کوچه دانشگاه یک، معبری قدیمی است با خانههای حیاطدار که هنوز حال و هوای قدیم را دارند. این معبر در حدود ۱۵۰سال پیش، هنوز بخشی از یک باغ بزرگ بود. آن زمان، این محدوده به دلیل وجود قراولخانهای بزرگ به همین نام معروف بوده است.
با گذشت سالها کوچههای متعددی در این باغ بزرگ شکل گرفت که یکی از آنها دانشگاه یک فعلی است، اما «قراولخانه» نامی است که هنوز در ذهن و بر زبان برخی موسپیدهای این کوچهها زنده و جاری است. قدیمیهای کوچه دانشگاه یک، خاطرات جاماندهای از اداره انحصاری تنباکو دارند که بعدها به انبار قند تبدیل شد.
گزارش پیش رو چکیدهای از حرف ها، نقلها و خاطرات افرادی است که بیش از پنجاهسال در این محدوده زیستهاند و البته اطلاعاتی که در گفتگو با مشهدشناسان و از بین اسناد و مدارک جامانده از چند دهه قبل حاصل شده است.
محمد ظفرکارگر از قدیمیهای کوچه زردی است. او بهواسط کار پدرش، مرحوم حسنعلی، بنّا و سازنده مسجد احمدی، مختصر اطلاعاتی از این معبر قدیمی دارد. قرارمان سر کوچه صاحبالزمان (عج)۲۸ است که به خیابان دانشگاه یک راه دارد. طبق توضیحات او نام قراولخانه به محدودهای فراتر از کوچه دانشگاه یک اطلاق میشده است؛ «از سر خیابان صاحبالزمان (عج) تا اول بالا خیابان (خیابان توحید) و از سمت اول خیابان توحید تا کوچه گوشله (توحید ۴) مختصات قراولخانه را شکل میداد.»
او از زبان پدرش میگوید که نبش همین محدوده دانشگاه یک، برجی گلی بوده است که دو نگهبان شبانهروز آنجا بودند، بارویی جامانده از همان زمانهای قدیم. محمد ظفر میگوید: زمانی کوچه صاحبالزمان (عج)، «مشّاق» نامیده میشد. بعد از خرابشدن خانهها و بازشدن راهی به سمت میدان صاحبالزمان (عج)، همان نام صاحبالزمان (عج) رویش گذاشته شد.
او ادامه میدهد: تا قبل از ساختهشدن خیابان صاحبالزمان (عج) این محدوده بنبست بود با خانههایی حیاطدار و مصفا، اما از کوچهپسکوچهها به بالاخیابان و سنایی راه داشت.
ظفرکارگر همان ابتدای کوچه صاحبالزمان (عج) ۲۸ به کف زمین سمت راست کوچه اشاره میکند و از آبانباری میگوید که تا شصتهفتادسال قبل، یکی از سه آبانبار محله بوده است، درست مقابل دفتر خدمات مهندسی شهرداری؛ «آب این پیآب از قنات سناباد بود که با دهپانزدهپله به زیرزمین راه داشت. یک در چوبی هم داشت که شبها بسته میشد تا جک و جانوری درون آن نیفتد. آب نوشیدن، سحر و قبلاز طلوع خورشید برداشته میشد، چون از طلوع آفتاب به بعد، زنها و دخترها برای شستوشوی ظرف و ظروف و رخت و لباس میآمدند.»
همانطورکه از سمت خیابان صاحب الزمان (عج) ۲۸ به سمت کوچه دانشگاه یک میرویم، در کوچه باریکهای که جا برای تردد یک ماشین دارد، ظفرکارگر به خانهای با نمایی قدیمی اشاره میکند و میگوید: این خانه حاجاصغر بنایی است، سازنده مسجد حیدریهای میدان گلخانه [توحید]. معمار خبرهای بود که چندین ملک در کوچه قراولخانه داشت. این تنها ملک جامانده از اوست که هنوز خراب نشده است.
وی ادامه میدهد: آن زمان هر کس میخواست ملکی بخرد یا بفروشد، سراغ او میآمد تا روی ملکش قیمت بگذارد. به سر سهراهی کوچه دانشگاه یک که میرسیم، ظفرکارگر از دبستان دخترانهای میگوید که نزدیک یک قرن قبل اینجا فعال بوده است؛ «بچه بودم که بههمراه مرحوم خواهر بزرگترم به این دبستان که بعدها مدرسه شبانه شد، میآمدم. مدرسه، تابلو و اسمی نداشت، اما سر کوچه و خیابان چند تابلو بود که نشان میداد اینجا مدرسه دخترانه است.»
به ساختمان شرکت برق در دانشگاه یک که میرسیم، ظفرکارگر با لبخندی بر لب میگوید: بخشی از خاطرات خوش بچگی من و همسنوسالهایم در این محله، به ساختمان قدیمی انبار قند برمیگردد که اینجا قرار داشت. آن زمان ما گاهگداری از سر شیطنت، دوری در حیاط مصفا و بزرگش میزدیم.
