کد خبر: ۶۵۸۹
۱۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
یک قرن روشنی چراغ مسجد خواجه روشنایی

یک قرن روشنی چراغ مسجد خواجه روشنایی

مردی به‌نام خواجه روشنایی که باخدا، مردم‌دار و اهل ادب بود. سلوک خاصی داشت و بیش از آنکه شبیه کاسب‌ها باشد، به اهل عرفان شبیه بود. او حسینیه و مسجدی را در اختیار بابامسجدی گذاشته بود.

مسجد‌های تاریخی در کنار داستان‌هایی که از آمد‌وشد مردم دارند، صد‌ها داستان نادیده و ناگفته هم دارند. داستان‌هایی که بیشتر آن‌ها با مردن متولیان اصلی این بنا‌ها به فراموشی سپرده شده‌اند. یکی از همین مکان‌ها، مسجد تاریخی و قدیمی خواجه روشنایی در خیابان آخوند خراسانی است.

مسجدی که ستون‌هایش بیش از یک قرن پیش بالا رفته است. همان ستون‌هایی که نام و‌نشانش را از ملای قدیم و معتمد محله راسته ارگ قدیم و کوچه آیت‌الله خامنه‌ای کنونی دارد. مردی به‌نام خواجه روشنایی که باخدا، مردم‌دار و اهل ادب بود. سلوک خاصی داشت و بیش از آنکه شبیه کاسب‌ها باشد، به اهل عرفان شبیه بود.

همین مرد بود که روز‌وشب کمک مردم و در خانه بابا‌مسجدی، ملایی می‌کرد. خانه‌ای که به بابامسجدی سپرده شده بود تا در آن هم زندگی کند و هم خادم مسجد و نمازگزاران ظهر و شب آن باشد. گویا خواجه روشنایی که از بزرگان آن محدوده بود و محله با نام او شناخته می‌شد، این حسینیه و مسجد را در اختیار بابامسجدی بی‌خانمان مشهدی گذاشته بود.

به همین دلیل هم با فوت این بزرگ‌مرد، بین سال‌های پایانی ۱۲۰۰ یا ابتدایی ۱۳۰۰ شمسی مردم نام این خانه مسجد را «خواجه‌روشنایی» نامیدند تا برای همیشه نام او در تاریخ مشهد ماندگار بماند. حال مسجد خواجه‌روشنایی درست بیش از یک قرن است که چراغش خاموش نشده است.

مسجدی که با خیابان‌کشی‌های سال ۱۳۰۷ از قبرستان خواجه‌روشنایی جدا شده و اینک با فاصله ۴ متری، درست روبه‌روی مقبره ملا همچنان در خیابان آخوند خراسانی ۸ پابرجاست. آنچه هست این است که مقبره خواجه‌روشنایی سال‌هاست به تصرف شخص حقیقی درآمده که همین امر اجازه هرگونه تحقیق را هم گرفته است.

حال با پیگیری‌های فراوان هیئت‌امنا و مسجدی‌های محل قرار است به‌زودی قفل مقبره این ملا شکسته و محل تخلیه شود. مهمی که بهانه دست شهرآرامحله داد تا بازبینی‌ای روی تاریخچه این مسجد از زبان رئیس هیئت‌امنا داشته باشد.

کسی‌که روزگاری پدر مرحومش از متولیان اصلی مسجد و حسینیه خواجه روشنایی بوده است.

خواجه روشنایی؛ مسجدی از دل تاریخ

 

 

خواجه‌روشنایی و محله‌ای به‌نام او

در همین رابطه ابراهیم اسدزاده تعریف می‌کند: من سال ۱۳۲۸ در همین کوچه راسته ارگ به‌دنیا آمدم و پدرم، حسین، هم از قدیمی‌های همین محدوده بود. خدابیامرز تا زمانی که زنده بود متولی این مسجد بود و همیشه تأکید داشت که نام خواجه‌روشنایی باید زنده بماند.

