مسجد حضرت زینب (س) حدفاصل دکتر بهشتی ۳۱ و ۳۳ واقع شده است. مسجدی که نهتنها از نظر نما و وسعت جزو مساجد برجسته شهر به شمار میرود بلکه با فعالیتهای مختلف خود و اقداماتی که انجام میدهد توانسته مخاطبان پیر و جوان زیادی را جذب مسجد کند.
این مسجد با قدمت ۵۵ سال ابتدا به صورت چادر برای اقامه مراسم عزاداری در ایام محرم و صفر ایجاد شد، اما با گذشت زمان و به همت و کمک اهالی محله و خیران تبدیل به مسجدی با ۳ هزارمتر زیربنا شد. اقدامات ویژه این مسجد و فعالیتهای انقلابی اهالی آن در بحبوحه انقلاب، سبب شد تا برای تهیه گزارش با تعدادی از اعضای هیئت امنای آن گفتگو کنیم.
مرتضی کیومرثی از سال ۱۳۳۸ ساکن محله دکتر بهشتی بوده است. او که متولد ۱۳۲۶ در مشهد بوده و عضو هیئت امنای این مسجد است با اشاره به ساخت مسجد حضرت زینب (س) در این محله میگوید: مکان کنونی مسجد زمین خالی بود که در ایام دهه اول محرم و آخر صفر چادر بزرگی در این قسمت برپا میکردند تا مردم بتوانند به راحتی اقامه عزا کنند.
دو سه سالی که به این شکل گذشت چندنفر از قدیمیهای محله پیشنهاد دادند تا این زمین خریداری و در آن مسجدی ساخته شود تا هم اقامه نماز یومیه انجام شود و هم بتوان علاوه بر ایام محرم و صفر در دیگر مناسبتها مانند اعیاد ماه رجب و شعبان برنامههای خاصی برپا کرد.
سال ۱۳۴۳ بود که با جمعآوری کمکهای مردمی ساخت بنای مسجد شروع شد و حدود یک سال طول کشید تا آماده استفاده نمازگزاران شود
وی ادامه میدهد: سال ۱۳۴۳ بود که با جمعآوری کمکهای مردمی ساخت بنای مسجد شروع شد و حدود یک سال طول کشید تا آماده استفاده نمازگزاران شود. سال ۱۳۵۰ بهدلیل جمعیت زیادی که به مسجد میآمدند و فضای مسجد ظرفیت لازم برای حضور آنها را نداشت، هیئت امنا تصمیم گرفتند تا ساختمان مسجد را بزرگتر کنند در همین راستا حیاط خلوتی را که مسجد داشت به شبستان اضافه کردند و دو، سه سال بعد نیز قسمتی از حیاط اصلی را به مسجد افزودند. در نهایت شبستان حدود ۲۰۰ متری میشد که کنار آن راهرویی قرار داشت که از طریق آن وارد مسجد میشدند و بالکن بالایی مسجد به زنان اختصاص داده شد.
کیومرثی با بیان اینکه در ابتدا زمین مسجد ۴۰۰ متر بود، بیان میکند: بنای مسجد حدود ۲۰۰ متر بود که در دو مرحله بازسازی شد و با در نظر گرفتن بالکن و راهرو و ... میتوان گفت که زیربنای مسجد به ۳۰۰ متری میرسید و همین موضوع باعث شده بود تا اهالی بیشتری از محله برای اقامه نماز یا حضور در مراسمهای مختلف حضور پیدا کنند.
او درباره نامگذاری مسجد نیز اینگونه میگوید:، چون مساجدی که در این اطراف وجود داشتند به نام حضرت رسول (ص) و حضرت قائم (عج) بودند و از طرفی مساجد کمتری با نام حضرت زینب (س) در شهر مشهد داشتیم، اهالی محله در آن زمان تصمیم گرفتند که مسجد را به نام عمه سادات نامگذاری کنند که بسیار خوشنام و پربرکت نیز بوده است.
کیومرثی اظهار میکند: این محله به نام «کوی افسران» معروف بود، چون در تمام این محدوده افسران ارتش سکونت داشتند و بیشتر اهالی را نظامیان تشکیل میدادند اقدامات انقلابی از قبیل پخش اعلامیه و نوار کاست صحبتهای امام در چنین محلهای کاری بس دشوار بود، اما مرحوم حجتالاسلام حائری که یکی از قدیمیهای محله و از بنیانگذاران مسجد بود هدایت مردم را به عهده گرفته و فعالیتهای انقلابی با رهنمودهای وی صورت میگرفت.
وی میافزاید: در محدودهای که نظامیان شاهنشاهی بودند اینکه بخواهید حرکتی انقلابی انجام دهید بسیار دشوار است به عنوان مثال مرحوم حاج آقا مرندی یکی از معتمدان و قدیمیهای محله که فعالیتهای انقلابی انجام میداد دو بار توسط ساواک دستگیر شد.
او میگوید: نزدیک پیروزی انقلاب که شد دیگر افسران ارتش از ترس نیروهای مردمی، وقتی که میخواستند به خانههای خود بازگردند کت شخصی میپوشیدند و کلاهی به سر میکردند تا مردم آنها را نشناسند البته ما آنها را میشناختیم، چون بیشترشان همسایه ما بودند و برخی از آنها کاملا بیتقصیر بودندو فقط بهدلیل شغلشان مجبور بودند در ارتش حضور داشته باشند.
بسیاری از همان افراد به انقلاب پیوستند و در زمان جنگ نیز در جبهه به شهادت رسیدند. یکی از این افراد برادر خانم من بود. دیگری استوار باخدا بود که جان خود را در راه میهن فدا کرد.