او از روزهایی میگوید که بالاخیابان هنوز خاکی بود و از خیابان توحید و دود و دم ماشینها خبری نبود؛ «انبار قند و شکر، دو تا درِ چوبی بزرگ داشت که یکی از آنها همیشه بسته بود. پیرمردی که به او سید میگفتند، گاری خرتوپرتهای خرازی اش را جلو همان در بساط میکرد. او بهنوعی نگهبان آنجا هم بود و مراقب آمدوشد غریبهها به انبار. هروقت کامیونهایی با سقف شیروانی که بار قند داشتند، میآمد، ما بچهها مینشستیم به تماشای آنها.»
او ادامه میدهد: درست روبهروی درِ اصلی انبار، روی جوی آب، پل سیمانی بزرگی برای تردد کامیونهایی که بار قند داشتند، زده شده بود. انتهای محوطه انبار قند، ساختمان اداری بود و جلو آن، اتاقکهای انبار قند بود که از کارخانههای قند آبکوه، چناران و فریمان میآمد. حتی شنیده بودم همان قسمت اداری، زمانی به زوار اجاره داده میشد.
به گفته برخی اهالی، قبلاز شکلگیری ساختمان انبار قند، اداره انحصاری تنباکو در همین مکان قرار داشته است. وقتی درباره این موضوع از ظفرکارگر میپرسیم، میگوید پدرش از چند خشتمالی که وقت ساخت مسجد احمدی برایش کار میکردند، شنیده بود که مدتی در آنجا، اداره انحصاری تنباکو واقع بوده است و تریاکمالی (بستهبندی تریاک) را انجام میدادند. مأمورهایی هم ناظر کار کارگران بودند. تریاک تهیهشده برای بستهبندی سهمیهدارها در این اداره آماده میشد. ظاهرا این موضوع مربوطبه زمان رضاشاه بوده که کشیدن تریاک ممنوع نبوده است.
زهراخانم ابراهیمی یکی دیگر از ساکنان قدیمی کوچه است. او از انبار قند همینقدر یادش است که دیوارش سیمانی و حدود پنجششمتر بود؛ «در اصلی انبار قند از طرف بالاخیابان که حالا خیابان توحید نام دارد، باز میشد. عرض کوچه دانشگاه یک، مثل الان نبود. بعداز تخریب انبار قند، حدود دهپانزده سال قبل، دوتا سه متر دیوار را عقب بردند و عرض کوچه بیشتر شد.»
او ادامه میدهد: چندسال قبل از تخریب ساختمان قند، پنجرههایی وسط دیوار سیمانی آن زدند. آن زمان این انبار به زوار اجاره داده میشد و از آنجاکه این پنجرهها درست رو به کوچه و خانههای ما باز میشد، آمدورفت زائران را در آن اتاقها میدیدیم. بگووبخند و صحبتهایشان تا توی کوچه و خانههای ما میآمد.
به گفته زهراخانم، زوار گاه تا نیمهشب در حرم میماندند. وقتی هم میآمدند، معمولا صدایشان شنیده میشد. او میگوید: یک روز که برای گلایه به ساختمان انبار قند رفته بودم، دیدم آنجا برای خودش شهری است و ما خبر نداشتیم، بس که آدم و ماشین در آنجا رفتوآمد میکرد.
زهراخانم از دلیل نامگذاری اسم کوچه به قراولخانه اطلاع چندانی ندارد. فقط میداند پدرش و قدیمیترها این کوچه را به این نام میشناختند؛ «کوچه تا جایی که اکنون زیرگذر میدان شهداست، ادامه داشت. سمت چپ یک مدرسه علمیه هم بود؛ مدرسه علمیه حاجشیخ مهدی فاضل نجفیقائنی که سال۱۳۵۵ ساخته و سال۱۳۹۳ بازسازی شد.»
او ادامه میدهد: کنار مدرسه علمیه، کوچه باریکی بود که به بالاخیابان راه داشت. بعداز تخریب ساختمان انبار قند و توسعه میدان شهدا و احداث زیرگذر، مدرسه علمیه خراب شد، سپس از طرف شهرداری، زمین دیگری داده شد و حوزه علمیه فعلی ساخته شد که حالا نبش خیابان دانشگاه یک قرار دارد.
اینطور شد که زمین ملک کنار انبار قند و مدرسه علمیه به بنای پارکینگ طبقاتی شهرداری که اکنون درحال احداث است، اضافه شد. زهراخانم همچنین درمیان صحبتها از دبستان دخترانهای میگوید که بعضی همسایههای سالمند از وجودش در سالهای قبل از انقلاب به او گفته بودند، اما خودش چیزی در خاطر ندارد.
بهدنبال کسب اطلاعات بیشتر درباره هویت کوچهای که به قراولخانه معروف بوده است، بهسراغ احمد ماهوان، خراسانشناس و نویسنده کتاب «مشهد قدیم» رفتیم. او درباره کوچه مشهور به قراولخانه در محله صاحبالزمان (عج) میگوید: در زمان قاجار که هنوز خبری از میدان شهدا نبود، برای برقراری امنیت شهر و مردمش، قراولخانه بزرگی در این محدوده برای استقرار سربازها و اسبها و گاریها احداث شد.
