پنجساله بوده است که هنرآموز ژیمناستیک میشود و در دوران ورزش حرفهای، بارها روی سکوی قهرمانی میرود. پساز ازدواج ساکن مشهد میشود و همزمان مربیگری را آغاز میکند. پساز گذشت سیسال تجربه مربیبودن هنوز هم با همان شوق و ذوق گذشته و با صبر و حوصله هرآنچه در چنته دارد، برای دختران خردسال و نوجوان میگذارد.
گپوگفت امروز ما با شهناز نژادابراهیمشهری، مربی باسابقه ژیمناستیک دختران است. کسی که هر روز از شهرک ابوذر خود را به سالنهایی در محدوده بولوار ابوطالب، خیابان رسالت و بهویژه گلشهر و محله ثامن میرساند تا دختران مناطق کمبرخوردار هم از ورزش پایه و پرطرفدار ژیمناستیک محروم نشوند. با او درباره گلشهر و دختران ورزشکارش گفتگو کردیم.
ساعت جابهجایی کلاسهاست. عدهای از بانوان خسته از تمرین از در بیرون میآیند و عده دیگری برای کلاس ژیمناستیک وارد مجموعه میشوند. اینجا باشگاهی بین مغازههای شلوغ و پررفتوآمد فلکه دوم گلشهر در محله ثامن است. دختران خردسال تا نوجوان یکروزدرمیان برای تمرین و مهارتآموزی ورزش ژیمناستیک به اینجا میآیند. مربی این باشگاه در گلشهر به دلسوزی و قهرمانپروری شهره است.
شهناز نژادابراهیمشهری از کودکی ورزش ژیمناستیک را آغاز کرد و مسیر قهرمانی را تا هفدهسالگی ادامه داد. بعداز دوران ورزش حرفهای، از سال۱۳۷۱ مربیگری ژیمناستیک را شروع کرد. در دوره حرفهای ورزش، مقامهای زیادی در رده استانی و کشوری کسب کرده است.
این مربی کارکشته در سالهای مربیگری بیشاز چندهزار هنرجو داشته است که از بین آنها چندنفری به اردوی تیم ملی و قهرمانی رسیدهاند. او تنها بهانه مربیبودن را عشق به بچهها میداند و بس. میگوید: فعالیت شاگردان من از زمانیکه حرکتی یاد میگیرند تا زمانی که به قهرمانی میرسند، همه برای من شور و شوق است.
سالن با وسایل تمرینی مجهز شده است، اما تمام و کمال نیست. به گفته تعدادی از هنرآموزان تجربه و دلسوزی مربی از تجهیزات مهمتر است.
ستایش اماموردی متولد۱۳۸۹ یکی از همین هنرآموزان است. او حدود سهسالی میشود که ژیمناستیک کار میکند و در این مدت غیر از خانم نژاد ابراهیم مربی دیگری هم داشته، اما راضی نبوده است. گویا با مربی قبلی بهاصطلاح فقط در جا میزده و جز چند حرکت ساده چیزی یاد نگرفته است.
او خانم نژادابراهیم را خیلی دوست دارد و میگوید: مربی خیلی به ما شاگردان اهمیت میدهد و هرکاری که از دستش برمیآید، انجام میدهد. مربی خوب خیلی اهمیت دارد. پیش از اینکه شاگرد خانم نژادابراهیم بشوم، یک سال به کلاس ژیمناستیک میرفتم، اما فقط تا بالانس پُل یاد گرفتم. حالا، اما از پیشرفتم راضی هستم.
آرزوی ستایش، مسابقهدادن در رقابتهای بینالمللی و المپیک است؛ آرزویی که با کمک مربی به آن خواهد رسید.
شاید تعجب کنید، اما گویا بعضی رشتههای ورزشی بیشتر به مناطق مرفهنشین شهر اختصاص دارد، نه از بابت امکانات و تجهیزات، بلکه بهدلیل حضور مربی در آن مناطق. گویا سالن و محیط ورزشی ژیمناستیک حتی در حاشیه شهر هم کم نیست، اما متأسفانه مربیها در این محدودهها حاضر به کار نیستند.
نژادابراهیم میگوید: در همین گلشهر هم مربی ژیمناستیک داریم، اما برای تدریس به بولوار سجاد یا بولوار صیاد شیرازی میرود. من علاوهبر اینجا در خیابان رسالت۱۳۰ هم کلاس برداشتهام و با اینکه راه دور است، حتما به آنجا میروم.
خیلیها میگویند تو مدرک درجه یک مربیگری داری، چرا در مناطق حاشیه شهر تدریس میکنی؟ بحث سر این است که همه نباید فقط بالاشهر را انتخاب کنند. بااستعدادترین بچهها در همین حاشیه شهر هستند؛ علاوهبر اینکه گوش شنوا دارند و خوب یاد میگیرند، آنقدر علاقه نشان میدهند که مربی هم سر ذوق میآید.
