دولت ملی مصدق پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است که سقوط میکند و ایرانی که چندین سال فضای باز سیاسی داشته، به یکباره به دامان یک دوره خفقان پرتاب میشود. امروز کمترکسی است که پس از گذشت هفتاد سال درباره کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و انگیزهها و حامیانش نداند، اما ماجرای این روز در مشهد بسیار عجیب است.
در صبح این روز جمعیتی که به خیابان آمده اند، آماده جاننثاری برای مصدق هستند و در عصر، همان جمعیت میخواهند که سر به تن مصدق نباشد. هفتادمین سالگرد کودتا ما را بر آن داشت تا مروری کوتاه کنیم اتفاقات مشهد و حالوهوایی را که داشته است.
بر کسی پوشیده نیست که اتفاقات ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ایران، با حمایت انگلیس و آمریکا روی داده است. همه دعواها بر سر سهم نفتی است که بهتازگی ملی شده است. مردم مشهد به دلیل فعالیت احزاب و روزنامههای مختلف در طلاییترین دوران خود و همچنین برگزاری تجمعات، تظاهرات و میتینگهای بیشمار در حمایت از دولت مصدق، از وقایع کشور بسیار آگاه هستند.
آنها نخست در ۲۳ فروردین ۱۳۳۰ در حضوری بیسابقه، نخستین تظاهرات حمایت از ملی شدن شیلات و صنعت نفت را برگزار میکنند. بین مردم، پرچمی حمل میشود با این جمله: «مردم خراسان در پاسخ به پیام حضرت آیتالله کاشانی، ملی شدن صنعت نفت را به عموم مردم ایران تبریک میگویند».
بعد از آن در ششم اردیبهشت حدود ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و خواجهاباصلت تجمع میکنند و به سخنرانی «افصحالمتکلمین»، نماینده آیتالله کاشانی، گوش فرامیدهند که در حمایت از ملی شدن صنعت نفت، سخن میراند.
۲۲ اردیبهشت، اجتماعی در مدرسه علمیه نواب، علیه میرزااحمد کفایی برگزار میشود که از مخالفان ملی شدن صنعت نفت در ایران است. ۲ خرداد میتینگ جمعیتهای مؤتلفه در میدانشاه با سخنرانی امیرپور، مصباح الهدی و محمدتقی شریعتی، در حمایت از دولت دکتر مصدق برگزار میشود. هشت روز بعد، فتوای آیتالله کلباسی درمورد ملی شدن صنعت نفت در مشهد منتشر میشود.
او در این فتوا از همه مردم مسلمان میخواهد در این امر، تعجیل و در مبارزه با دشمن استعمارگر، شرکت کنند. ۲۳ تیر ۱۳۳۰ مردم مشهد بهمناسبت صدور قرار نخستین دادگاه لاهه اعتراض میکنند. آنها در یک میتینگ عمومی، کفن میپوشند و «شعار زنده باد شاه و زنده باد نخستوزیر» سر میدهند. طبق اسناد برجایمانده، این اجتماع گروهی، به تظاهراتی صدهزارنفری و تعطیلی مشهد منجر میشود.
۲۰ شهریور شیخ محمود حلبی در اجتماع بزرگ مردم در مسجد جامع گوهرشاد، سخنرانی و از طاهری و قرشی، نمایندگان مردم، بهدلیل دادن رأی اعتماد به مصدق، تشکر میکند. مردم مشهد هم سه روز بعد کاروکسب خود را تعطیل میکنند و در حرم مطهر گردهم میآیند تا تنفر خودشان را از نمایندگان بیگانهپرست نشان دهند و حمایتشان را از دولت دکتر مصدق اعلام کنند.
این فضا در مشهد تا مرداد سال ۱۳۳۲ برقرار است. مردم مشهد بناست ۱۹ مرداد، همراه دیگر مردم ایران در رفراندوم «ابقا یا انحلال مجلس هفدهم» شرکت کنند. این همهپرسی در مشهد مانند دیگر شهرهای ایران به صورت تفکیک موافق از مخالف برگزار میشود؛ یعنی برای هرکدام از این گروهها، صندوقهای آرایی در دو مکان مختلف، تعبیه شده است تا موافقان و مخالفان از هم تمیز داده شوند. این امر موجب میشود مخالفان انحلال مجلس، بهعلت ترس، نتوانند در پای صندوق حاضر شوند. پنج روز بعد از همهپرسی، کودتایی در سحرگاه ۲۵ مرداد علیه دولت مصدق برپا میشود، اما دیری نمیپاید و با شکست روبهرو میشود.
بعد از انتشار خبر کودتای نافرجام ۲۵مرداد توسط رادیو، مردم مشهد بههیجان آمده، تظاهرات خود را شروع میکنند. در ساعت ۹صبح همین روز، هواداران احزاب «ایران نیروی سوم»، «پانایرانیستها» و «جمعیت آزادی مردم ایران» بههمراه گروههای زیادی از مردم عامی بهسمت اداره پستوتلگراف در خیابان ارگ حرکت میکنند، درحالیکه پیشاپیش این جمعیت، عکسهای بزرگی از دکتر مصدق خودنمایی میکند.
