانده و همسرش که یار و همراه دیرینهاش در زندگی بوده، به دیار ابدی شتافته است. فرزندانش هم که سروسامان گرفتهاند و هر یک زندگی تشکیل دادهاند، با این حال غلامعلی هنوز هم در همین محله دوران کودکیاش باقی مانده است. میگوید: دوست ندارم خاطرات کاری و زندگی را رها کنم.
او میافزاید: تمام سختیها و شیرینیهای زندگیام در همین محله رقم خورده است، چگونه میتوانم این محله و حتی خانه و زندگیام که این روزها در مرحله تخریب قرار دارد، رها کنم.
او میگوید: با همه اهالی و کسبه راسته توحید دوست و رفیق و همسایهام. از زمانی که این محله هیچ پرندهای پر نمیزد در این محله بودهام من به محله دوران کودکی علاقه ذاتی دارم.
این کفاش قدیمی محله ما اظهار میدارد: گیوه نوعی کفش است که رویه آن را از ریسمانهای پنبهای بافته و ته آن را گاه از چرم و غالباً از لتههای به هم فشرده و در هم کشیده میسازند.
غلامعلی کفاش توصیهای هم دارد؛ اینکه لااقل در ایام تابستان گیوه بپوشید و بگذارید در این مدت پاهایتان استراحت کند.
او میافزاید: خیلیها از مدل و قیافه این کفشها خوششان نمیآید، اما باید گفت همهچیز که زیبایی نیست پاهای انسان قلب دوم بدن اوست باید مراقبت از پاها را در اولویت قرار داد. ضمن اینکه با پوشیدن گیوه پا کمتر عرق میکند و علاوه بر جلوگیری از بوی بد پا، خستگی پاها تا اندازه قابل توجهی کمتر میشود.
او میگوید: در سالهای اخیر با رواج استفاده از کفشهای ماشینی که حتی بازارهای روستایی را نیز پر کرده است، تولید گیوه محدود شده و بازار فروش آن رونق سابق را ندارد و فقط برخی سالخوردگان برحسب عادت یا به دلیل آشنایی با خواص گیوه از آن استفاده میکنند.
او توصیهای هم به جوانترها، دارد آنهایی که تازهکار هستند یا در این شغل تازه قدم گذاشتهاند، میگوید: به سمت تولید گیوه پیش بروید نگذارید این صنعت دستی از میان برود. برخی مشاغل هستند که باید همواره زنده و پویا باقی بمانند و به عبارتی هویت فرهنگی و میراث برای ما داشته باشند تولید و توزیع گیوه نیز از همین دست مشاغل است.
این کفاش با سابقه محله توحید ادامه میدهد: روزگاری، بهویژه در فصل تابستان گیوه استفاده فراوان داشت. در سالهای اخیر به سبب رواج کفش ماشینی و جایگزین شدن آن به جای این نوع پاپوش در بیشتر مناطق ایران، گیوه رونق و اعتبار دیرین خود را از دست داد. شاغلان و کفاشان نیز به علت کمی درآمد و کاهش تقاضا در این رشته به مشاغل دیگر روی آوردند.
او تاکید دارد: با وجود آنکه گیوهبافی کاری پرزحمت است، اما بافندگان گیوه، به دلیل گرانی قیمت مواد اولیه و کاهش تقاضا، از درآمد پایینی برخوردار هستند و به همین جهت، جوانان کمتر به انجام این کار گرایش نشان میدهند.
او ادامه میدهد: این روزها دیگر رمقی در دستانم نیست که کار تولید گیوه را خود ادامه دهم، اما با این حال باز هم کار فروش گیوه را دارم، چون به این کار علاقه دارم.
غلامعلی کفاش که اکنون بیش از چندین و چند دهه از عمرش را صرف کار تولید و فروش گیوه کرده، از عمر طولانی این نوع پایپوش سخن به میان میآورد و باز هم دوباره تاکید میکند: این نوع کفش عمری بسیار طولانی دارد نگذاریم ردپای گیوه بر زمین محور شود!
گیوه، اصولا پاپوشی است سبک، بادوام و مناسب برای راهپیماییهای طولانی در مسیرهای ناهموار و با توجه به این خصوصیات، بیشتر افراد پیدایش آن را به روزگارانی خیلی قدیمتر از پیدایش سایر انواع پاپوش نسبت داده اند. کما اینکه در بیشتر منابع، تولید نخستین گیوه را به گیو، پهلوان داستانی ایران (که به روایت فردوسی پسر گودرز و داماد رستم بوده است) نسبت دادهاند.
تقسیمبندی انواع گیوه بر اساس نوع بافت رویه، مواد استفاده در زیره و همچنین نوع اتصال دو تکه کفش به هم است. رویه گیوه را به شیوه بافتنی از ریسمانهای ابریشمی یا پنبهای نازک و زیره آن را گاه از چرم یا لاستیک و بیشتر از لتههای به هم فشرده و در هم کشیده میسازند. مهمترین انواع گیوه عبارتند از:گیوه ملکی، گیوه آجیده، گیوه تخت چرمی، گیوه لتهای، گیوه تخت لاستیکی، گیوه ابریشمی و گیوه کردی یا کلاش.
این گزارش شنبه ۸ شهریور در شماره ۱۱۸ سال ۱۳۹۳ در شهرآرا محله منطقه دو چاپ شده است