
با کمک مهدی جهان، آب و برق و آسفالت به مشهدقلی آمد
مهدی جهان، متولد ۱۳۴۷، بزرگ شده محله مشهد قلی است، او که از سه سالگی ساکن این محله شده از همان کودکی کمبود امکانات مردم این محله را از نزدیک لمس کرده است بنابراین با رسیدن به سن جوانی تصمیم مهمی میگیرد تا با کمک و همراهی اهالی، شکل و بافت محله خود را تغییر دهد. حاصل تلاشهای او عمران و آبادی کنونی این محله است. هر چند که خودش تأکید بر این دارد که هنوز هم مشهد قلی نیازمند نگاه ویژهتری برای حل برخی از مشکلات به دست مسئولان مربوط است.
بافت قدیم مشهد قلی
او صحبتهای خود را با اشاره به شکل سابق محله مشهد قلی شروع میکند: در زمان پیروزی انقلاب مشهدقلی تنها ۶۰ خانوار داشت و روستای کوچکی بود که در نزدیکی مشهد قرار داشت. به دلیل بافت روستایی و کمبود امکانات در آن زمان، مردم آن از آب قنات استفاده میکردند و نور و روشنایی آنها نیز از چراغ تأمین میشد، همچنین جادهای که از مشهد به این سمت میآمد کاملا خاکی بود.
او ادامه میدهد: مسیر بولوار توس که اکنون طی میکنید تا همین ۲۰ سال پیش وجود نداشت. زمین خاکی بود که عبور یک ماشین سواری خاک زیادی از آن بلند میکرد. ضمن اینکه راههای ارتباط مردم با شهر مشهد با وجود نزدیکی زیادی که داشت بسیار کم بود و محرومیت در محله کاملا مشخص بود.
جهان با تأکید بر اینکه همت مردم بود که مشهد قلی را به شکل امروزی درآورد، بیان میکند: نبود امکانات رفاهی مانند برق، آب لوله کشی، خطوط تلفن و ... همه باعث شد تا مردم دست به اعتراض بزنند، اما این اعتراضها فایده چندانی نداشت بنابراین اهالی تصمیم گرفتند تا خودشان دست به کار شوند و امکانات رفاهی را به محله بیاورند.
او از چگونگی آوردن امکانات به مشهد قلی اینگونه میگوید: سال ۶۹ کارمند بخشداری مرکزی دهستان توس بودم و آن زمان برخی از روستاها شورا داشتند، اما برخی نیز به خاطر بافت جمعیتی فاقد شورا بودند و، چون محله شهرک شهید مطهری یا مشهد قلی ۶۰ هزار جمعیت داشت، نمیتوانستند شورای روستایی تشکیل دهند بنابراین به دستور فرماندار وقت ستاد عمران روستایی شکل گرفت که من به عنوان مدیرعامل این ستاد انتخاب شدم.
او ادامه میدهد: تشکیل ستاد عمران روستایی به این صورت بود که در محله ۵ مسجد وجود داشت و از هر مسجد دو نفر به نمایندگی از اهالی برای پیگیری مشکلات و امور رفاهی آنها به ستاد عمران معرفی شد.
جهان مطرح میکند: حدود ۳۰ سال پیش جاده قدیم قوچان یا بولوار توس امروزی شکل کنونی را نداشت و یک مسیر خاکی بود که با بارش برف و باران به زمین گل آلود و استخری از آب و خاک تبدیل میشد. این موضوع علاوه بر اینکه رفت و آمد مردم را سخت میکرد باعث شده بود تا میزان تصادفات جرحی و فوتی در جاده بسیار زیاد باشد، همچنین بیماریهای مختلفی مانند سالک در این منطقه شیوع یابد.
نبود امکانات رفاهی مانند برق، آب لوله کشی، خطوط تلفن و ... همه باعث شد تا مردم دست به اعتراض بزنند
نبود حداقل امکانات رفاهی
میگوید: مشکل مردم تنها خیابان خاکی نبود، چون این محله از حداقلترین امکانات مانند برق، آب، تلفن و ... بیبهره مانده بود، حتی یک بانک برای انجام امور بانکی مردم در این محله وجود نداشت و افراد باید مسیر طولانی را طی میکردند تا واریز یا برداشت کوچکی انجام دهند.
از طرفی حاشیه شهر مشهد به خاطر خشکسالیهای پیاپی که وجود داشت به محلی برای مهاجرت دیگر روستاییها تبدیل شده بود و این موضوع بافت بومی محله را تحتتأثیر قرار داده بود و به نوعی فضای فرهنگی و اجتماعی و گفتاری اهالی را به هم ریخته بود. مهاجرتهایی که به حاشیه شهر انجام شده بود تبعات زیادی را برای اهالی به دنبال داشت به عنوان مثال جمعیت زیاد کودکان باعث شده بود تا مدارس فضای آموزشی برای ثبتنام دانشآموزان نداشته باشند.