آن گونه که پدرم به‌خاطر می‌آورد، خواجه‌روشنایی ملای محل بود و در دین و دیانت هم یک سروگردن از بقیه بالاتر. به همین دلیل مردم روی او خیلی حساب می‌کردند. در همین مسجد از او قرآن می‌آموختند و پاسخ سؤال‌های شرعی‌شان را می‌گرفتند.

این مرد اگر کاسب بود یا نبود، به‌اندازه‌ای مردم‌دار بود که حتی محله با نام او شناخته می‌شد. محله‌ای که طبق اسناد از کوچه پشت حیطه حاج کرب‌علی (کربلا‌علی) آغاز می‌شد و تا پشت آب‌انبار و مرده‌شورخانه کوچه پشتی یعنی آخوند خراسانی ۶ طول و عرض داشت.

 

خواجه روشنایی و قبرستانش

اسدزاده ادامه می‌دهد: از آن‌جایی که این محدوده با نام خواجه‌روشنایی شناخته می‌شد، حتی قبرستان و مرده‌شورخانه محله هم با نام او عجین بود. قبل از آنکه خیابان آخوند خراسانی از محل گنبد سبز باز شود و خیابان‌کشی صورت بگیرد، قبرستان خواجه روشنایی در مجاورت و روبه‌روی همین مسجد قرار داشت، اما با خیابان‌کشی‌ها و گسترش شهر، قبرستان هم خراب شد و جای آن را خانه‌ها و مغازه‌ها گرفتند.

آن‌گونه‌که او می‌گوید مقبره باقی‌مانده از قبرستان که این روز‌ها مردم آن را مقبره صدرالاشراف تبریزی می‌خوانند بخشی از همان قبرستان قدیمی است و داخل آن قبر دیگری هم وجود دارد که به خود خواجه روشنایی نسبت می‌دهند.

اسدزاده در توضیح نام اصلی خواجه روشنایی هم با استناد به گفته و خاطرات پدر مرحومش چنین توضیح می‌دهد: دقیق یادم نیست که اسم اصلی خواجه‌روشنایی چه بود، اما خوب به‌خاطر دارم که پدرم تعریف می‌کرد به‌خاطر اینکه بعد از فوت خواجه هر شب سر قبر او هاله نور دیده می‌شد، گویی چراغی روشن کرده باشند، مردم به او لقب روشنایی دادند و از همان موقع کل قبرستان و محدوده اطرافش به نام خواجه‌روشنایی خوانده شد.

 

 

خواجه روشنایی؛ مسجدی از دل تاریخ

 

خواجه روشنایی و مرده‌شور‌خانه و آب‌انبار‌ش

رئیس هیئت امنای مسجد خواجه روشنایی مختصری از خانه قدیمی که تبدیل به مسجد شد هم به یاد می‌آورد و درباره این بنا  می‌گوید: در دوران کودکی من، کل مساحت مسجد یا همان خانه قدیمی ۳۵ متر بیشتر نبود. پشت آن آب‌انبار بود که به مرده‌شورخانه وصل می‌شد. درست ۶۰ سال قبل مرحوم پدرم با خشک شدن آب آب‌انبار، مرده‌شورخانه را هم خراب و زمین هر دو قسمت را به مسجد اضافه‌کرد.

البته آن زمان مسجد همکف بود. بعد از مدتی خیری پیدا شد که قسمت جلویی و طبقه اول را ساخت و وقف شهید تدین‌کرد. تدین هم قبل از شهادتش در همین یک طبقه که اتاق اتاق بود به علاقه‌مندان قرآن می‌آموخت. با شهادت او در دوران انقلاب، این قسمت  به مسجد خواجه روشنایی داده شد تا مساحتش به ۳۰۰ متر برسد.

 

 از ملایی و پیش‌نمازی خواجه‌روشنایی تا وثوق و سلطانی

اسد‌زاده که از سال ۱۳۴۰، درست بعد از فوت پدرش متولی این مسجد شده است گریزی به نحوه برگزاری مراسم در این مسجد هم می‌زند و تعریف می‌کند: سال فوت خواجه روشنایی دقیق در دست نیست، اما آن گونه که قدیمی‌هایی مثل پدرم تعریف می‌کردند، او در سال‌های انتهایی سده گذشته و دهه آخر آن  فوت کرده است.

