برخی اهالی «التیمور» معتقدند که سنگبنای محله آنها، حدود ۶۵۰ سال قبل و زمانی گذاشته شد که تیمور، جهانگشای مشهور، با سربازانش از این منطقه گذر کرد و دستور داد تعدادی از آنها در این مکان خوشآبوهوا که درکنار کشفرود باستانی قرار داشت، ساکن شوند.
به این ترتیب، نام آن مکان را «آلتیمور» گذاشتند و بهتدریج، این نام به «التیمور» تغییر شکل داد. صرفنظر از اینکه این داستان افسانهگون و بدون سند حتی در متن خود نیز دچار تناقضهای پیچیده است، باید بگوییم که التیمور، تاریخی طولانی و البته پرفرازونشیب را از سر گذرانده است؛ هرچند مستندات تاریخی با افسانههای عامیانه هیچ سنخیت و ارتباط معقولی ندارد.
در «کتابچه تبادکان»، سندی از دوره ناصرالدینشاه که در آن شرح نام و وضعیت جمعیتی مزارع و روستاهای منطقه تبادکان، در شمال شهر مشهد ثبت شده است، التیمور را اینگونه توصیف کرده و دربارهاش گزارش دادهاند: «مزرعه علیتیمور (التیمور) قدیمالنَّسَق است. ۲۴ خانوار از هراتی و تاجیک [در آن زندگی میکنند]. از رودخانه کشفرود، زراعت و باغات خود را مشروب میسازند. هوایش مرطوبی (مرطوب) است».
همین چند جمله کفایت میکند تا یک مورخ بتواند درباره وضعیت التیمور ۱۵۰ سال قبل، اطلاعاتی را بهدست آورد و البته با درآمیختن این اطلاعات با شواهد دیگر، به تصویری نسبتا قابل اعتماد از این مزرعه قدیمی در زمانهای پیشین دست یابد.
درباره وجهتسمیه التیمور، هیچ گزارش مطمئنی وجود ندارد. قدر مسلم آن است که این نام بسیار قدیمی از گذشتههای بسیار دور در این منطقه کاربری داشته است. مهدی سیدی در کتاب خواندنی «نگاهی به جغرافیای تاریخی شهر مشهد»، نام این منطقه را «اَلَهتیمور» میداند و بهدرستی، این ادعا را به وقفنامه «سعدالدین محمدوزیر» نسبت میدهد؛ همان بانی مدرسه قدیمی پایینپا که امروزه بخشی از حرم رضوی است.
سعدالدین از رجال دوره صفوی و معاصر شاهسلیمان بود و در وقفنامه مفصل خود، ضمن وقف املاک متعدد بر مدرسه پایینپا، نوشت: «همگی و تمامی محل پنج زوج و یک فرد عوامل از کل مزرعه معینه معلومه موسومه به مزرعه الهتیمور بلوک تبادکان مِن (از) بلوکات مشهد مقدس معلی که بینالشرکا بر هشت زوج عوامل دایر و محدود است، از یک جانب به ممر کنهبیشه (کنهبیست) و ازطرف دیگر بعضی به رودخانه کشفرود و بعضی به نهر علیشادی و از جهت دیگر به مزرعه پاوا و از سمت دیگر به اراضی نوکاریز و مزرعه سیسآباد با جمیع توابع شرعیه و لواحق ملیه و عامه مضافات عرفیه [وقف مدرسه پایینپا شده است تا به مصارف مدرسه و شهریه طلاب برسد.]»
استفاده از نام «اَلَهتیمور» نشان میدهد که به احتمال زیاد، نام «علی تیمور» که در کتابچه تبادکان چاپ شده، بدون اعتبار است و بهدلایلی که هنوز از آن اطلاعی نداریم، نام این مزرعه از قدیم «اَلَهتیمور» یا «علیتیمور» بوده است. بد نیست در همینجا یادآوری کنم که اراضی این مزرعه، بهتدریج از سال ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، به بخشی از شهر مشهد تبدیل شد و در محدوده شهرداری منطقه ۴ قرار گرفت.
