برابر تقویمها امروز 95 سال از نخستین روزی که روبان افتتاح خط راهآهن در ایران بریده شد، میگذرد. اتفاقی که سرعت تغییر و تحولها در تاریخ حملونقل این دیار را سرعتی دیگرگونه بخشید. این رویداد در مشهد اما با 30 سال تأخیر محقق میشود. ریل در ارض اقدس از میان باغهای سیب میگذرد تا خاطره مسافران چمدانبهدست و دستهایی که شکل وداع در نسیم تکان میخورند، چند قاب عکس باشند میان آلبوم بسیاری از قدیمیهای شهر و یک خاطره غبار گرفته که هرازگاه مثل صدای سوت لوکوموتیوی که زمان را گم کرده، به گوش میرسد.
روایتها میگویند ایجاد راهآهن آرزویی بوده که امیرکبیر آن را در سر میپروانده این آرزو اما 30 سال بعد از او در سال 1264خورشیدی با کشیده شدن ریل 8کیلومتری تهران به شهر ری حقیقت مییابد. طرحی که مسیوبواتال فرانسوی آن را به سرانجام میرساند و مدتی بعد هم امتیاز آن را به یک کمپانی بلژیکی واگذار میکند.
ماجرای راهآهن پس از این با افتتاح خطوط کوتاهی بین برخی شهرها ادامه مییابد تا اینکه در سال1306خورشیدی با افتتاح خط سراسری جنوب به شمال صورتی عینی و کامل مییابد. پروژهای که با سرمایه و تکیه بر توان نیروی داخلی بدون دخالت خارجیها به ثمر مینشیند. حکایت این خط در مشهد اما به شیوهای دیگر روایت میشود.
ساخت راه آهن در ایران تا مدت ها جزو آرزوهای ملی بوده است، ولی در طول چندین دهه با وجود همه تلاش هایی که انجام می شد تا نخستین خط آهن راه اندازی شود، هر بار یک جای کار می لنگید و به سرانجام نمی رسید. بر پایه اسناد موجود اولین نمونه موفق راه آهن در سال 1226 از رشت به بندرانزلی کشیده شده که پس از چند سال بنا به دلایل نامعلومی فعالیتش متوقف شده و تنها دوازده کیلومتر از ریل آن در دوره های بعدی مورد استفاده قرار می گرفته است.
حدود چهار دهه بعد، یعنی در سال 1264خورشیدی،کلنگ خطِ آهن محمودآباد تا آمل و از آنجا تا تهران به زمین زده می شود ولی کارشکنی های پیمانکار بلژیکی عرصه را بر دولت ایران تنگ می کند و در نهایت عذرش خواسته می شود تا این بار هم پروژه راه آهن شکست بخورد.
همه این آرزوها پنج سال بعد با امضای قرارداد ده ساله ناصرالدین شاه با روسیه مبنی بر ممنوعیت ساخت هرگونه را ه آهن بر باد می رود، اما کار به همین جا ختم نمی شود و در آستانه پایان یافتن این قرارداد ننگین مظفرالدین شاه در ازای 60 میلیون فرانک سوئیس بار دیگر آن را تمدید می کند. البته سال1296 انگلیسی ها مسیر بوشهر تا برازجان را برای خودشان ریل گذاری کرده و راه آهنی به راه انداخته بودند که بیشتر جنبه نظامی داشته است.
دست آخر هم که جنگ جهانی اول پایان می یابد ریل ها و مصالح آن را جمع می کنند و به بصره می برند تا همچنان راه آهن برای ایرانی ها بیشتر شبیه رویا باشد تا حقیقتی دست یافتنی.
