
آشنایی حجت الاسلام محرابی با امام خمینی (ره) در نجف
انگار همین دیروز بود، خبر فوت امام راحل از رسانه ملی پخش شد؛ خبری که ایران را در عزای عمومی فرو برد. روزی که مردم برای همیشه با امام (ره) وداع و او را از مصلای تهران بهسمت بهشت زهرا و مرقد کنونیاش بدرقه کردند. همه، آن شور و حال را به خاطر دارند. کسی نیست که آن ایام را گذرانده باشد و خاطرهای از آن روزها به یاد نداشته باشد.
هرچند با گذشت ۲۹ سال از آنروز باز هم این داغ هنوز برای خیلیها، تازه است و هر سال با آمدن نیمه خرداد، بار دیگر دلتنگیاش از راه میرسد و مشتاقانش را غمگین میکند. در آستانه بیست و نهمین سالگرد درگذشت معمار انقلاب اسلامی بهسراغ یکی از یاران امام (ره) رفتیم تا از آن روزها بیشتر برایمان بگوید کسی که امام (ره) را درک کرده است.
حجتالاسلام محرابی یکی از فعالان انقلابی محله بهشتی است که بارها نام او را شنیدهاید. او از سال ۱۳۴۷ در نجف اشرف با امام راحل آشنا شد و از همان زمان شخصیت ایشان را درک کرد.
وی از آن سالها اینچنین برایمان تعریف میکند: سال ۱۳۴۷ به نجف اشرف مشرف شدم. از علمای حاضر در نجف درباره مراجع تقلید پرسوجو کردم، بیشتر آنها آیتا... خمینی (ره) را به من معرفی کردند و از ویژگیهایش برایم گفتند. برای دیدارش به منزل آقا رفتم و دیداری با امام خمینی (ره) داشتم.
در آنجا کراماتی از آن پیر فرزانه دیدم که همیشه در ذهنم باقی است، همین امر سبب شد تا علاقهام به ایشان بیشتر شود و پیرو راهشان باشم.
وی ادامه میدهد: با گذشت زمان شناخت مردم درباره ایشان بیشتر شد و افزایش آگاهی مردم سبب شد تا بعد از تبعید به پاریس زمینه برای آمدن امام راحل به ایران فراهم شود و ایشان به ایران بیایند.
سال ۱۳۴۷ به نجف اشرف مشرف شدم. از علمای حاضر در نجف درباره مراجع تقلید پرسوجو کردم
پدرم برای آزادیام تلاش کرد
او از روزهای بعد از آشناییاش با امام اینطور تعریف میکند: بعد از آشنایی با بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران بهدنبال این بودم که به اتفاق دوستانم پیامهای آقا را به گوش مردم برسانیم. اغلب به مسجد گوهرشاد میرفتیم و در حین نماز اعلامیهها را به در و دیوار میچسباندیم.
علاوهبرآن در کوچه و خیابان اعلامیهها را پخش میکردیم تا صحبتهای امام (ره) به گوش همه برسد.
او همانطور که خاطراتش را تعریف میکند، لبخندی میزند و میگوید: البته این کارها بدون دردسر هم نبود. یادم هست یکبار ساواک مرا گرفت و مدت ۲۲ روز در سلولی حبس کرد.
در این مدت صبح، ظهر و شب برای بازجویی من را میبردند و شکنجه میدادند. پدرم خیلی برای آزادیام زحمت کشید. او نزد آیتا... میلانی رفته بود و به او گفته بود؛ من یک پسر دارم و او را به زندان بردهاند، کاری کنید تا پسرم را آزاد کنند.
بالاخره تلاش پدرم بینتیجه نماند و بعد از ۲۲ روز مرا به بخش عمومی در زندان بردند و ۴۲ روز در آنجا حبس بودم، پس از این مدت مرا آزاد کردند. پس از آزادی باز هم کار خودم را میکردم و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی در رکاب انقلاب بودم.
تلخترین خبر زندگیام رحلت امام بود
بعد از پیروزی انقلاب با هماهنگی شهید هاشمینژاد به دیدار امام راحل رفتیم و از سخنانشان بهره بردیم. یادم هست در آنجا به امام (ره) گفتم من در هنگام وعظ و سخنرانی صدایم میگیرد،ای کاش دعایی برای من بکنید که صدایم خوب شود؛ امام دستش را روی شانهام گذاشت و برایم دعایی خواند، از همان روزی که امام برایم دعا کرد، صدایم خوب شد و دیگر یاد نمیدهم صدایم گرفته باشد.
مدتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام جمعه درگز شدم و ۱۰ سال امام جمعه آنجا بودم. در آن سالها وظیفه ما رساندن پیامهای امام (ره) به مردم بود. ما مردم را با سخنان امام آشنا میکردیم، در دوران جنگ هم به جبهه رفتیم تا دوشادوش رزمندگان اسلام بجنگیم.
زندگی با تمام سختیهایش در دوران جنگ گذشت. در آن روزها مردم دست در دست هم دادند تا از میهنشان دفاع کنند، به لطف پروردگار و ازخودگذشتگی شهدا و ایثارگران در این جنگ تحمیلی پیروز شدیم. ما انقلاب و جنگ را پشت سر گذاشته بودیم و حالا میخواستیم
به دنبال آبادانی کشور باشیم؛ اما دست تقدیر در خرداد ۱۳۶۸ معمار بزرگ انقلاب اسلامی را از میان ما برد. روزهای سختی بود.
کسی که مثل پدر یا بهتر بگویم بیشتر از یک پدر برایمان عزیز بود؛ حالا از بین ما رفته و غمانگیزترین روزها را در آن زمان برای ما رقم زد. وقتی خبر رحلت آن عالم ربانی را شنیدیم چنان غمگین و متأثر شدم که قلبم فشرده و اشک از چشمانم جاری گشت. این خبر نهتنها برای من، بلکه برای همه مانند خبر از دست دادن عزیزترین شخصیت زندگیشان بود.
به خاطر مسئولیتم در درگز ماندم و با کمک مسئولان این شهر بهدنبال برگزاری مراسم رحلت ایشان بودیم. او در پایان اضافه میکند:هرچند در سال ۱۳۴۷ امام را در نجف زیارت کردم، اما باید بگویم من از سال ۱۳۴۳ با امام راحل و راه او آشنا شده بودم و هر چه از این شناخت بیشتر میگذشت، بیشتر از قبل شیفتهاش میشدم.
من از همان سال که مقلد امام شدهام تا به امروز مقلد امام ماندهام و در زندگی مسیر ایشان را دنبال میکنم.
*این گزارش سه شنبه ۸ خرداد ۹۷ در شمـاره ۲۸۸ شهرارامحله منطقه ۸ چاپ شده است.