ورزشکار قهرمان کشوری محله خاتمالانبیا(ص) در حال حاضر در کلاس یازدهم دبیرستان در رشته علوم تجربی تحصیل میکند و دوست دارد پزشکی یا پیراپزشکی بخواند. ورزش و زمان کمتری که برای حضور در مدرسه نسبتبه سایر دانشآموزان دارد سبب نشده است که از درسش غافل شود و نمرات خوبی دارد.
برای حدیثه هوشیار، قهرمانشدن با تیم ملی فوتبال یک هدف اصلی است. او از سال97 مقامهای کشوری، استانی و ناحیهای متعددی درگلری فوتسال و فوتبال به دست آورده است. او یک ماه پیش با تیم منتخب استان خراسان رضوی در مسابقات کشوری فوتسال مقام قهرمانی را به دست آورد.
حضور به همراه تیم رضوان در لیگ برتر استان، قهرمانی در رقابتهای فوتسال استان و صعود به لیگ سه کشوری همراه با تیم رضوان از افتخارات حدیثه هوشیار در کارنامه ورزشیاش است.
زادگاه حدیثه در نشتیفان خواف است که زیباییهای بکری برای گردشگران دارد. دختران اهل فوتبال و فوتسال در آن منطقه معدود هستند و شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسند اما خبر قهرمانی او در فوتسال در آن شهرستان پیچیده است و مسئولان شهرشان از قهرمانیاش خوشحالاند.
او میگوید که دوست دارد روزی نهتنها در محله زندگیاش بلکه در همان شهرستان هم مربی باشد تا دختران نوجوانی را که استعدادشان در این زمینه است، کشف کند.
ازآنجاکه فوتسال چندسالی است برای خانمها در رده جوانان تیم ملی ندارد، حدیثه تصمیم گرفته است جدیتر به گلری در فوتبال بپردازد؛ آرزویش هم این است که روزی دروازهبان اول تیم ملی فوتبال بانوان ایران باشد؛ برای همین است که هر روز در باشگاه و خانه پنجساعت تمرین میکند و خستگی هم نمیشناسد.
او تأکید دارد به اینکه در این راه بسیار دوست دارد دلیل سربلندی کشورش باشد و ادامه میدهد: در مسیری که من طی کردم، خاطرات تلخ و شیرین بسیار است. یکی از خاطراتم مربوط میشود به زمانی که مربی تیم فوتسال بجستان که میگفتند سختگیر است، من را بهعنوان گلرش انتخاب کرد و بسیار هم با من مهربان بود و خاطره دیگرم هم مربوط میشود به زمانی که تیم مشهد در مسابقات کشوری حضور داشت.
گرمکن و شلوارهایی به ما دادند که چون جثههایمان ظریف بود برای همه ما بزرگ بود! شب قبل مسابقه تا صبح، همگی سوزن و نخ به دست داشتیم و پاچه شلوارها را کوتاه میکردیم و گرمکنها را تنگ میکردیم و با دست کوک میزدیم که قوارهاش اندازهمان شود.
حدیثه بین حرفهایش میگوید: خیلی وقتها پسرهای کودک و نوجوان محله را میبینم که گلکوچک بازی میکنند و بازیشان نقصهایی دارد؛ سعی میکنم ایراد کارشان را بر حسب آنچه آموزش دیدهام، بگویم و روش صحیح بازی را به آنها آموزش دهم.
او دلش میخواهد آخر حرفهایش تشکری کند از پدر و مادرش و آقاابراهیم، برادرش که مربی فوتبال است و مشاور خوبی برای اوست و مربیهایش خانمها الهام یوسفی، زیبا بدلی، مهناز مرادی و اعظم آبنوش که در راه موفقیتهایش برای او از دل و جان مایه گذاشتند.