او یک آدم عادی بود مثل بقیه آدمها، با این تفاوت که خوب دیدن را بلد بود، دقیق دیدن و ورای هر چیزی را دیدن! درد همسایهاش را میدانست. میدانست چطور مهربان باشد و مهربانی ببخشد. همین مهربانی ذاتی بهانهای دستمان داده بود تا سه سال پیش پای حرفهایش بنشینیم.
همسایهها از دست و دلبازی و گرهگشاییاش برایمان گفته بودند، از اینکه چطور پسرک همسایه را که در آتش اعتیاد پدرش سوخته بود تیمار کرده بود، چطور در جلسات هفتگی و خانگیشان مشکلگشای خانمهای همسایه شده بود و... همه اینها مجابمان کرده بود که او را بشناسیم. حالا پس از گذشت این سه سال بار دیگر مهمان تکتم زرندی و مادر او، همسایههای مهربان محله آقا مصطفی خمینی میشویم تا از حال و احوال این روزهایشان بپرسیم.
خانهاش همان خانهای است که سه سال پیش به آن پا گذاشته بودم با همان سبک و طراحی قدیمی. پذیرایی و آشپزخانه یکی است و دالانهای تودرتو در گوشه و کنار خانه به چشم میخورند. اما مهمترین بخش برای آنها پذیرایی دلباز خانه است. جایی که هر پنجشنبه سفره مشکلگشا پهن میکنند و خانمهای محله دور آن مینشینند و قصیده مشکلگشا میخوانند، قصیدهای منسوب به امیرالمؤمنین حضرت علی(ع) که شرح کمکهای امام علی(ع) به افراد است، چون به این کلام نبوی بهشدت اعتقاد دارند که ذکر علی(ع) عبادت است.
جلسات مشکلگشای این خانه بهمعنای واقعی کلمه مشکلگشا هستند. در واقع بهانهای هستند برای دستگیری از خانوادههای کمبضاعت این محله که ننه حاج خانم و دخترش در حد توانشان به آنها کمک میکنند. حالا یکسال میشود که سهشنبه شبها هم در همین مکان جلسه قرآنخوانی دارند.
ننه حاج خانم نیت کرده تا وقتی زنده است این جلسات هم برپا باشند و بهانهای باشند برای دور هم جمع شدن خانمهای محله. احمد زرندی پسر ارشد این خانواده بود. زهرا عامری(ننهحاجخانم)، مادر او، چند سال پیش قاتل پسرش را میبخشد. ما هم به بهانه این بخشش به خانه آنها رفته بودیم و گزارشی تهیه کرده بودیم اما نمیدانستیم که حالا خانه احمد به پایگاه مردمی محله تبدیل شده است.
مهمترین بخش برای آنها پذیرایی دلباز خانه است؛ جایی که هر پنجشنبه سفره مشکلگشا پهن میکنند
تکتم خانم تعریف میکند که خانه کناریشان، منزل برادرش بوده که در هفته پایانی ماه صفر تبدیل به محل اسکان زائران پیاده رضوی شده بود؛ «پویش هممحلهای، پویشی بود که در آن ساکنان مشهدی میزبان زائران امام رضا(ع) میشدند. ما هم در این پویش شرکت کردیم و برای اولینبار میزبان شدیم. آنقدر تجربه لذتبخشی بود که بنا داریم هر سال شرکت کنیم و هر سال میزبانان بهتری باشیم.»
حالا هم که ماه صفر تمام شده است در خانه احمد را نبستهاند. آنجا مکانی برای برگزاری برنامهها و جلسات مختلف مذهبی و آموزشی شده است. برگزاری جلسات هلال احمر، جلسات محلی و کلاسهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و... .
تکتم خانم هنوز هم مثل گذشته همان روحیه همدلانه را دارد. او حالا پیگیر ساخت مسجد یا حسینیهای در محل سکونتشان است. او و همسایهها از آستان قدس رضوی درخواست واگذاری زمین کردهاند.