در ظاهر ساده و بیآلایش است، اما پر از خاطره و ماجرا. شبیه گنجهای قدیمی که خاطرات خاکخورده و شنیدهنشده را برای سالها در دلش نگه داشته است. مسجد کوچک بنیفاطمه(س) یادگار شصتساله محله شهید شیرودی است. روزی روزگاری سیدحیدرسادات باغدار، مالدار و خان بزرگ محله چهنو، کلنگ آن را به زمین میزند، در کوچهای که آن سالها محل رفتوآمد مالدارها و دباغها بوده است.
پس از فوت او سیدابراهیم باغدار آن را به دست میگیرد. سیدمحمد سادات هم پس از پدر و پدربزرگ چراغ مسجد را روشن نگه میدارد. او حالا در بستر بیماری افتاده است اما محمد شیری، نماینده متولی مسجد، تمام امور آن را به دست گرفته است، دوست و فامیل خانوادگی آنها که از همان دوران کودکی به مسجد رفتوآمد داشته است. حالا در همین فضای کوچک فعالیتهای بزرگی شکل گرفته است. از برگزاری مراسم اعیاد بگیرید تا کلاسهای مهدالرضا(ع). محمد شیری قرار است تمام اینها را برایمان تعریف کند.
سیدحیدرساداتباغدار سال ۱۳۴۲، کلنگ مسجد بنیفاطمه(س) را بر زمین میزند. آن سالها به جای این کوچههای تو در تو و خانههای نقلی به هم چسبیده، اینجا پر از دباغی، گاوداری و کارگاههای مختلف بوده است. مسجد کوچک به درخواست همین کارگرها توسط خان و بزرگ این محدوده ساخته میشود، فضایی که در میانه روز کارگران در آنجا نمازشان را بخوانند و کمی استراحت کنند.
خانه کوچک بالای مسجد که حالا محل زندگی خادم است، روزگاری محل سکونت او و خانوادهاش بوده است
سیدحیدر خودش کنار همین مسجد سه هزار متر گاوداری داشته است. خانه کوچک بالای مسجد که حالا محل زندگی خادم است، روزگاری محل سکونت او و خانوادهاش بوده است. کل مسجد سیمتر زیربنا داشته و بیستتا نمازگزار که بیشتر نماز ظهر را در آن میخواندند. با توسعه شهر بهمرور زمان گاوداریها و مرغداریها به نقاط دورتر و شهرکهای صنعتی کوچ میکنند. سید حیدر هم دست خانوادهاش را میگیرد و به محله دیگری میرود. اما مسجد کوچک بنیفاطمه(س) باقی میماند و چراغش هیچوقت خاموش نمیشود.
بعد از سیدحیدر، پسرش ، سیدابراهیم امور مسجد را به دست میگیرد. او رونق بیشتری به این مسجد میبخشد. هیئت ماتمکده حضرت زینب(س) را به راهمیاندازد. ماه مبارک در مسجد افطاری میدهد و آن مسجد سی متری کوچک را وسعت میبخشد. این مسجد حالا ۷۰۰متر زمین دارد و بالغ بر ۴۰۰متر زیربنا، ۱۳۰متر بالکن، ۱۷۰متر کف و ۱۰۰متر هم زیر زمین.
سید ابراهیم ۳۸۰متر هم قرار است به شبستان مسجد اضافه کند. فضایی که حالا خالی است و محمد شیری در پی آن است که ساختمانی مجزا در آن بسازد. پس از او سیدمحمد ، فرزند سید ابراهیم، چراغ مسجد را روشن نگه میدارد. متولد سال۱۳۳۸ است و حالا ۶۵سال را رد کرده است.
در بستر بیماری افتاده و صفر تا صد کارهای مسجد بر دوش محمد شیری افتاده است. کسی که از همان سالهای کودکی این مسجد را خانه اول خودش میدانسته است. او در دوران کودکی به همراه خانواده از شهرستان قوچان به این محل کوچ میکنند. چهاردهساله بوده که برای اولینبار پا به این مسجد میگذارد.