یکی از شاگردان خوب او، مبینا سعادتمند است که چهاردهسال دارد و از خیابان گلبوی محله شهیدآوینی به این باشگاه میآید. او یک سالی میشود که ژیمناستیک تمرین میکند و آنقدر به این رشته علاقه داشته و اصرار کرده است تا خانوادهاش با ثبتنام او موافقت کردهاند. او حرکات این ورزش را خیلی زیبا میداند و شیفته انعطاف و قدرت بدنی ورزشکاران این رشته است.
مبینا بیشتر از همه حرکات بدون دست این رشته را دوست دارد و از حرکت «وارو» و «عرب» صحبت به میان میآورد. خانم نژادابراهیم را خیلی دوست دارد، آنقدر که همانند او میخواهد مربی شود. همین الان هم در کلاسها دستیار و شاگرد ارشد مربی است.
در ادامه صحبت متوجه میشویم که بعضی مربیها در بالای شهر ۱۰ شاگرد میگیرند و شهریهشان مثلا یکمیلیونتومان است، اما اینجا شهریه یکچهارم آن میزان است و همین هم برای خانوادهها سنگین است.
نژادابراهیم میگوید: اگر هنرجویی مستعد باشد و هزینه شهریه را نداشته باشد، با او کنار میآییم. حقیقت این است که بچههای اینجا باتوجهبه کمبود امکانات، تلاش مضاعفی دارند و قدر همین فرصتهای اندک را میدانند؛ مثلا شاگرد یازدهساله من الان شرایط مربیگری را دارد و به حرکات مسلط است. وقتی نکتهای را میگویم یا حرکتی را آموزش میدهم، با دقت گوش میکنند و انجام میدهند. حرف مربی برایشان ارزشمند است و بدون نیاز به هُلدادن، جلو میروند.
صحبت به اینجا که میرسد، با دوتن دیگر از شاگردان گفتگو میکنم. زهرا محمودی دوازدهساله است. او یکروزدرمیان از محله امیرالمؤمنین (ع) گلشهر خودش را به باشگاه میرساند و تمرین میکند. فاطمه امیری هم یکی دیگر از هنرجویان است. او یازدهسال دارد و دوسالی است که ژیمناستیک تمرین میکند.
او هم ساکن خیابان گلبوی گشهر است و اولینبار وقتی تمرین بچهها را در باشگاه میبیند، یک دل نه صددل، شیفته ژیمناستیک میشود. فاطمه میگوید که اعتمادبهنفس بیشتری پیدا کرده است و از زمانی که ورزش میکند، بدن منعطفتری دارد. اخلاق خوب مربیاش باعث شده است که برای شرکت در کلاسها لحظهشماری کند. همانند دیگر بچهها، خانم نژادابراهیم، حواسش به تمرینها و مهارتهای ویژه فاطمه نیز هست.
این مربی دلسوز در پایان صحبتش به ضرورت تمرین ژیمناستیک برای بسیاری از دختران اشاره میکند و میگوید: ژیمناستیک در این محلات باعث میشود دختران روحیه خوبی داشته باشند، اعتمادبهنفسشان بالا برود. همه اینها به کنار، این رشته ورزشی در اصلاح فرم اسکلت بدن و رفع مشکلات آناتومی خیلی تأثیرگذار است.
بارها پیش آمده است که با حرکاتی، نقص فرم اسکلتی بچهها را برطرف کردهایم یا در مواردی همان ابتدا تشخیص دادهایم که کودک مشکل دارد و به خانوادهاش گفتهایم تا روند درمانی را پیگیری کنند.
زهرا صادقزاده هفدهسال است که مدیریت باشگاه ورزشی را برعهده دارد. او خودش قهرمان ورزشی و مربی کونگفوست. علت کمتوجهی مربیها به سالنها و شاگردان حاشیه شهر را در دو موضوع میداند. اول موضوع درآمد، زیرا در این محلات، بچهها و خانوادههایشان توانایی پرداخت شهریه آنچنانی ندارد و در مواردی اصلا شهریه نمیپردازند.
موضوع دیگر نوع تفکر آنهاست. زهرا میگوید: شاید برای عدهای مربیگری در حاشیه شهر کسر شأن محسوب شود و ترجیح بدهند در بالای شهر شهرتی کسب کنند. اما خانم نژادابراهیم بهدنبال نوبت خالی در همین باشگاه است تا یک کلاس اضافه کند و انصافا هر موقع از او میخواهم کلاسی برگزار کند، بدون منت به اینجا میآید. بچههای این محلات کمبرخوردار نیز حق دارند در شرایط خوب و با مربی عالی تمرین کنند.