صورتش شبیه نوه امامخمینی (ره) است. انگار روبهرویم سیدحسن آقا نشسته است، با همان لباس روحانیت و محاسن بور! تنها عمامه سفیدی بر سر دارد؛ چراکه سیدیاش را از مادرش به ارث برده است.
خودش از این شباهت بسی خوشحال است، خاصه که علاقه و ارادت خاصی به امامخمینی (ره) هم دارد؛ چنانچه زمانیکه یادگاریهایش را از او تعریف میکند، اشک در چشمانش حلقه میزند.
خاطره خوشی از او بهیاد دارد، بهطوریکه بیشتر اوقات در رویاهایش امام (ره) را میبیند. کوچک که بوده، روی زانوی امام (ره) نشسته و امام (ره) نیز بوسهای بر پیشانی او زده اند و برایش دعای خیر کردهاند.
یکی از طلبههای معروف انگلیسی زبان شهر مشهد است. هم شعر و ادبیات میداند و هم یک فعال رسانهای است که سالیان زیادی را در خبرگزاریهای مطرح جهان قلم زده است و در بیشتر موارد هم سردبیری بخشهای مختلف یک خبرگزاری را در کارنامه کاری خود دارد.
حسین انصاریپور از طلبههایی است که در مشهد به دنیا آمده، اما تحصیلات خود را در انگلیس به اتمام رسانده است. در خانوادهای روحانی به دنیا میآید، اما سرنوشت دورودرازی دارد.
در اوایل سنین نوجوانی بهدلیل بورسیه انگلیس شدن پدرش که از روحانیون مشهد بوده، بههمراه خانواده راهی این کشور میشود. او در سالهایی که انگلیس بوده، تحصیلات خود را ادامه میدهد و دیپلم میگیرد.
با زبانی شیرین و شیوا و رویی باز به استقبالمان میآید، جوانتر از آن چیزی است که تصورش را میکنم، سختیهای فراوانی را متحمل شده و استادان زیادی را به خود دیده است و پای منبر استادان و بزرگان بسیاری نیز نشسته و شاگردی پس داده است.
عمری را در خبرگزاریهای جهان به خدمت گذرانده و همیشه دفاع از ارزشهای کشور خود، یعنی ایران را سرلوحه کار خود قرار داده است. او سخنور و استادی قهار است که توانسته با تسلطی که به نهجالبلاغه و زبانهای عربی و انگلیسی دارد، شاگردان زیادی را از کلاس خود بهرهمند کند.
او زندگی و سرنوشت خوبی را که تقدیر برای او رقم زده است مدیون پدرش و بهخصوص کشورش، ایران میداند. افکار و عقاید خاص ایرانی بودنش باعث شد تا از او استاد و طلبه بزرگی بسازد. سختکوش و مقاوم در حوزه نهجالبلاغه و تألیف و ترجمه متون دینی به زبان انگلیسی است.
او غیراز اینها حوصله و استقامتی وصفناشدنی در تعقیب موضوعات بهروز دنیا دارد، بهطوریکه در بیشتر کلاسهایش موضوعات روز دنیا، محور اصلی درسش است.
حسین انصاریپور که در دهه چهارم زندگیاش بهسر میبرد درباره دورانهای مختلف زندگی خود میگوید: قبل از انقلاب، مشهد بودیم. بعد از انقلاب، به تهران رفتیم و پس از جنگ تقریبا در اواخر دهه ۶۰ بود که به انگلیس سفر کردیم.
من بههمراه پدرم و سایر اعضای خانواده برای ادامهتحصیل پدرم راهی انگلیس شدیم، ۵ سال را در آنجا گذراندیم. باوجود اینکه امکان رفتن به دانشگاه برایم در این کشور فراهم بود، اما من به توصیه پدرم به مشهد برگشتم و طلبگی را آغاز کردم. در دو مدرسه علمیه شهر مشهد مقدمات را آموختم و پس از پایان مقدمات که سه سال بهطول انجامید، حوزه را بهدلایل شخصی رها کردم.