به موجب این قانون از هر سه کیلو قند و شکر دو ریال و از هر سه کیلو چای شش ریال مالیات گرفته می شود تا درآمد حاصل از آن صرف هزینه ساخت راه آهن سراسری شود
سرانجام و پس از کش و قوس های فراوان23مهر 1306 کار احداث راه آهن ملی ایران رسما آغاز و مقرر می شود که برای ساخت آن به دلیل همه مشکلاتی که قبلا بلژیکی ها و فرانسوی ها به وجود آورده بودند از سرمایه خارجی استفاده نشود تا برای یک بار هم که شده روی پای خودمان بایستیم. از آنجایی که پرداخت این هزینه ها برای مردم سخت بوده، دولت مصوبه انحصار قند و شکر را به مجلس می برد.
به موجب این قانون از هر سه کیلو قند و شکر دو ریال و از هر سه کیلو چای شش ریال مالیات گرفته می شود تا درآمد حاصل از آن صرف هزینه ساخت راه آهن سراسری شود. بالأخره در 27 مردا د 1317 انتظارها به پایان می رسد و را ه آهن ملی ایران به ایستگاه بهره برداری می رسد.
کار ساخت راه آهن سراسری هنوز تمام نشده بوده که دستور می رسد نخستین خطی که باید احداث شود، گرمسار-مشهد است. 24 اسفند 1316 کار زیرسازی و ریل گذاری این خط با تشریفات رسمی آغاز می شود. هم زمان با رسیدن ریل ها به شاهرود و تکمیل شدن 315 کیلومتر از خط گرمسار- مشهد، آتش جنگ جهانی دوم دامن ایران را هم می گیرد و کار راه آهن مشهد نیمه تمام می ماند.
آتش جنگ که خاموش می شود و کشور کمی رنگ آرامش را به خود می بیند حواس ها دوباره به راه آهن نیمه تمام مانده گرمسار-مشهد معطوف می شود. وزارت راه اعتبار تصویب می کند تا هفدهم دی 1335چشم مشهدی ها به جمال راه آهن و لوکوموتیو روشن شود.
زمینهایی که نخستین ریل راهآهن مشهد از میان آن میگذرد، امین آباد است. امین آبادی که پیش از آن مردمش داغدیده و خمیده کمر آن را ترک کردهاند.بعد از این، از حدود سال1320 تا 16دی 1335 که ورود نخستین قطار مسافربری، مشهدی ها را سر ذوق آورد، این محدوده تنها زمین های کشاورزی روستای امین آباد و قبرستان باقی مانده از آن است و بس.
همین می شود که در ابتدای تلاش ها برای تأسیس راه آهن در مشهد، به تدریج این زمین ها از سوی شرکت راه آهن کشوری به نفع ایستگاه راه آهن مشهد تملک شد و ریل گذاری ها نوید شنیدن صدای سوت لوکوموتیوها را به گوش ها می رساند.
نخستین قطاری که وارد مشهد میشود، یک قطار باری بوده که مردم مشهد دید خوشی نسبت به آن نداشتند و گمان می کردند، این قطار آمده تا غلات و آذوقه آنان را با خودش ببرد و قحطی بار دیگر گریبان مشهد را بگیرد. شایعات در کنار برخی تغییرات ساختاری گریبان راه آهن را می گیرد و ورود این قطار در حد یک افتتاح باقی می ماند تا 12اردیبهشت1336 به طور رسمی به بهره برداری برسد.
طبق سندهای باقی مانده، حرکت رسمی نخستین قطار مسافربری، ساعت8:50 بعدازظهر همان روز انجام می گیرد و ۴۰۰ مسافر مشهد را به سمت پایتخت ترک می کنند. این قطار بلیت هایی درجه یک، دو و سه داشته که گران ترین آن ها ۷۹۰ ریال بوده اما مسافران نخستین قطار از بلیت رایگان بهره مند شده اند. از این به بعد تا پایان همان سال، 280 هزار مسافر با قطار مشهد، راه سفر پیش گرفتند و مسافر شدند.
پس از ورود قطار، کارکنان راه آهن مشهد که بر آمد وشد لوکوموتیو ها نظارت داشتند، در ساختمانی قدیمی که حالا انبار توشه است، مشغول به کار می شوند اما گسترده شدن کار راه آهن فضای تازه تر و وسیع تری را می طلبد.
