
حرف از اقتصاد که میشود، اغلب تصویر پول مقابل چشمانمان میآید، اما دختر المپیادی محله رضاشهر که مقام دوم المپیاد اقتصاد کشور را دارد، میگوید اقتصاد همان ریاضی است و جامعهشناسی و مدیریت مالی و برنامهریزی.
او که مدال طلای المپیاد سواد رسانه کشوری را نیز کسب کرده است و در حال حاضر تدریس تیزهوشان مشهدی و کشوری را برعهده دارد، معتقد است کلی از علومی که کسی فکر نمیکند ذیل اقتصاد قرار بگیرند در این علم جا خوش کردهاند. نازنین صادقی، شهروند محله رضاشهر، قصد دارد آنقدر در این علم تبحر کسب کند که روزی به فرمولی برای رفع مشکل اقتصادی کشور برسد.
باوجود همه انتقادهایی که برای انتخاب رشتهانسانی به او شده است، آن هم به این دلیل که دیگران، پزشکی را در او میدیدند، خودش میخواهد پزشک حاذقی برای درمان وضعیت اقتصادی کشور شود. او با کسب مدال نقره در المپیاد کشوری اقتصاد بین ۱۰ هزار شرکتکننده در سال۱۴۰۰ و کسب مدال طلای المپیاد سواد رسانه در سال۱۴۰۱، به بچههای المپیادی مدارس فرزانگان (تیزهوشان) نیز تدریس میکند و تدریس کشوری باشگاه دانشپژوهان جوان (سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان) را نیز عهده دار است.
وقتی از او میخواهم در شرایط فعلی اقتصادی جامعه، دو توصیه اقتصادی برای افراد ارائه کند، میگوید: هر اقتصاددانی میداند که در اقتصاد نباید فردیت ملاک باشد و باید کل جامعه را دید؛ چون منفعت فرد با منفعت جامعه نسبت عکس دارد.
منفعت فردی میگوید، چون ارزش پول کاهش مییابد، پول نقد نگه ندار، اما منفعت جامعه میگوید باید پول نقد باشد و در چرخه اقتصادی گردش داشته باشد تا جامعه رشد کند. این موضوع در نگاه فردی شاید منصفانه نباشد، اما اگر جامعه رشد کند، وضعیت اقتصادی تکتک افراد هم بهتبع آن قوی میشود. اگر نظام اقتصادی درست شود، حس آسودگی در مردم ایجاد میشود و مردم به این باور میرسند که هیچچیز اقتصاد روی هوا نیست.
نوجوان محله رضاشهر طرحهای اقتصادی زیبایی در ذهنش دارد و از زمانیکه یک مدالآور المپیادی شده، چشمش به دنیای اقتصادی کشور گشوده شده است.
به نظر او هرم شغلی جامعه ما اقتصاد را لنگ کرده است و توضیح میدهد: علتش این است که شغلهای خدماتی مانند پزشکی و وکالت و... در رأس هرم شغلی کشور قرار گرفتهاند و رشتههایی مانند اقتصاد به سمت قائده هرم هل داده شدهاند و این موضوع فقر اقتصادی ایجاد کرده است. بدون اینکه بداند، اقتصاد از همان کودکی در زندگیاش چرتکه میانداخته است. چیزی در اقتصاد هست به نام «هزینهفرصت»؛ همان دودو تا چهارتای خودمان.
میگوید: در کودکی هم وقتی میخواستم بازی را انتخاب کنم، فکر میکردم در زمانیکه دارم این بازی را انجام میدهم، چه چیزهایی را از دست میدهم. این طرز فکر تاکنون در زندگیام ادامه پیدا کرده و به اهمیت اقتصاد برای من رسیده است. هدفم این است که اقتصادرا در کشورم اصلاح کنم.