شکل و شمایل قدیمی مسجد را به خاطر دارد. از تمام خاطرات کودکیاش میگوید که اینجا شکل گرفته است: «آن سالها این مسجد مکتبخانه بچههای محله هم بود. ملایی داشتیم به نام ملاحاج اسماعیل سرمدی که به بچهها قرآنخواندن یاد میداد. بارها توی همین مکتب فلک شدیم و چوب ملا را خوردیم، اما از همین مکتب استادان و قاریان سرشناسی بیرون آمدند.»
اولین پیشنماز مسجد سید احمد مظاهری بوده که بعد از انقلاب مسئول برنامه و بودجه هلالاحمر مشهد میشود. بعد از او شیخ محمد جعفری پیشنمازی را برعهده میگیرد. او از تکتک آدمها و سرنوشتهایی که با این مسجد گره خوردهاند میگوید. از شیخ احمد یعقوب، طلبه جوانی که برای اولینبار پیشنماز این مسجد میشود و فعالیتش را همینجا شروع میکند، اما پلهپله پیشرفت میکند.
مسجد در حال حاضر دو پیشنماز دارد. شیخ احمد مرادی 10سال است اینجا میآید. پیشنماز دیگر هم حاج محمود صادقی، روحانی پاکستانی ساکن این محله است. خادم فعلی مسجد شیخ حمید ذوالفقاری است که گاهی پیشنماز مسجد هم میشود. به گفته محمد شیری، اولین خادم مسجد هم پیرزن مهربانی بوده که او را بیبی صدا میزدند.
درباره مراسم و برنامههایی که در حال حاضر در این مکان برگزار میشود میپرسم و محمد شیری همه را برایم توضیح میدهد: نماز جماعت صبح، ظهر و شب از سالیان دور در اینجا برپاست. شنبه شبها هیئت مذهبی مسجد مراسم و زیارت عاشورا و سینهزنی دارند. روزهای جمعه هم دعای ندبه برگزار میشود و بعد از آن بانیهای محله با صبحانه از شرکتکنندگان پذیرایی میکنند. در اعیاد و مناسبتها هم بیرون مسجد خیمه میزنیم و جوانترها چای و شربت تعارف میکنند.
در هفته سه روز برای خانمهای محله کلاس قرآن برگزار میشود. علاوهبراینها از خود بودجه مسجد برای توزیع بسته معیشتی، فراهمکردن جهیزیه نوعروسان محله و... استفاده میشود. مهدالرضا(ع) یکی از پررنگترین بخشهای این مسجد است. اتاق کوچکی در گوشه مسجد را به برگزاری کلاسهای مهدالرضا(ع) اختصاص دادهاند.
از سال۸۱ این مهد را با همکاری آستان قدس رضوی راهانداختهاند. حالا چهار نوبت کلاس دارند و ۱۲۰عضو. الهه ایزدیفر یکی از چهار مربی مهدالرضا(ع)است. میگوید: ۱۰سال است که به این مسجد میآیم و آموزشدادن به بچههای این محله را دوست دارم. خانوادههای زیادی در اینجا از این مهد استقبال کردهاند و اگر فضای بزرگتری داشتیم، میتوانستیم پذیرای کودکان بیشتری باشیم.
یکی از چالشهای اهالی این مسجد حالا همین است. محمد شیری از ۳۸۰متر زمین خالی گوشه صحن میگوید که به حال خود رها شده است. دلشان میخواهد ساختمانی مجزا کنار مسجد داشته باشند. طبقه پایین کتابخانه باشد و طبقه بالا هم کلاسهای مهدالرضا(ع) تا بتوانند ظرفیت ثبتنامیها را افزایش دهند. محمد شیری میگوید: هزینه پروانه ساخت زیاد است و شهرداری با ما همکاری نمیکند. اگر همکاری کنند میتوانیم خدمات بهتری به کودکان، جوانان و نوجوانان منطقه ارائه بدهیم.