بیستسال پیش در خیابان کوشک مهدی باشگاه ورزشی نبود. مربی کاراته میخواست برای بچههای علاقهمند کاری کند؛ میخواست بهجای بیکارچرخیدن در کوچه و خیابان، وقتشان را با ورزش پر کنند. بعداز کلی پرسوجو و سفارش، مکانی دستوپا کردند که قبلا در آن دام نگهداری میشد.
یک روز صبح، مربی و شاگردان جدیدش رفتند و هرکدام یک سر کار را گرفتند؛ یک نفر خاکهای باقیمانده را جمع کرد، دیگری سیم برق کشید و لامپ به سقف وصل کرد. چندنفر از بچهها موکتهایی پهن کردند. فقط آخورها مانده بود. یکی از بچهها با خنده گفت: از این آخورها بهعنوان کمد لباس میتوان استفاده کرد.
بچهها با شنیدن این جمله، ریسه رفتند. بیستسال از آن موقع گذشته، اما هنوز خاطره آن روز در ذهن استاد حسین غلامی و شاگردانش تازه است. آن فضای نامناسب دیگر نیست و حالا جایش را به باشگاهی تروتمیز داده است، اما دوستی حسین غلامی، مسئول و مربی باشگاه کاراته قائم (عج)، با بچههای کوشک مهدی همچنان پابرجاست.
حسین غلامی متولد سال۱۳۵۵ است. او کاراته را از دوازدهسالگی شروع کرده است. میگوید: اولین استادم، حسین کربلایی، از مربیان باتجربه در رشته کاراته بود. بهخاطر پشتکار و تواناییای که در انجام تمریناتم داشتم، خیلی زود شاگرد ممتاز باشگاه شدم.
با اجازه استادم بهعنوان کمکمربی، شاگردان کوچکتر را آموزش و تمرین میدادم. البته این کار به مذاق برخی شاگردان قدیمیو باسابقه خوش نیامد و سبب حسادتشان به من شده بود.
غلامی زمانیکه متوجه این مخالفتها شد، موضوع را با استادش درمیان گذاشت و از او خواست که از انجام این کار معافش کند. اما مربی نپذیرفت؛ درعوض با قاطعیت تمام از حسینآقا حمایت کرد. او از دیگر شاگردانش خواست مهارتهای رزمی و فردی خود را درقالب یک مسابقه دوستانه محک بزنند تا نفر برتر مشخص شود؛ «خوشبختانه من از این مسابقات دوستانه سربلند بیرون آمدم و در عمل به همه مدعیان، برتری خودم را ثابت کردم. هفدههجدهساله بودم که بهعنوان کمکمربی کارم را در باشگاه کاراته واقعدر محله نوده شروع کردم.»
حسین غلامی در باشگاه محله نوده، با شاگردانی از روستای کوشک مهدی آشنا شد؛ «روستای کوشک مهدی در انتهای جاده محله نوده قرار دارد. بچههای این محله هر روز عصر با اتوبوس یا دوچرخه به باشگاه نوده میآمدند و ساعت ۸ یا ۹ شب بعد از تمامشدن تمریناتشان دوباره به خانه برمیگشتند. بچهها برای آمدن مشکلی نداشتند، اما برای برگشت به خانه در تاریکی هوا با مشکل روبهرو میشدند، چون آخرین اتوبوس قبل از ساعت ۸ شب میرفت.»
به گفته او بیشتر بچهها سن و سالی بین ۸ تا ۱۰ سال داشتند و وقت برگشت به خانه میترسیدند؛ چون بیستسال قبل، جاده کوشک مهدی مانند حالا نبود. آن موقع آنجا کوچهباغ زیاد داشت و از ستون برق و روشنایی هم خبری نبود.
در چنین فضای تاریک و پرتی امکان داشت هر اتفاقی برایشان بیفتد. با گذشت زمان از تعداد بچههایی که از کوشک مهدی به باشگاه نوده میآمدند، کم شد. این موضوع باعث شد حسین غلامی پیگیر موضوع شود.
او میگوید: باتوجهبه علاقه زیادی که بچهها به کاراته داشتند، بعید بود که بیدلیل باشگاه را ترک کنند. وقتی پیگیر ماجرا شدم، فهمیدم چند شب قبل که بچهها با پای پیاده به کوشک مهدی میرفتند، سگهای ولگرد به آنها حمله کرده بودند و اگر یکی از اهالی نرسیده بود، معلوم نبود که چه بلایی به سر بچهها میآمد.