قبل از فوتش هم، چون ملا بود، پیش‌نماز مسجد هم بوده است. بعد از آن مرحوم حاج آقای وثوق و سلطانی  پیش‌نماز می‌شود و الان هم نوه آقای سلطانی  همچنان در این مسجد پیش‌نماز است.

 

ارتباط خواجه‌روشنایی با صدرالاشرف تبریزی‌

رئیس هیئت امنای مسجد خواجه‌روشنایی که بیش از ۷۰ سال از عمر خود را در این مسجد گذرانده است در توضیح این سؤال که ممکن است خواجه‌روشنایی همان صدرالاشرف تبریزی باشد، با غیرممکن خواندن این مسئله، پاسخ می‌دهد: چنین چیزی امکان ندارد.

چراکه ابتدا خواجه روشنایی فوت‌کرده و بعد از سال‌ها، صدرالاشرف تبریزی به رحمت خدا رفته است؛ و از آن‌جایی که هر دو آدم‌های بزرگ و درستی بودند با خراب شدن تدریجی قبرستان خواجه‌روشنایی و تبدیلش به خانه و مغازه، قبر این دو نفر در قالب مقبره حفظ شده است.

اسدزاده تحلیل جالبی هم از سال‌های فوت خواجه‌روشنایی دارد که براساس آن پیداست این بزرگ‌مرد در همان سال‌های انتهایی ۱۲۰۰ فوت کرده است. چراکه تاریخ نوشتن نام او در تابلو مسجد به سال ۱۳۰۴ شمسی برمی‌گردد.

او ادامه می‌دهد: همه این موارد درحالی است که در کاشی بزرگ سردر مقبره صدرالاشرف تبریزی سال فوت او، ۱۳۲۳ تاریخ خورده بود. البته ممکن است کاشی سال‌ها بعد از فوت او بالای سردر جانمایی شده باشد، اما باوجوداین هم نمی‌توان گفت این دو اسم از آن یک نفر است و تنها یک نفر در این مقبره مدفون است.

 از کاشی به سرقت رفته تا تصرف

رئیس هیئت امنای مسجد تاریخی خواجه‌روشنایی درباره برنامه‌های آینده این مکان هم می‌گوید: یکی از برنامه‌های اصلی از تصرف خارج کردن مقبره خواجه‌روشنایی و صدرالاشرف تبریزی است.

چراکه معتقدیم این مقبره به این مسجد و تاریخ آن وصل و مربوط است و باید دوباره جایگاه اصلی‌اش را پیدا کند.

او با ابراز امیدواری برای عملیاتی شدن هرچه زودتر این مهم، می‌افزاید: طبق پیگیری‌هایی که از اداره‌کل اوقاف استان شده قرار است طی چند هفته آینده قفل مقبره بعد از سال‌ها باز و وسایل داخل آن تخلیه شود  و مکان در اختیار مسجد و مردم قرار بگیرد.

اسدزاده در پایان سخنان خود با ابراز تأسف از ناپدید شدن بخشی از تاریخ مشهد، به سرقت تنهاکاشی سردر مقبره خواجه روشنایی و صدرالاشرف تبریزی در سه سال گذشته اشاره می‌کند و از جایگزینی کاشی جدید خبر می‌دهد.

گفتنی‌است طبق اسناد موجود، زمین مسجد که در قالب خانه از طرف خواجه‌روشنایی به بابامسجدی سپرده شده بود، از آن بانویی به نام ام السلمه، دختر حاجی عسکر بوده است.

زنی خیراندیش که تمامی قطعه متعلق به خودش را از محل کابین (مهریه) در این محدوده که بعد‌ها به نام خواجه‌روشنایی معروف شد به تعزیه‌خوانه وقف کرده بود.

وقف‌نامه آن هم در سال ۱۲۲۸ قمری و بعد از در اختیار گذاشتن زمین یاد‌شده از طرف کربلایی عسکر حدادیان، همسر ام‌السلمه نوشته وامضا شده است.

 



این گزارش سه شنبه ۲۸  آذر ۱۳۹۶  در شماره ۲۶۸  شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:44