از طرفی در محله هنوز پایگاههای بسیج شکل نگرفته بود و با توجه به نقش این پایگاهها در ایجاد امنیت محله در آن زمان خلأ آنها کاملا احساس میشد. خطوط حمل و نقل عمومی بسیار کمی برای مشهد قلی وجود داشت و اتوبوسی که از میدان شهدا تا این محدود میآمد، چون اهالی چندین روستا را سوار میکرد در عمل زمانی که به مشهدقلی میرسید دیگر جایی برای اهالی اینجا نداشت و مردم همیشه برای رفت و آمد و یا حتی برای زیارت حرم آقا علی بن موسی الرضا (ع) مشکل داشتند.
جهان ادامه میدهد: با وجودی که این خواستهها در جلساتی با مسئولان مختلف در میان گذاشته شده بود، اما همواره پاسخی که از آنها دریافت میشد نبود ردیف اعتبارات برای محله شهرک شهید مطهری بود، در همین راستا بود که ستادهای عمران روستایی شکل گرفت تا مطالبات اجتماعی، رفاهی و فرهنگی مردم مصرانه پیگیری شود تا نتیجه مطلوب بدهد.
خودیاری اهالی محله
وی بیان میکند: با توجه به اینکه هیچ نگاهی برای آبادانی جاده قدیم قوچان وجود نداشت افراد زیادی مانند هیئت امنای مساجد، انجمن اولیا و مربیان، معتمدان محله همراه با ستاد عمران روستایی شدند و با صحبتهایی که با اهالی کردند قرار شد تا هزینههای آسفالت خیابان، لوله کشی آب، تیرآهنهای برق و ... با جمعآوری مبالغی از اهالی تأمین و سپس اقدام شود.
جواد کدیور، یکی از اهالی نیک اندیش و خیر محله، بود که زمینهای زیادی داشت. به خاطر دارم زمانی که از شورای محله به سراغ او رفتیم و مشکل نبود مدرسه و بازماندن کودکان از تحصیل را با او مطرح کردیم با روی بسیار گشاده گفت از هرکجا که نیاز دارید قطعه زمینی را بردارید و برای دانشآموزان مدرسه بسازید تا محله کمبودی در این زمینه نداشته باشد.
به خاطر دارم یک دفتر تلفنخانه در مشهدقلی وجود داشت که نمیتوانست پاسخگوی جمعیت محله باشد و، چون نیاز مردم برای دسترسی به شهر خط تلفن بود تصمیم گرفته شد تا از طریق ستاد عمران روستایی با اداره مخابرات وارد گفتگو شویم.
ما در جواب درخواست ما گفته شد که در برنامه امسال و سال آینده کابلکشی مخابرات قرار نداریم، بنابراین تصمیم گرفتیم تا بخشی از هزینه آن را متقبل شویم و اینگونه بود که اگر مردم داخل شهر برای خط تلفن مبلغ ۱۵۰ تومان پرداخت میکردند ما ۲۴۰ تومان پرداختیم تا خط تلفن به محله بیاید.
او با تأکید بر اینکه عمران و آبادانی مشهد قلی به طور کامل با همت و کوشش اهالی محله بود و به جرئت میتوانم بگویم که اگر این همت و پشتکار وجود نداشت، شاید هنوز هم این محله را به شکل امروز نمیتوانستید ببینید، مطرح میکند: بدون دریافت یک ریال اعتبار دولتی ۲۷ هزار متر از محله را با همت مردم آسفالت کردیم به این شکل که بزرگترهای محله اعضا را جمع و مسائل را برای آنها بازگو میکرد و سپس مبالغی جمع میشد و با پیمانکار قراردادی منعقد میشد تا ظرف یک بازه زمانی کار آسفالت یا ساخت مدرسه و ... را به اتمام برساند.
بدون دریافت یک ریال اعتبار دولتی ۲۷ هزار متر از محله را با همت مردم آسفالت کردیم
زمانی که آب و برق آمد
وی ادامه میدهد: آب مردم که از قنات تأمین میشد با کمک آقای وظیفهدان یکی از اهالی محله که اولین چاه موتور را آورد به صورت لوله کشی به خانه مردم فرستاده شد. همچنین یکی دیگر از اهالی محله امتیاز برق داشت که ۱۰ کیلومتر از محله را ترانس برق گذاشت و روشنایی منازل و خیابانهای مشهد قلی را تأمین کرد.
ابتدای انقلاب تنها یک مدرسه برای ۱۵۰ خانوار در محله وجود داشت که به تدریج مدارسی با همت خیران محله ساخته شد و این کمک خیران تنها در ساخت مدارس خلاصه نمیشد و خانه بهداشت، ناحیه بسیج و ... همه و همه تنها با خودیاری و همدلی مردم محله ساخته شد و شکل محله با ساخت آنها تغییر یافت.
عمر ستادهای عمرانی حدود ۶ سال بود و از ابتدای تشکیل شوراهای اسلامی شهر، شورای روستایی در محله توس تشکیل شد که در دو دوره آن عضو شورای روستایی میشود و از دوره سوم شورای شهر که بولوار توس به مشهد الحاق و جزو محدوده شهری محسوب میشود، شورای روستا منحل میشود و جهان با عضویت در شورای اجتماعی محلات مطالبات مردمی را دنبال میکند.
