فرزان نصیری آذر از ساکنان قدیمی محله بهشت درباره وجه تسمیه نامگذاری تعریف میکند: علت نامگذاری محله به «بهشت» ریشه در «مُدرن» بودن آن داشت. محله بهشت پیش از سکونت ما نیز به همین نام شناخته میشد و تاکنون هم تغییری نداشته است، اما بعد از واقعه هفتم تیر ۱۳۶۰ و انفجار دفتر حزب جمهوری، نام یکی از فرعیهای آن به نام «شهید اسدا... زاده» که یکی از ساکنان این محله و از شهدای این رویداد تلخ بود، تغییر کرد.
علت نامگذاری محله ما به «بهشت» در آن دوران، به گمانم ریشه در «مُدرن» بودن آن داشت؛ در توضیح این کلمه باید بگویم که ما در آن دوران جزو محلات برخوردار و بالا دستِ شهرِ مشهد محسوب میشدیم که در برنامهریزیهای دولتی قرار بود، جزو محلات دارای امکانات پیشرفته و به روز شهری باشد. در واقع وجود امکانات به روز و نام «بهشت» روی آن به نوعی، زندگی در «بهشت برین» را برای ساکنان آن تداعی میکرد.
عموم سکنه این محله را فرماندهان نیروی انتظامی، رئسای ادارت دولتی و در مجموع قشر اداریِ شهر تشکیل میدادند که البته این بافت در همه نقاط یکدست نبود؛ یعنی به غیر از ساکنان مَنسب دارِ محله بهشت، تعدادی از عوام هم بودند که پیش از آبادانی این نقطه، تکه زمینی در اینجا داشتند و پس از الحاق این نقطه به شهر، زمینهایشان را ساخته و سکونت گزیده بودند.
سکونت مسئولان در این محله باعث شده بود تا رسیدگی به بهبودِ وضع آن نیز، بیش از دیگر محلات شهر باشد؛ به طور مثال کوچه ما همیشه تمیز بود. خانهها معمولا یک دست و یک شکل ساخته میشدند؛ ویلایی و دو طبقه که البته طبقه اول آن به سبک منازل قدیمی زیرزمینی شکل بود.
سالی که ما در این محله ساکن شدیم، همه منازل آب و برق داشتند، اما هنوز خبری از گازکشی شهری در آن نبود. این را هم اضافه کنم که بیشتر خانههای این محله دارای تلفن بودند و این یکی از امتیازات خاص مکانی در آن برهه زمانی محسوب میشد. همین امکانات خاص هم باعث شده بود تا قیمت زمین در این محله درمقایسه با دیگر مناطق شهر بیشتر باشد.
یکی دیگر از مصادیق برخورداری محله بهشت در دهه ۵۰، وجود مدارس درجه یک با سیستم آموزشی ویژه در اطراف آن بود؛ در آن زمان ما در مشهد، ۸ مدرسه (دبیرستان و راهنمایی) مجهز داشتیم که تعداد زیادی از این مدارس در منطقه یک قرار گرفته بودند.
مدرسه «عَلَم» در خیابان کوهسنگی، دبیرستان «دانش و هنر» در پنجراه سناباد، مدرسه «خاقانی»، «سلمان فارسی» و «تخت جمشید» در خیابان تقیآباد از جمله اینها بودند که هنوز تعدادیشان با تغییر نام، پابرجا هستند.
حاجتقی غفوریان، بانی یکی از بزرگترین و قدیمیترین طاق نصرتهای مشهد در نیمه شعبان هم خاطرات خوبی از قدیم خیابان بهشت دارد: سالها پیش از این نمایندگی پخش نوشابه کوکا کولا را داشتم؛ خاطرم هست که سال ۱۳۴۶، یعنی دقیقا توی دورانی که بیست سال بیشتر نداشتم، نوشابه برای اولین بار وارد بازار مواد غذایی مشهد شد.
آن روزها کارخانه این کالا برای پخش محصولش در مشهد، ۱۲ نماینده گرفته بود که قرعه محله احمدآباد و محدوده منطقه یک به نام من افتاد؛ یعنی من اولین کسی هستم که نوشابه را به محله بهشت آوردم و فروختم.از حق هم نگذریم از بدو ورود، استقبال خوبی از این محصول شد.
ا فروش خوبی داشتیم؛ به طوری که جعبههای چوبی نوشابه روی زمین نمیماند و هر تعدادی که میآمد، خیلی زود به فروش میرسید. مثل امروز نبود که نوشابه را برای سلامتی بد بدانند و عوارضی مانند پوکی استخوان را جزو مضرات آن به شمار بیاورند.بلکه برعکس، مردم برای سفیدی دندان و رفع مشکلات گوارشی، در عزا و عروسی، نوشابه مصرف میکردند. تا از قلم نیفتاده بگویم که نوشابههای آن دوران آمریکایی بود و مزهاش با بلژیکیهای حالا فرق داشت. کم کم در این محله یک سوپری باز کردم و حدود چهل سال آن را داشتم.
دهه چهل، شهر به این وسعت نبود و امکانات هم بالطبع کم بود. مثلا از همین خیابان ابومسلم تا گلکاری تقیآباد را که قدم میزدی، بیست خانوار بیشتر زندگی نمیکردند.بیشتر ساکنانش هم صاحب منصب بودند؛ یعنی شهردار، استاندار، درجهدارها، دکترها و مهندسها. در اصطلاح عوام آن زمان، «بهشت» محله سکونت لُردها بود.
البته پیش از سکونت نامداران شهر در این محله، اینجا همه مثل خیلی از قسمتهای حاشیهای که حالا به بخشی از مشهد تبدیل شدهاند، بیابان بود و خالی از امکانات اولیه. حتی آب و برق و گاز نداشت.آب را سقاها توی بشکههای بیست لیتری میآوردند و به مردم میفروختند و یا چند جوی روان داشت که مردم برای شست و شو و حتی استحمام از آن استفاده میکردند. ولی از انصاف نگذریم آب و هوای خوبی داشت.
شاید باورتان نشود، اما در اکثر روزها به ویژه در ایام تعطیل از اینجا تا الندشت و کوهسنگی را که چشم میکشیدی، جمعیت بود که فرش و زیراندازی پهن میکردند و روزشان بیرون از شهر به گردش در طبیعت سپری میشد.
* این گزارش شنبه، ۱۱ شهریور ۹۶ در شماره ۲۶۰ شهرآرامحله منطقه یک چاپ شده است.