مزرعه التیمور، چنانکه از نامش پیداست، از دیرباز یکی از نواحی حاصلخیز شمال مشهد و مرکز تولید محصولات مختلف زراعی بوده است. این موضوع را میتوان از وقفنامه سعدالدینمحمد وزیر که در سال ۱۰۸۷ قمری (۱۰۵۵ خورشیدی) به رشته تحریر درآمده است، دریافت. ضمن اینکه برپایه مفاد مندرج در این وقفنامه، مزرعه التیمور از زیرساختهای مناسبی برای سکونت نیز برخوردار بوده است.
در متن وقفنامه میخوانیم: «از اراضی و صحاری آبیزار (محل کشت آبی) و دیمچهزا و شرب و مشارب و تلال (: پشتهها، تپهها) و وِهاد (: زمینهای پست، نشیب) و اُلَنگ (: سبزهزار، چمن) و معالِف (: علفزار، چراگاه) و مراتع و باغات مکرومه (میمزار، باغ انگور) و محوطات و حصار بایره و دایره بر این موجب، دو باب واقع در پشت عمارت مزبوره و باب دیگر واقع در پشت حمام مزرعه مزبوره و باب دیگر واقع در باغ هاشم که تنباکوزار است... [همه وقف مدرسه پایینپا شده]».
بر این اساس، میتوان گفت که در نیمه دوم عصر صفویه، مزرعه التیمور دارای اراضی زراعی دیم و آبی بوده و در آن، باغ و مرتع وجود داشته است و افزونبر اینها، تنباکوزاری وسیع در آن ایجاد کرده بودند که احتمالا یکی از مراکز مهم تولید این محصول در نزدیکی مشهد بهحساب میآمده است.
نزدیک بودن مزرعه به کشفرود که در آن ایام آب زیادی داشت و هنوز به حالت زار امروزی نیفتاده بود، این امکان را دراختیار کشاورزان مزرعه التیمور میگذاشت که بتوانند الگوی کشت متفاوتی را تجربه کنند و در سالهایی که آب فراوانتری دراختیار دارند، به توسعه گستره محصولات کشاورزی بپردازند، تاآنجاکه گزارشهایی از کشت برنج در این منطقه، طی دوره مظفرالدینشاه و پس از آن عهد انقلاب مشروطه و حتی دوره احمدشاه قاجار و در زمان قحطی بزرگ دراختیار داریم که از این نظر یک استثنای قابل مطالعه بهحساب میآید.
این گزارشها که در سندهای موجود مرکز اسناد آستانقدسرضوی ثبت و ضبط شده است، نشان میدهد که دستکم در سالهای دهه ۱۳۳۰ قمری، کشت برنج در این منطقه و در مجاورت کشفرود رایج بوده است. مطابق سند شماره ۹۹۷۰۳، مربوطبه سال ۱۳۳۴ قمری (۱۲۹۵ خورشیدی)، سیدجواد ظهیرالاسلام، نایبالتولیه وقت آستانقدسرضوی، از ژاندارمری میخواهد که چندبار «شالی» را از مزرعه التیمور دریافت کند و به شخصی به نام «اکبر بقال» تحویل دهد.
درمورد کاشت برنج در التیمور، دو سند دیگر از دوره نیابت تولیت ظهیرالاسلام وجود دارد که هر دو متعلق به همان سال ۱۳۳۴ قمری است. در یک سند -با شماره ۱۰۵۰۳۵- ظهیرالاسلام به محمدابراهیم، نایبکشیک چهارم، دستوری برای «توقیف شلتوک مزرعه التیمور متعلق به محمدابراهیم حکاک و تأکید بر تحویل آن به ملازمان کنسولخانه انگلیس» صادر کرده است که بهدلیل صدور آن در جریان جنگ جهانی اول و شیوع قحطی بزرگ در ماههای پس از آن، بسیار مهم و قابل مطالعه به نظر میرسد.
آنطور که «قلی مجد»، پژوهشگر و استاد تاریخ ایرانی مقیم آمریکا، در کتاب خود با نام «قحطی بزرگ»، با استناد به اسناد موجود در بایگانی وزارتخارجه ایالاتمتحده مینویسد، انگلیسیها با مصادره، خرید یا نابودی محصولات زراعی ایران، یک قحطی مصنوعی و گسترده را بین سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی (۱۲۹۵ تا ۱۲۹۸ خورشیدی) با هدف جلوگیری از نفوذ نیروهای «دولمحور» که با آنها در جنگ بودند و ایجاد یک سپر دفاعی قحطیزده برای حفاظت از هندوستان، در کشور ما بهوجود آوردند که طی آن بیش از ۸ میلیون ایرانی بهدلیل عوارض ناشی از کمبود مواد غذایی، اعم از گرسنگی و بیماری، جان خود را از دست دادند.