زمانی که عضو شورای روستایی بود با کمک مردم کم درآمد محله وظیفه و نقش دولت در عمران و آبادانی محله را بر عهده میگیرد: «با وجودی که مردم این محله نسبت به افرادی که در داخل شهر زندگی میکنند درآمد کمتری دارند، اما زمانی که حرف از آبادانی و آسفالت خیابان و. شد همین مردم پای کار آمدند.»
خاطره فراموش نشدنی
خاطرات جالبی از دوران خدمتش در ستاد عمران روستایی و عضویت در شورای روستایی دارد، اما یکی از خاطراتی که هیچگاه از ذهنش پاک نمیشود با خنده برایمان این گونه تعریف میکند: «با پیمانکاری صحبت کرده بودیم تا برای جمعآوری زبالههای مردم اقدام کند، اما هنوز قرارداد ما با پیمانکار تمام نشده بود که ساختو سازهای بیرویه در محله انجام میشد.
روزی به خانه باز میگشتم که دیدم جلو در آشغال زیادی ریخته شده در را که باز کردم همسرم را در حال گریه دیدم از او پرسیدم که چه اتفاقی افتاده است؟ جواب من را این گونه داد که دیگر نیازی نیست در شورای روستایی فعالیت کنی جواب کارهای تو همین آشغالهای جلو در است!
بعد از آرام کردن او متوجه شدم که خانمی با سطل زبالهاش به خانه ما آمده و با ریختن آشغالها گفته است که به همسرت بگو چرا برای جمعآوری زبالهها سمت خانه ما نمیآیند و تا روزی که ماشین جمعآوری زباله برای جمع آوری آشغالهای ما اقدام نکند، هر روز آشغالها را همین جا خواهم ریخت؛ زمانی که متوجه آدرس منزل این خانم شدم فهمیدم که آدرس او در محدوده قرار ندارد و جزو همان ساخت و سازهای بیضابطه است.»
یکی دیگر از خاطرات خود را اینگونه نقل میکند:
عضی از افراد برای اختلافاتی که داشتند، استشهادنامه جمع میکردند و برای امضا به شورای روستایی میآوردند، اما فرمانداری به ما گفته بود که این استشهادها را امضا نکنید و زمانی که قبول نمیکردیم برخورد تندی از سوی برخی اهالی انجام میشد که میگفتند تو نماینده کی هستی؟ دولت یا ما؟ البته تعداد این افراد بسیار کم بود و همدلی در میان اهالی بسیار بیشتر از این هیاهوها بود.
او بیان میدارد: اکنون نوع مطالبات و اولویتهای مورد نیاز مردم تغییر پیدا کرده است و دیگر نیاز به برق، آب، گاز و جاده آسفالت ندارند، اما به شدت نیازمند برقراری امنیت در محله هستند.
متأسفانه در چند سال اخیر بنا به شرایط جامعه تعداد زورگیری، سرقت، حضور معتادان کارتن خواب، جرائم و ... بیشتر شده است، این در صورتی است که فقط کلانتری کاظم آباد محدوده وسیعی را تحت پوشش دارد و هرچند که مأموران خدوم و زحمتکش این کلانتری در انجام وظایف خود تلاش بسیاری میکنند، اما وسعت محدوده استحفاظی آنها باعث میشود تا آنطور که باید کنترل لازم را نداشته باشند.
مشکلات حاشیه شهر
هرچند که حاشیه شهر هیچ وقت از نظر امکانات با داخل شهر برابری نمیکند، اما همین آبادانی هم که تاکنون در حاشیه شهر شکل گرفته به برکت جمهوری اسلامی بوده است وگرنه تا قبل از آن هیچ نگاه توسعهای و آبادانی نسبت به حاشیه شهرها وجود نداشت.
او با اشاره به اینکه بسیاری از خیران میخواهند به حاشیه شهرها و یا قسمتهایی از شهر که مردم کم برخوردار زندگی میکنند، کمک کنند، اما متأسفانه آگاهی درستی از این کمک ندارند، میگوید: برخی از افراد تصور میکنند کمک به این بافت جمعیتی فقط در پخت غذای گرم و توزیع آن در مساجد و مدارس خلاصه میشود، نمیگویم که این کار خیر نیست و یا عائدهای ندارد.
اما میتوان کمکی کرد که ماندگارتر باشد به عنوان مثال تعدادی از اهالی محله خیریهای تشکیل دادهاند و با شناسایی افراد بی بضاعت و یا بیسرپرست تلاش میکنند تا ماهانه کمک خرجی به آنها دهند.
وی ادامه میدهد: افراد خیر میتوانند با همراهی این خیریهها کمک بهتری داشته باشند، چون اکنون نیاز افراد تنها در بخش خوراک نبوده و نیازهای دیگری مثل درمانگاه و ... نیز وجود دارد که خیران با کمکهای خود میتوانند نقش درخوری برای ساخت آنها داشته باشند.
* این گزارش شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ در شماره ۳۲۹ شهرارا محله منطقه دو چاپ شده است.