او ادامه میدهد: از آنجا به تهران رفتم و مدتی در این شهر آموزش زبان در جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران را عهدهدار بودم و همزمان با این کار نیز کار اصلیام را که همان کار در واحد مرکزی خبر و مترجمی اخبار بود، آغاز کردم.
بعد از مترجمی خبر، بین سالهای ۷۹ تا ۸۲ سردبیر اخبار انگلیسی صداوسیما شدم. در این سالها که در بخشهای مختلف صداوسیما فعالیت داشتم، از طریق صداوسیما با شبکه سی انان همکاری داشتم. فعالیت در این شبکه به طریقی بود که در قالب قرارداد تبادل خبر، گزارشهایی برای پخش در این شبکه تهیه میکردم. درنهایت، پایان همکاری من با واحد مرکزی خبر با سردبیری اخبار انگلیسی بود.
این فعال رسانهای درباره فعالیتهای خبری خود بعد از جدایی از صداوسیما نیز میگوید: بعد از آن دوباره به انگلستان مراجعت کردم و با صداوسیمای دفتر لندن و خبرگزاری ایرنا همکاری کردم. مدتی هم خبرنگار خبرگزاری فارس بودم و بهمدت دو سال در حوزه رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در لندن فعالیت کردم.
آخرین فعالیت رسانهای که در انگلستان قبل از مراجعت مجدد به ایران داشتم، دو سال کار بهعنوان سردبیر بخش فارسی خبرگزاری تخصصی اقتصادی و مالی «داوجونز» بود. 《داوجونز》 در اصل یک شرکت رسانهای فعال در حوزه انتشارات و اطلاعات مالی است که علاوهبر یک خبرگزاری، شبکه رادیویی و تلویزیونی و نشریاتش، بسیاری از دادههای مالی و اقتصادی جهان و خدمات مالی و حقوقی را به مشتریان ارائه میدهد.
وی میافزاید: در سالهایی که در انگلیس بودم، موفق شدم دو فوقلیسانس، یکی در رشته مترجمی زبان انگلیسی و دیگری در رشته علوم سیاسی با گرایش خاورمیانه، اسلام و تشیع بگیرم. مدتی هم در شعبه جامعهالمصطفی در لندن تحصیل کردم. از سال ۲۰۰۶ تاکنون هم بهعنوان عضو رسمی انجمن زبانشناسان انگلیس در این انجمن حضور دارم و همچنان در این زمینه فعالیت میکنم.
انصاریپور ادامه میدهد: من توانستم بهعنوان کسی که با مترجمی خبر صداوسیما با دنیای رسانه آشنا شده پا به عرصه رسانههای خارجی بگذارم و بهعنوان کارشناس مسایل خاورمیانه و ایران و پای ثابت این شبکهها بهخصوص در شبکههای بینالمللی انگلیس دعوت شوم. شبکههای داخلی انگلستان مانند برنامه نیوزنایت، شبکه جهانی بیبیسی انگلیسیزبان و بهخصوص شبکه الجزیره انگلیسی من را دعوت میکردند.
وی میافزاید: من بهجهت درگیری با رسانه در معرض اخبار دستهاول و بیواسطه قرار میگرفتم و خود تولیدکننده خبر بودم و همین، عامل آشنایی من با مسایل و حقایقی در فضای سیاسی و اقتصادی جهان بود. حضور در کنفرانسهای خبری زیادی ازجمله کنفرانس خبری مربوط به پیشنویس قانون اساسی عراق در لندن در کارنامه کاریام به ثبت رسیده است.
انصاریپور در ادامه میگوید: زمانیکه برای اولینبار از انگلیس به مشهد برگشته بودم، یک روز وقتی با دوستم به حرم مطهر مشرف شده بودیم، دیدم نمازگزاران در نمازجمعه شعار «مرگ بر انگلیس» سر میدهند؛ بهناگاه ناراحت شدم و برایم سؤال پیش آمد که چرا ایرانیان به انگلیس دشنام میدهند.