محدوده این قراولخانه هم از بولوار صاحبالزمان (عج) امروز که قبل از تخریب مشّاق نامیده میشد، تا بالاخیابان بود.» او درباره مالکیت زمینهای این محدوده و زمین انبار قند و شکر میگوید: زمین انبار قند و شکر و محدوده اطرافش که در گذشته، کارگاه تریاکمالی بود، درواقع بخشی از باغهای عبدالحسین تیمورتاش، نخستین وزیر دربار رضاشاه، بوده است که بعداز مغضوبشدن ازسوی شاه و خودکشی در زندان در سال۱۳۱۴ توسط دولت وقت مصادره و بهعنوان دارایی دولت ضبط شد.
او ادامه میدهد: درباره تریاکمالی هم داستان این است که در گذشته کشت خشخاش و تولید تریاک در ایران ممنوعیتی نداشت؛ امتیازش هم در انحصار دولت بود و کشاورزان محصول خود را به دولت میفروختند. این اداره که اداره انحصاری تنباکو نام داشت، زمانی در همان ساختمانی بود که بعدها به انبار قند و شکر تبدیل شد. در آن دوره، اداره قند بعداز گرفتن محصول کارخانههای قند و شکر آن را به نرخ مصوب دولتی به مغازهدارها میداد.
غلامرضا آذریخاکستر در مقالهای با عنوان «ماجرای ایجاد اولین قراولخانهها در مشهد» با ذکر مستندات و پانوشتهایی، به تاریخچه و ماهیت شکلگیری قراولخانهها اشاره کرده است. او در جایی از این مقاله از قراولخانه بالاخیابان و کوچههای مشاق و قراولخانه نام برده است؛ «ناصرالدینشاه در فرنگگردی هایش پای یک نظامی اتریشی به نام «کنتمنت فرتاتریشی» را برای ایجاد اداره پلیس در ایران به میان کشید. قبل از تأسیس نظمیه، امور پلیسی درون شهرها را قراولها انجام میدادند.
امیرکبیر زمانیکه به صدارت رسید برای ایجاد نظم و تأمین امنیت جانی و مالی دستور داد تا چهلقراولخانه در نقاط مختلف دارالخلافه تهران دایر شود. همچنین در ادامه سی قراولخانه در مشهد ایجاد شد. قراولخانهها نیروی پشتیبانی شهر بودند و زیرنظر کلانتر خدمت مینمودند. در دوران ناامنی و هرجومرج، خراسان بزرگ بهواسطه وسعت جغرافیایی و دوری از مرکز، همواره مورد تجاوز اشرار و سارقان بوده است.
در سال۱۲۹۵ ق (۱۲۵۷ ش) تعداد ۳۵ قراولخانه در مشهد وجود داشته است که دو قراولخانه در ارگ مشهد قرار داشتند. اهمیت قراولخانهها موجب شده تا اسم آنها روی برخی از اماکن شهری به یادگار مانده باشد. مرحوم مولوی در فهرست موقوفات، از قراولخانه مشهد نیز یادی کرده است.
گویا در نبش کوچه مرحوم مؤتمنالسلطنه (کوچه قنسولی) و بالاخیابان که درواقع زاویه شمال غربی باغ دارالتولیه است قبلا قراولخانهای وجود داشته است؛ پس از اینکه در عهد مشروطیت مأموران پلیس حفاظت شهر مشهد را عهدهدار شدند، بهجای قراولخانه، کلانتری بالاخیابان بنا شد. ازطرفی، کوچه قراولخانه که به کوچه مشاق و کوچه باغسنگی منتهی میشود، بهعلت وجود قراولخانه (کشیکخانه) در این محل به این عنوان شهرت یافته بود.»
***
درمیان اسناد مرکز پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی هم اسنادی به دست آمد که نشان از وجود قراولخانهای در محدوده میدان شهدای امروز در گذشتههای دور داشت.
قدیمیترین سند مربوط به سال۱۲۶۸ قمری و اوایل دوره حکومت ناصرالدینشاه است و در آن به موضوع قراولخانه اشاره شده است. در این سند، درخواست ساخت قراولخانه عنوان شده است. در نقشهای هم که کلنلجولیس انگلیسی از محدوده جغرافیایی مشهد در سال ۱۲۸۶ قمری تهیه کرده، قراولخانههای مشهد قدیم ازجمله قراولخانه نزدیک به حمام پاچنار بالاخیابان مشخص شده است.
اما در نقشههای تهیهشده در سالهای ۱۳۲۵ و ۱۳۳۳شمسی بهوضوح علاوهبر مشخصبودن مکان قراولخانه، اسامی کوچه پشت مالیه و مکان اداره انحصاری تنباکو هم آمده است.
* این گزارش شنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۲ در شماره ۵۳۸ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.