بعد از این حادثه والدین با رفتن بچهها به باشگاه مخالفت کرده بودند. از شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدم. حیف بود بچههایی با این استعداد فقط بهخاطر دوری مسیر، ورزش موردعلاقهشان را کنار بگذارند.
غلامی که طاقت بازماندن شاگردانش از ورزش را نداشت، در روستای کوشک مهدی ساکن شد و اولین باشگاه کاراته را در این محل افتتاح کرد؛ «یک روز یکی از همان پسربچهها بعداز چند هفته با تأخیر سر تمرین آمد. پسرک با حالتی ناراحت و دلشکسته از من میخواست که به محله آنها بروم و آنجا تمرینشان بدهم.»
غلامی با دیدن چهره معصوم و غصهدار آن پسربچه تصمیمش را گرفت. به خانه رفت و به همسرش خبر داد که قرار است در روستای کوشک مهدی باشگاهی افتتاح کند؛ مسئولیتش را هم خودش به عهده میگیرد و همانجا هم ساکن خواهد شد.
برای خانوادهاش سخت بود که شهر را ترک کنند و در یک روستا ساکن شوند، اما غلامی تصمیمش را گرفته بود؛ «اول از همه باید مکانی را برای باشگاه پیدا میکردیم. چندجا را معرفی کردند، اما اغلبشان خیلی کوچک بود.
سرانجام بعداز کلی جستوجو محل بزرگی را پیدا کردیم. این محل که قبلا محل نگهداری احشام بود، پر از کاه، یونجه و پهن گاو بود. با کمک بچهها همه این فضولات دامی و غذای دام را از آنجا خارج کردیم.
تعدادی موکت دست دوم خریدیم و با کمترین امکانات بیستسال قبل، اولین باشگاه کاراته کوشک مهدی را راه انداختیم. بعداز گذشت چندسال و ساخت مسجد جدید، زیرزمین مسجد قائم (عج) را دراختیار ما گذاشتند تا بهعنوان باشگاه کاراته از فضای آن استفاده کنیم.»
سکونت غلامی در کوشک مهدی همچنان ادامه دارد؛ شاگردان او در این بیستسال افتخارات ورزشی بسیاری کسب کردهاند. کسب رتبه دوم باشگاههای کاراته استان در مقام تیمی از آخرین افتخارات این باشگاه و استاد حسین غلامی است.
او میگوید: ورزشکاران معروفی مثل احمد آفاق و محمد کاهانی که تا قهرمانی کشوری پیش رفتند و افتخارآفرین شدند، از شاگردان همین باشگاه قائم (عج) هستند.
او با اشارهبه تلخترین خاطرهاش طی سالها سکونت و مربیگری در روستای کوشک مهدی میگوید: تلخترین خاطرهام فوت یکی از شاگردان باشگاه به نام جواد قلیزاده در دوران کرونا بود. مرگ ناگهانی او که چندینسال شاگرد باشگاهم بود، برایم بسیار سخت و غمانگیز بود و هنوز هم تلخی آن را فراموش نکردهام.
حسین غلامی علاوهبر اینکه استاد و مربی نمونه ورزش کاراته است، در خوشنویسی و دیوارنویسی نیز مهارت دارد. خط او را روی دیوار مدارس و پارکها میتوان دید. او میگوید: شاگرد هیچ استاد و مدرس خطاطی نبودهام. بهدلیل علاقهام دیوارنویسی با خطوط مختلف را آموختم.
سیزدهسال قبل که بهعنوان نیروی خدماتی، کارم را در شهرداری شروع کردم، دیوارنویسی بسیاری از دیوارها، بوستانها و مدارس محروم بولوار شاهنامه را انجام دادم. بچههای مدارس بولوار شاهنامه بهخوبی با خط و نقاشیهایی که کشیدهام، آشنا هستند.
جالب این است که اول مهر و طرح نقاشی مدارس که شروع میشود، بچهها زنگ میزنند و از من میخواهند که نام مدرسه آنها را نیز در فهرست مدارس قرار دهم. من نیز درخواستشان را با مسئولان شهرداری مطرح میکنم.