این رقم، تقریبا نصف جمعیت ایران در آن روزگار بود و دستکم ۲۵ سال طول کشید تا جمعیت کشور ما دوباره به وضعیت قبلی خود بازگردد.
تأکید ظهیرالاسلام بر تحویل محصول برنج مزرعه التیمور به کنسول انگلیس، هرچند بهصورت اختصاصی سندی خاص درباره این موضوع محسوب نمیشود و نمیتوان -چنانکه برخی در مطالعات تاریخی عادت دارند- بر این اساس ظهیرالدوله را عامل انگلیس و فردی خائن به ملت تلقی کرد، اما همزمانی این مسئله و دستور تحویل تمام محصول برنج یک مزرعه وقفی که تولیدات آن باید دراختیار طلاب قرار میگرفت و شاید فروش آنها با مبلغ گزاف به کنسولگری انگلیس در مشهد، میتواند نشانهای از آن توطئه بزرگ و سراسری باشد که به ماجرای قحطی بزرگ انجامید.
شواهد و اسناد نشان میدهد که مزرعه التیمور در گذشته از نظر منابع آب، وضعیت ممتازی داشته است. اینکه حتی در شرایط کمآبی و بیآبی میانه دهه ۱۲۹۰ خورشیدی، کشاورزان این مزرعه میتوانستند به کشت برنج، بهعنوان محصولی نیازمند آب فراوان بپردازند، دلیلی بر این ادعاست.
معمولا اراضی التیمور را، چنانکه مرسوم بود، به اجاره دراختیار مستأجران میگذاشتند. قدیمیترین افرادی که فعلا بهعنوان مستأجر مزرعه التیمور میشناسیم، «سیدحسن» و «کربلاییسیدحسین» هستند؛ دو برادر از اهالی مشهد و شاید التیمور که در میانه دوره قاجار، این مزرعه را در اجاره داشتند و طبق سند شماره ۲۰۴۲۹۰ مرکز اسناد آستانقدس، بهدلیل سیل شدیدی که در منطقه التیمور رخ داده بود، موظف به عمل بر طبق قرارداد اجاره و اِعمال دستورالعمل اعلامی درباره کشت برنج شده بودند.
تاجاییکه توانستیم جستوجو کنیم، وضعیت آب التیمور در دورههای بعد نیز، تا آغاز خشکسالی در دهه ۱۳۴۰ در این منطقه، بهدلایلی که فعلا مجال بحث درباره آن نیست، خوب بود. سندی با شماره ۹۹۶۲۶، مربوطبه سال ۱۳۱۴ خورشیدی در مرکز اسناد آستانقدسرضوی وجود دارد مبنیبر «درخواست امیرشهیدی، مالک مزرعه علیشاهی، از نیابت تولیت جهت مشروب شدن مزرعهاش از [نهر]آسیاب التیمور» که نشاندهنده وضعیت مناسب آب در این منطقه و البته فعالیت آسیابی در التیمور است که امروزه نشانی از آن در دست نیست.
در دورههای بعد، بهویژه بعد از ماجرای اصلاحات ارضی، التیمور بهتدریج هویت زراعی خود را از دست داد و مانند برخی مناطق همجوار، نظیر مزرعه «درآبد خزانهدار» یا «دروی» که یکبار دربارهاش مفصل صحبت کردم، به محل زندگی روستاییانی تبدیل شد که به امید یافتن کار بهتر، راهی شهرها شده بودند.
ایجاد کارخانه آجرسازی «ابلق» در شمال این منطقه، یکی از دلایل تمرکز این افراد در التیمور بود؛ به همین علت، این مزرعه قدیمی در زمره مناطق محروم مشهد جای گرفت و امروز همچنان نیازمند توجه ویژه مسئولان است.
* این گزارش سهشنبه ۱۰ بهمنماه ۱۴۰۲ در شماره ۴۱۴۶ روزنامه شهرآرا صفحه تاریخ و هویت چاپ شده است.