کد خبر: ۸۴۷۹
۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۸

صد سال پیش مشهدی‌ها چه کاره بودند؟

به‌دلیل وجود مزار مطهر امام‌رضا (ع) در مشهد مشاغلی در این شهر بوده که در دیگر شهر‌ها و آبادی‌ها، اصلا نبوده یا کمتر دیده می‌شده است.

مشهد به‌دلیل وجود مزار مطهر امام‌رضا (ع)، از قدیم یک شهر مذهبی و دارای احترام بوده است. پرواضح است که وجود این موهبت، سبب ایجاد تفاوت‌هایی در آن با سایر ولایات ایران می‌شده است. یکی از این تفاوت‌ها وجود مشاغلی در این شهر بوده که در دیگر شهر‌ها و آبادی‌ها، اصلا نبوده یا کمتر دیده می‌شده است؛ البته مشاغلی نیز وجود داشتند که علاوه‌بر ارض‌اقدس در همه نقاط ایران یافت می‌شدند. در سطر‌های بعدی چند نوع از این مشاغل را معرفی می‌کنیم.

 

سقا

به آن‌ها که آب آشامیدنی را از سرچشمه اصلی یا آب‌انبار برمی‌داشتند و به مشتری‌هایی که برای خرید آب، قدرت مالی داشتند می‌رساندند، «سقا» می‌گفتند و دربرابر این کار، مزدشان را می‌گرفتند. ایجاد سقاخانه به معنای مکانی که آب شرب زائران را تأمین می‌کرده، به حدود ۱۲۰۰سال قبل بازمی‌گردد. سقاخانه «اسماعیل‌طلایی»، باقی‌مانده سقاخانه‌های قدیمی حرم است. آب این سقاخانه‌ها از طریق مشک‌هایی تأمین می‌شد که سقا‌ها از قنات‌های معتبر و معمور مشهد به حرم مطهر حمل می‌کردند.

 

دعاگو

کسی که با خواندن دعا و نماز و روزه گرفتن برای اموات امرارمعاش می‌کرد، دعاگو نامیده می‌شد. برخی افراد، مبلغی را برای ادای نماز و روزه‌های قضایشان کنار می‌گذاشتند تا یک مؤمن پس از فوتشان، به نیابت از آن‌ها ادای دین کند. دعاگو‌ها بیشتر روز‌های سال روزه بودند و از نماز خواندن‌های مکرر، پیشانی‌شان پینه بسته بود و حتی حج واجب و زیارت عتبات را نیز به نیابت اموات انجام می‌دادند.

 

آینه‌بین

آینه‌بینی مانند فال‌بینی و جن‌گیری از کسب‌وکار‌های کاذبی بود که برپایه تیزهوشی و سرعت انتقال آینه‌بین و ایمان و اعتقاد مراجعان استوار بود. معمولا کسانی‌که شیء گران‌بهایی را گم کرده بودند یا از آن‌ها سرقت شده بود و از پیگیری‌های پلیس ناامید شده بودند، سراغ آینه بین‌ها می‌رفتند. شرط مهم آیین‌بین‌ها این بود که مال‌باخته، پسربچه‌ای نابالغ و حلال‌زاده را همراهش بیاورد.

 

اُرسی‌دوز

ارسی به پاپوش چرمی پاشنه‌دار قشنگی می‌گفتند که بیشتر شهرنشینان می‌پوشیدند. رویه آن از چرم نرم و نازک مشکی یا قهوه‌ای و زیره‌اش از چرم ضخیم کرمی‌رنگ گاومیشی بود. اردوسی‌دوز‌ها دو گروه بودند؛ برخی رویه و برخی دیگر تخت و پاشنه را درست می‌کردند. بازار پنج شاخه سرپوشیده که بین صحن کهنه و بست بالاخیابان و بازار زنجیر قرار داشت، پاتوق اصلی ارسی‌دوز‌ها بود.

 

شاطر

شاطر یعنی چابک‌ و چالاک. در نانوایی‌ها، شاطر به‌ کارگر ماهری می‌گفتند که پی‌درپی چانه‌های خمیر را به‌چالاکی پهن می‌کرد و بدون‌ معطلی به دیواره تنور داغ می‌چسباند. در نانوایی دست‌پزی، شاطر چانه‌ها را روی تخته‌سنگ جلویش پهن می‌کرد و با پنجه دست‌ راستش به درون تنور می‌برد و با یک حرکت سریع به دیواره داغ آن می‌چسباند. تمام حرکات کارگران با سرعت و آهنگ ویژه‌ همراه بود؛ وگرنه خمیر آن‌طور صاف به تنور نمی‌چسبید.

 

چاهخو

چاهخو به کسی می‌گفتند که پیشه‌اش تخلیه، لایروبی و تعمیر چاه فاضلاب و مستراح بود. چاهخوها بیشتر به‌صورت دونفره با سطل‌ و ریسمان‌ و کوله‌پشتی محتوی بیلچه‌ و کلنگ دسته‌کوتاه در کوچه‌پس‌کوچه‌ها پرسه می‌زدند و هرازگاهی هم جار می‌کشیدند: «آی چه‌خو!». آن‌ها که چاه خانه‌شان پر شده یا شیء ارزشمندی درون آن افتاده بود، چاهخوها را صدا می‌زدند و قرار می‌گذاشتند در ازای فلان مبلغ، چاهشان تخلیه شود.