این تجمع پس از سخنرانیهایی در حمایت از مصدق و مخابره تلگرامهایی به تهران در ابراز تنفر از کودتاچیان، به پایان میرسد. به نظر میرسد تمام مشهد پشتیبان مصدق است، طوریکه احمد امامی، استاندار وقت خراسان، دستور میدهد عکس شاه را از روی ساختمان استانداری بردارند.
از اولین کودتای ناموفق در سپیدهدم ۲۵ مرداد تا کودتای دوم در ۲۸ مرداد، شهرهای ایران ناآرام هستند. مشهد نیز همچون دیگر شهرها تظاهرات برگزار میکند که همه در حمایت از مصدق است. برخلاف تهران که صبح ۲۸ مرداد شعارها در حمایت از شاه است، در مشهد در محله پایینخیابان، نوشتهای با این مضمون بر دیوار نصب است: «از جان خود گذشتیم/ با خود نوشتیم؛ یا مرگ یا مصدق» و داشمشتیها زیرش را با خون خود امضا کردهاند. این فضا تا ساعاتی پس از ظهر برقرار است، اما همین که خبر سقوط دولت به گوش مردم مشهد میرسد، بیشترشان سمت شعارهایشان را تغییر میدهند.
برخی قدیمیها این تغییر را نتیجه اقدامات آیتالله حاجمیرزااحمد کفایی میدانند که از روحانیان بانفوذ و البته طرفدار شاه در مشهد است. هیئتهای مذهبی مشهد که چندی قبل، زیرنظر آیتالله کفایی سازماندهی شدهاند، با داشمشتیهایی که رهبری آنها را برعهده دارند، در روز ۲۸ مرداد به میدان میآیند و شرایط و شعارهای مشهد را تغییر میدهند. سردمداران تحرکات کسی، چون حسن اردکانی (عموی پایینخیابان) است که حوالی ظهر، اولین حرکات خود را با حمایت مستقیم کفایی شروع میکند.
با حضور آنها و افراد دیگری، چون «غلامحسین پشمی»، «حسن گاوکش» و برادرش «قدیر غربتی» از کوچه سیابون، «اسد چلب» از کوچه عیدگاه، «حاجقربان قرشمال»، «قاسم تبریزی»، «امیر مجاهدی» و چند پاسبان و مأمور اداره دوم ارتش، شعارها میچرخد و مردم فریاد میزنند: «زنده باد شاه! پاینده باد اعلیحضرت همایونی!» یا شعار میدهند: «پُش پُشویه مصدق! زیر پتویه مصدق!»؛ یعنی مصدق مثل پشپشوست که یک گیاه ناپایدار است و همیشه در بستر بیماری است.
این جمعیت حدودا چهارصدنفره ابتدا بهسوی میدانشاه و سپس به مقابل ستاد لشکر میروند و از فرماندهی لشکر میخواهند دستور دهد گروه موزیک لشکر، سرود شاهنشاهی را بنوازد. سپس با شعارهایی که سر میدهند، دست به غارت چند مغازه و سینما و کتابفروشی میزنند.
نزدیکترین روایت به وقایع مشهد در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روایتی است که روزنامه «اطلس» دو روز بعد از این واقعه با تیتر «روز چهارشنبه در مشهد چه گذشت؟» ثبت کرده است. دفتر این روزنامه در کوچه ارگ قرار دارد و با صاحبامتیازی «حسنعلی ضرابی» و مدیرمسئولی «حمید شعاعی» در شماره ۵۷ خود که بهصورت فوقالعاده در روز جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۳۲ منتشر شده است، مینویسد: «چهارشنبه ساعت ۱۶ که رادیوتهران خبر سقوط کابینه آقای دکتر مصدق را اعلام کرد، کلیه مردم با شور و ولوله شروع به ابراز احساسات نمودند و سیل جمعیت به هرسو پرداخته، با شعارهای زندهباد شاه... از هرطرف طنینانداز بود.
در این موقع، جمعیت زیادی که کسی قادر به جلوگیری آنان نبود، بهطرف دفتر حزب ایران رفته و تمام درب و پنجره آن را شکسته و اثاثیه ازقبیل میز و صندلی را نیز تخریب کردند و سپس جمعیت بهطرف کفاشی شیک که متعلق به اخلاقی، سردسته حزب منحله توده میباشد، رفته، درب و پنجره آن را نیز شکسته و کفش دوخته و نادوز چرم و ... هرچه بود را از بین بردند.
در این موقع، سیل جمعیت و احساسات مردم بیشتر میشد و یک عده بهطرف ساختمان حزب پانایرانیست، نیروی سوم، حزب زحمتکشان، کتابفروشی برومند، دارالوکاله حمید موسویان، محل روزنامه آتششرق، سینمای متروپل، شیرینیسازی شفق، سلمانیپرتو، حلبیسازی مقابل دارایی، مغازه خواجه تور ارمنی حملهور شدند و کلیه اثاثیه و اشیای درب و پنجره را از بین بردند و یک عده دیگر به دکان موسیالرضا آشپز، منزل قزلباش و سلمانی پروانه که مالکان آنها جزو افراد حزب منحله توده بودند، حمله کرده و تمام اثاثیه آنها را نیز از بین بردند.
