از همان ابتدا با اشتیاق و لبخند شروع به صحبت میکند و مشتاق است که قصهاش را بگوید. حنانه حسننژاد دانشآموز هفدهساله دبیرستانی است که حالا برای خودش کسبوکاری راه انداخته و هنرش را به دیگران عرضه میکند. موقع صحبتکردن درباره رشته و کارش چشمانش برق میزند و این شادی حکایت از رضایت از مسیرش دارد.
او که دانشآموز پایه یازدهم رشته سراجی از هنرستان بانو اجودی محله بالاخیابان است، آرزوهای بزرگی برای آینده دارد و میخواهد کارگاه خودش را راه بیندازد. حنانه هنر را لذت زندگیاش میداند و بهپایانرساندن کار هنری را بزرگترین لذت کارش میخواند؛ کاری که او در سنین پایین با آن به درآمدزایی رسیدهاست.
حنانه هنگام خرید کیف مدرسه هرسال در مغازه و کارگاه سراجان زیادی پاگذاشته است؛ سراجانی که کارگاه تولیدی بیشترشان در محله وحید است.
او با اشاره به این و صحبتهای مادرش، میگوید: «انتخاب این رشته در سال نهم به پیشنهاد مادرم بود. مادرم معتقد بود کار کیف بهخصوص کارهای چرمی مشتریان خاصی دارد. خودم هم علاقه زیادی به کارهای هنری داشتم و با همین انگیزه در این رشته ثبتنام کردم. رشته سراجی مخصوص کارهای چرمی برای تولید کیف زنانه و مدرسه، کیف پول، کلاه و لباسهای چرمی است. البته روزهای اولی که وارد این رشته شدم، حس خوبی نداشتم. خیال میکردم به رشتهای با آینده نامعلوم آمدهام، اما کمی که گذشت، فهمیدم رشته سراجی کارآمد است و آینده خوبی دارد.
حالا هم انواع کیف، جاکارتی، جاسوئیچی، کلاه و دستکش میدوزم. خوبی درسخواندن در هنرستان این است که از همان ابتدا که وارد میشوی، درآمد داری و ارزش یادگیری هنر نیز همین است. من هم از آخر سال گذشته که کار را بهخوبی یادگرفتم، با دوخت و فروش کیف، پول درمیآورم.
سال دهم حدود ۴ میلیون تومان خرج خرید وسایل تولید کردم و از همان وسایل توانستم حدود ۸ میلیون تومان درآمد کسب کنم. یک سال پیش کارهای اولیهام به تمیزی و زیبایی کارهای امروزم نبودند. به همین دلیل هنرم را با قیمتهای پایین عرضه میکردم و در جمع آشنایان مدام تکرار میکردم که کیف و کیف پول چرمی میدوزم تا ملکه ذهنشان شود که من بر اساس آموزشهای رشته تحصیلیام کیف چرمی میدوزم.»
حنانه با استفاده از ظرفیت فضای مجازی هنرش را تبلیغ کردهاست: «تعدادی از کارهایم را هدیه دادم. مثلا اولین کیفی را که دوختم به مادرم دادم. این کیف دوستداشتنیترین کاری است که تا امروز انجام دادهام. کار اولم بود و مقابل کیفهایی که امروز میدوزم پر از ایراد است، اما برای من خواستنی است. حالا هم به لطف آموزشها در مدرسه و تلاش مربیهایمان و همچنین حمایتهای خانواده مشتریهایی از شهرهای دیگر دارم و کارهایم را پست میکنم. مشتریان ثابت هم دارم؛ یکی از تهران و یکی کاشمر که تعداد زیادی سفارش میدهند.»
از او درباره درآمد کارش هم جویا میشویم و میگوید: «ابتدای کارم حدود ۲ میلیون تومان درآمد داشتم، اما حالا به ماهی ۱۱ میلیون تومان هم میرسد. پایینترین قیمت هر کیفی که میدوزم، ۵۰۰ هزار تومان است. کیفهایی که میدوزم، گاهی با خلاقیت خودم است و گاهی هم از طرحهای موجود در بازار بهره میبرم.»
حنانه با خنده میگوید که به اندازه یک کارمند درآمد دارد و ادامه میدهد: «البته کارم از یک کارمند بسیار لذتبخشتر است. من از لحظهلحظه کارکردنم لذت میبرم. حتی تا حالا به چند نفر هنرم را آموزش دادهام.»
او در خاطراتش به روز انتخاب این رشته در هنرستان برمیگردد و تعریف میکند: «وارد این رشته که شدم، واکنش اطرافیانم خوب نبود. همه میگفتند «حنانه! تو چرا هنرستان رفتی؟»، ولی حالا همان اطرافیان میگویند «حنانه! خوشبهحالت که هنرستان رفتی!» از انتخابم پشیمان نیستم و اگر کسی بخواهد این رشته را ادامه دهد، تشویقش میکنم. اطرافم عده زیادی را دیدهام که با تحصیلات زیاد دنبال یادگیری هنر هستند یا هنری را هم کنار تحصیلشان ادامه میدهند. حال آنکه رشتههای هنرستان در دانشگاه هم ادامه دارند. مثلا رشته سراجی در دانشگاه تخصصی میشود و دوخت کفش، پالتو و لباس را هم آموزش میدهند.»
او تمیزی را در کنار ظرافت، دقت و خلاقیت در سراجی بسیار مهم میخواند و تأکیدش بر این است: «هنر لذتبخش است، اما برای موفقیت باید خیلی صبر کرد و به خدا توکل داشت. بارها پیش آمده است که کارهایم فروش نرفته، اما با کمی صبر و توکل به خدای بالای سرم، همهچیز حل شده است.»