 

زهتاب

زه نام رشته‌ای است که از روده گاو و گوسفند، تابیده شده باشد. کسی‌ را که پیشه‌اش درست‌ کردن رشته‌های باریک از روده حیوانات بود، زهتاب می‌گفتند. در عهد باستان، زه را برای ساختن کمان به‌کار می‌بردند. بعدها که توپ و تفنگ جایگزین تیروکمان شد، زهتابی هم از رونق افتاد. برای بافتن غربال، روده‌ها را پس ازشست‌وشو به‎ شکل نوار درمی‌آوردند و مانند ریسمان، اول‌ یک‌ لا و بعد دولا می‌تاباندند و استفاده می‌کردند.

 

قبرکن

قدیم‌ترها خیلی‌ها آرزوی کفن‌ودفن در مشهدالرضا را داشتند. قبرکنی از دیرباز پیشه کسانی بود که در قبرستان‌ها، محلی را برای دفن اموات می‌کندند و پس از خاک‌سپاری، رسم‌ورسوم رایج را انجام می‌دادند؛ پیشه‌ای که هنوز هم پابرجاست. با خواندن نماز میت، قبرکن، آداب تدفین مرده را شروع می‌کرد که خواندن دعای تلقین و قرار دادن سنگ لحد و پاشیدن آب، جزو این آداب بود.

 

خرکار

به کسانی‌ که پیشه‌شان جابه‌جایی بار با الاغ بود، خرکار می‌گفتند. تنها وسیله کاسبی‌ خرکارها الاغ بود، ازاین‌رو سه‌چهار رأس الاغ داشتند تا امرارمعاش کنند. کار اصلی‌شان حمل‌ونقل مصالح بنایی از کوره‌ها به محل ساخت‌وساز و بردن نخاله‌ها به خارج از شهر بود. برخی خرکارها چند پسربچه خرکار را استخدام کرده بودند تا با بیل دنبال الاغ‌ها راه بیفتند و آن‌ها را به‌کار گیرند.

 

دروازه‌بان

مشهد قدیم هفت دروازه داشت که دروازه‌بان، مسئول بازوبسته‌کردن در اصلی گذرگاه ورود به شهر و نظارت بر ورودوخروج‌ها و اجناس بود. شب‌ها در همه دروازه‌ها را می‌بستند و مسافران و کاروان‌ها تا اذان‌ صبح باید پشت دروازه می‌ماندند. درآمد این افراد از مجموعه اجناسی بود که از هر کاروان دریافت می‌کردند و می‌فروختند.

 

درویش

دراویش در مشهد قدیم با مداحی و ذکر مصیبت در کوچه و بازار امرارمعاش می‌کردند و هدفشان توجه به زندگی اخروی بود. غیر از این دراویش، دراویش باتقوایی هم بودند که باتوجه‌به اعتقاداتشان از دنیا کناره می‎‌گرفتند و به خانقاه می‌رفتند. مرکز این دراویش در مشهد، گنبدسبز بود که آنجا گردهم می‌آمدند و درباره خداشناسی و عرفان، مشاعره و تفکر می‌کردند.

 

فراش‌آستانه

فراش آستانه، نام شغلی آن دسته از خدمتگزاران بود که صحن‌های حرم مطهر را پاکیزه نگه می‌داشتند و در مواقع ازدحام، از بروز حوادث ناگوار پیشگیری می‌کردند. این صنف از خدمتگزاران در بیرون حرم رضوی، وظیفه انتظامات و اجرائیات را برعهده داشتند و به نام فراش آستانه مواجب‌بگیر بودند. فراش‌ها به‌نوعی محافظ و نظافت‌چی بودند.

 

فیروزه‌تراش

فیروزه یکی ازسنگ‌های گران‌بهای زینتی بود که به‌صورت رگه‌هایی از ریگ‌وشن‌های به‌هم‌چسبیده با رنگ آبی‌آسمانی از معدن فیروزه نیشابور استخراج می‌شد. سنگ‎های حاوی رگه‌های فیروزه را پس از استخراج، در کیسه‌های یک‌اندازه و یک‌شکل می‌ریختند. فیروزه‌تراش‌ها این کیسه‌ها را شانسی می‌خریدند و با قلم و پتک، سنگ‌ها را به قطعه‌های کوچک تقسیم می‌کردند و تکه‌های فیروزه را پس از آزمایش و تراشیدن، از دل سنگ بیرون می‌آوردند.

 

ساربان

به کسی که تیمار و به‌کارگیری و رهبری شتران را برعهده داشت، ساربان یا شتربان می‌گفتند. وظیفه ساربان این بود که شتران را درصورت لزوم بنشاند، برخیزاند، به دهانشان نواله بگذارد و آب و علیق بدهد، در پشتشان جهاز بنهد و بندهایشان را محکم ببندد، زنگوله‌ها را به گردنشان بیاویزد، دولنگ بار را به دو طرف جهاز یکایک آن‌ها تکیه دهد و با ریسمان محکم ببندد.

 

* این گزارش دوشنبه ۳۰ بهمن‌‍ماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۱۶۰ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.

ارسال نظر