برای همین نامه نگاری ها برای ساخت ساختمان ایستگاه راه آهن مشهد آغاز می گردد؛ مراحل ساخت این ساختمان که تا هنوز با کمترین تغییر باقی مانده، 9سال پس از بهره برداری رسمی از قطار مشهد تمام می شود؛ جوان هایی که52سال پیش، کوچه های خاکی مشهد را سمت محله ای که بعدها راه آهن نام گرفت، می رفتند تا افتتاح ساختمان قطار مشهد را ببینند، حالا موسپیدکرده هایی هستند که شاید کمتر آن روزها را به خاطر بیاورند اما ورق های زردرنگ سندهای باقی مانده از 4آبان1345 می گویند، ساعت حوالی ظهر را نشان می داده که « نادرباتمان قلیچ» که آن روزها هم استاندار خراسان و هم نایب التولیه آستان قدس رضوی بوده، نوار سه رنگ افتتاح را قیچی می زند تا راه آهن مشهد با ساختمانی که هنر دست « حیدر غیایی» است، صاحب خانه شود و میزبان مسافران راه های دور و نزدیک باشد.
راه آهن مشهد با ساختمانی که هنر دست « حیدر غیایی» است، صاحب خانه شود و میزبان مسافران راه های دور و نزدیک باشد
اما ورای همه تاریخ های تقویمی، شاید مشهدی ها و مسافرانی که چمدان به دست، جلو این ساختمان عکس یادگاری گرفته اند هم ندانند، آنچه در قاب تصویرشان ثبت شده، یکی از شاهکارهای معماری قرن بیستم است. یک جست وجوی سرانگشتی در اینترنت این اطلاعات را به شما می دهد: «ایستگاه راه آهن مشهد، یکی از بیست شاهکار معماری بعد از جنگ جهانی دوم در آسیا و زیباترین و مجهزترین ایستگاه راه آهن ایران است.»
حیدر قلی خان غیایی شاملو که شهریور سال1364 در فرانسه درگذشت، یکی از پیشگامان معماری نوین در کشورمان است که متأسفانه دیگر بازمانده ای در ایران ندارد. طرح او بر ایستگاه راه آهن مشهد، معیارهای ایرانی بسیاری را در دل خود جای داده که حتی نابلدها هم بر زیبایی آن مهر تأیید می زنند. به عنوان مثال توالی ستون ها در این بنا در کنار بلندمرتبه بودن سقف ایستگاه، سالن را به فضایی شبیه طاق کسرا مانند کرده، زاویه این طاق، برابر با زاویه «پلورسک» طراحی شده است. همچنین ساختمان ایستگاه از زاویه دید قطارهای ورودی، به شکل «بال های فروهر» است.
ساختار مستطیلی پلان اصلی مجموعه، ستون های منظم تعبیه شده و سقف منحنی هماهنگ، دست به دست هم داده اند تا به جز زیباکردن محیط، حس آرامش را در روح مسافران رج بزنند. وظیفه اجرای این شاهکار معماری قرن پس از جنگ جهانی دوم، هم بر دوش مرتضی کباری یکی از مهندسان بنام راه آهن ایران بوده تا او این طرح را در زمینی به مساحت12هزار متر نقش بزند.
مرتضی کباری در آخرین مصاحبه اش که اواخر اسفند95 با روزنامه همشهری در تهران صورت گرفته، در توصیف این بنا می گوید: « اگر بخواهیم در میان ایستگاه های راه آهن چند نمونه را به عنوان شاهکار انتخاب کنیم، بی تردید ایستگاه مشهد یکی از این شاهکارهاست. این ایستگاه بعد از جنگ جهانی دوم ساخته و در بنای آن قرینه سازی به بهترین شکل استفاده شده است. ستون های اصلی در این بنا دیدنی و تکرار آن ها یادآور حرکت و صدای قطار است.»