این افراد بعدا تصمیم گرفتند که به منزل آقای کامران که سرپرست و حامی افراد حزب منحله توده میباشد، حمله برده و مقداری از اثاثیه او را شکسته و مقداری را هم به غارت برند که درنتیجه جدیت کلانتری بخش ۲، اثاثیه مزبور ازقبیل قالی، قالیچه، سماور، گلدان نقره، پردههای مخمل که عدهای از ماجراجویان با خود میبردند، با خود آنها دستگیر و با پرونده به دایره آگاهی فرستاده شد. سپس مترصدین بهطرف منزل حمید موسویان به راه افتادند.
در این موقع، رئیس کلانتری بخش ۲ از جریان اطلاع پیدا میکند و تعداد ۱۶ نفر پاسبان و سرباز به منزل نامبرده فرستاده و از اقدامات متجاوزین جلوگیری کردند و حتی دیناری هم به منزل مزبور خسارت وارد نشد. دکان رزازی بازار، جنب داروخانه شمس نیز مورد حمله قرار گرفت و یک لنگه درب آن شکسته شد، ولی در اثر دخالت مأمورین به دکان مزبور صدمهای وارد نیامد. مردم، تماما دکاکین خود را بسته و دست از کسبوکار کشیدند.
تمام خیابانهای مشهد را خاموشی فراگرفته و حتی نانواییها دست از کار خود کشیده بودند که بیشتر مردم نان بهدست نیاوردند. احساسات و هیجانات مردم شدت پیدا میکرد؛ چون ممکن بود عدهای اخلالگر و ماجراجو از موقعیت سوءاستفاده کرده و دکانهای مردم را شبانه سرقت کنند. از ساعت ۱۰ بعدازظهر، حکومتنظامی در شهر اعلام و مأمورین شهربانی و لشکر با مراقبت کامل به اوضاع مسلط شده و تا صبح هیچگونه اتفاق رخ نداد».
جلالالدین فارسی نیز که از مبارزان شناختهشده مشهد قبل از انقلاب اسلامی است، در کتاب خاطرات خود با نام «زوایای تاریک»، ماجراهای این روز را اینگونه شرح میدهد: «دو تانک سبک با جمعی از اوباش و درجهداران، خیابانهای شهر را درنوردیدند. عدهای از آنها به اشاره گردانندگان کودتا، دست به غارت چند مغازه و سینماهایی زدند که در دو شب گذشته از اجرای سرود شاهنشاهی خودداری کرده بودند. با فرارسیدن شب، به خانه آقای مهندس کاظم احمدزاده رفتم.
اعلامیه کوتاهی را نوشته بود که در آن مردم به مقاومت دربرابر کودتاچیان دعوت شده بودند. از من خواست آن را دستنویس کرده، چندهزار نسخه از آن را در سطح شهر پخش کنیم. [فردا]در ملاقات بعدی با مهندس احمدزاده، باتوجهبه اخباری که از تهران و سایر شهرها رسیده [بود]و دلالت بر تثبیت کودتا داشت، مصلحت در این دیده شد که کار حسابنشدهای نکنیم».
بعد از رسیدن خبر سقوط کابینه دکتر مصدق به مشهد، «آیتا... تقواییخراسانی» خطاب به برادران دینی خراسان، اعلامیهای برای حفظ نظم و آرامش صادر میکند و بهمناسبت بهقدرترسیدن زاهدی و سرنگونی مصدق، به هیئتهای آزاد خراسان تبریک و تهنیت میگوید.
سرهنگ نورزاد، فرماندار نظامی مشهد، هم در عصر چهارشنبه ۲۸ مرداد، طبق اعلامیهای حکومتنظامی را برقرار میکند؛ «چون حفظ نظم و آرامش را موردعلاقه عامه مردم و به صلاح کشور و محل تشخیص دادهاند، بدینوسیله از ساعت ۹ بعدازظهر روز چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حکومتنظامی اعلام و از ساعت ۱۰ تا ۴ صبح عبورومرور ممنوع است». او فردا اعلامیه دیگری درباره ممنوعیت اجتماع بیش از سه نفر و درخواست از اصناف برای باز کردن دکانها منتشر میکند.
در شب این روز، طرفداران شاه و نظامیان از بیت آیتالله میرزااحمد کفایی حرکت میکنند و در خیابانها به پایکوبی و شادی میپردازند. آیتالله کفایی دستور اکید میدهد که کسی به آیتالله کلباسی اهانت نکند و حتی افرادی را برای نگهبانی از منزل ایشان میگمارد. سرانجام در فضای امنیتی شهر که ناامیدی مصدقیها نیز در آن موج میزند، روز ۲ شهریور برای کشتهشدگان ۲۸مرداد ۱۳۳۲ در سراسر کشور، مجلس ترحیمی در مسجد گوهرشاد برگزار میشود.
* این گزارش ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ در صفحه تاریخ و هویت روزنامه شهرآرا چاپ شده است.