«انگلیس» خانه دوم من بود. من با کوچه پس کوچههایش آشنا بودم، آنجا محل زندگی من بود، این جملات برایم نامأنوس بود تا اینکه تحولی اساسی در درون من بهوجود آمد و مسیر زندگیام عوض شد.
با اینکه سردبیر بزرگترین خبرگزاری اقتصادی جهان بودم و به اوج خود رسیده بودم، با اینکه بارها بهعنوان نخبه ایرانیانگلیسی به برنامههای مختلف و شبکههای خبری دعوت میشدم، با اینکه از لحاظ حرفهای در رسانه مطرح شده بودم و خیلی هم به من بها میدادند، با اینکه در بزرگترین شبکههای بینالمللی جهان و پربینندهترین شبکههای خبری بهصورت زنده بهعنوان کارشناس مسایل خاورمیانه دعوت میشدم، اما زمانی که سخن خبیثانه گوردن براون، نخستوزیر وقت انگلیس را شنیدم، تصمیم گرفتم تا از این فضا بیرون آمده و به فرهنگ و ارزشهای کشورم پایبند باشم.
متوجه شدم که غربیان در ظاهر شاید خوب باشند و به تو لبخند بزنند، اما در باطن به تو خنجر میزنند. این تصمیم تحولی در درونم ایجاد و مرا بیشتر از همیشه عاشق کشورم، ایران کرد.
این روحانی رسانهای درباره جمله نخستوزیر سابق انگلستان که باعث تحولش شده میگوید: زمانی در یک کنفرانس خبری در بحبوبه جنگ عراق، که بهعنوان خبرنگار حضور داشتم، خبرنگاری از گوردن براون، پرسید: احتمال حمله به ایران بعد از جنگ عراق بالا گرفته، موضع انگلیس در مشارکت با امریکا درخصوص حمله احتمالی به ایران چیست؟
و او پاسخ داد: ما نیازی به رویارویی و جنگ نظامی نداریم، ما بیبیسی فارسی را داریم! ما اهدافمان را از طریق امثال بیبیسی فارسی پیدا میکنیم. وقتی این جمله را شنیدم تازه به عمق خباثت انگلیس و متحدانش مثل امریکا پی بردم. بسیار به فکر فرو رفتم و دیگر نتوانستم در آن کشور تاب بیاورم. به شهر خودم برگشتم و بسیار خرسندم از اینکه میتوانم در ایران فعالیت کنم.
حجتالاسلام حسین انصاریپور در این مدت فعالیتهای گستردهای را در شهر مشهد انجام داده است، تا جاییکه توانسته بهعنوان سفیر کرامت در دهه کرامت، به کشور اندونزی برود و امامرضا (ع) را در این کشور معرفی کند.
او بهدلیل تسلط آکادمیک به زبان انگلیسی، یکی از طلبههای موفق انگلیسیزبانی است که بهصورت خاص در بخش بینالمللی حرم مطهر فعالیت میکند.
او همچنین برنامههای هفتگی شرح حکمتهای نهجالبلاغه را به زبان انگلیسی در مساجد سطح شهر بهخصوص در مسجد امامسجاد (ع)، در بولوار ابوذر غفاری برگزار میکند. کلاس آموزش و شرح نهجالبلاغه به زبان انگلیسی با هدف جذب جوانانی که انگلیسی را یاد گرفتهاند، برای اولینبار است که در مشهد برگزار میشود.
در این کلاسها، حکمتهای امیرالمومنین (ع) تدریس میشود. تدریس علوم قرآنی و اسلامی به زبان انگلیسی و فهم قرآن با زبان انگلیسی به علاقهمندان نیز از دیگر فعالیتهایی است که او در دفترش، در خیابان فرهاد مشهد انجام میدهد.
* این گزارش شنبه شنبه ۲۵ آذر ۹۶ در شماره ۲۷۲ شهرآرا محله منطقه ۲ چاپ شده است.