وی با اشاره به اینکه انقلاب در مشهد با تشییع جنازه آقای کافی سرعت گرفت، بیان میکند: قبل از آن حرکت علنی زیادی انجام نمیشد و فقط برخی شبها در مناطق خاصی از شهر مثل میدان شهدا یا خیابانهایی که در مرکز شهر قرار داشت اعلام حکومت نظامی میشد.
کیومرثی یادآور میشود: قبل از انقلاب در مسجد اقامه نماز صورت میشود، اما فعالیت انقلابی از طریق مسجد خیلی نبود، چون گردانندگان مسجد نیز نظامی بودند تا اینکه با پیروزی انقلاب حجتالاسلام حائری و جمالی و نسل انقلابی، جای نظامیان را گرفتند.
کیومرثی که فرهنگی و معلم آموزش و پرورش بوده است، ادامه میدهد: انجام کارهای انقلابی در فضای مدرسه بسیار سخت بود، چون افراد با عقاید و دیدگاههای مختلف در کنار یکدیگر حضور داشتند از مجاهدین خلق، حزب توده تا بچههای انقلابی همه و همه در قالب معلم در مدرسه حضور داشتند و هر یک برای خود فعالیت میکردند و هر گروهی برای خود تبلیغ میکردند تا سال ۶۰ که هر کدام راهشان را جدا کردند.
در شهر شایعه شد دو مخزن بزرگ آبی که در کوهسنگی قرار دارد و بیشتر آبشرب مشهد را تأمین میکرد قرار است توسط منافقان مسموم شود
وی خاطرنشان میکند: از همان ابتدای انقلاب کارهای جهادی توسط اهالی محله انجام میشد به عنوان مثال افراد داوطلب میشدند تا برای دروی گندم یا چیدن میوه باغ روستائیان برای کمک به آنها برویم، یک هفته میماندیم و سپس باز میگشتیم.
او به یکی از خاطرات خود اشاره میکند و میگوید: سال ۵۷ هنوز چند روزی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که در شهر شایعه شد دو مخزن بزرگ آبی که در کوهسنگی قرار دارد و بیشتر آبشرب مشهد را تأمین میکرد قرار است توسط منافقان مسموم شود، همین موضوع باعث شد تا جوانان محله در کنار این مخازن کشیک بدهند و از آن محافظت کنند تا اینکه مدتی گذشت و انقلاب پا گرفت. با شکلگیری بسیج انسجام بیشتری برای حفاظت از مردم در بحبوحه و شلوغیهای ابتدای انقلاب و ناامنیهایی که وجود داشت به وجود آمد.
حاج احمد آقا خواجه میرزا در سال ۱۳۳۷ در همین محله متولد شده و از ابتدا در حاشیه مسجد سکونت داشته است. او که ۳۸ سال فرمانده پایگاه مسجد بوده است بهتازگی مسئولیت پایگاه را به یکی از جوانان محله واگذار کرده است، درباره فعالیتهای انقلابی که توسط اهالی محله صورت میگرفت، اینگونه توضیح میدهد: بسیج مسجد در سال ۵۸ همزمان با دیگر پایگاههای مقاومت در کشور تشکیل شد و فعالیت خود را با جذب جوانان محله آغاز کرد، در ابتدای فعالیت خود تأمین امنیت برای محدودههای استراتژیک اطراف مسجد مانند تأمین مخازن آب کوهسنگی، سرمسازی رازی و پمپ بنزین خیابان احمدآباد بود.
وی ادامه میدهد: با سازماندهی و آموزشی که به جوانان محله داده بودیم به خاطر جو و اقتضای زمان ابتدای انقلاب هر شب در خیابانها کشیک میدادیم حتی من که جوانی تازهازدواج کرده بودم شاید ماهی یکبار همسرم را میدیدم، چون بهدلیل حرکات مذبوحانه منافقان در سال ۵۹ و ۶۰ این اعتقاد را داشتیم که امنیت شرط اول است، چون هر لحظه امکان یک توطئه وجود داشت.
خواجه میرزا با اشاره به آغاز جنگ تحمیلی بیان میکند: با تجاوز رژیم بعث عراق به خاک کشور فعالیت بسیج به سمت آموزش و جذب نیروها برای حضور در مناطق عملیاتی رفت، نخستین گروهی که تشکیل دادیم جمعی از شهدای مسجد حضرت زینب (س) مانند شهیدان گرایلی، بربری، آزمایش، برادران خادم الرضا و... بود که همراه با آنها به جنوب کشور اعزام شدیم.
بعد از اینکه سه ماه مأموریت او در جبهه تمام میشود دوباره برای آموزش و جذب و ساماندهی نیروها به مشهد بازمیگردد. خواجه میرزا تفاوت جذب نیرو در مسجد حضرت زینب (س) با دیگر مساجد شهر را در این میداند که بخش مهمی از شهدای مسجد و افراد اعزامی را کادر عملیاتی و نیروهای ارتشی مانند شهید خادم الشریعه، شهید گرایلی و... تشکیل میدادند.
وی با اشاره به اینکه این مسجد ۴۰ شهید، ۴ جانباز و ۴ آزاده تقدیم انقلاب کرده است، میگوید: از ۴۰ شهید مسجد حضرت زینب (س)، ۲۳ شهید بسیجی و مردمی و مابقی را ارتشیها تشکیل میدهند، البته در طی سالها برخی خانوادههای شهدا نیز در این محله ساکن شدهاند و به مسجد میآیند و در مراسمهای مختلف شرکت میکنند.
او بیان میکند: یکی از اقدامات حائز اهمیت مسجد حضرت زینب (س) جمعآوری کمکهای مردمی برای جبهههای حق علیه باطل بود که ۱۵ مرحله ارسال داشتیم به این صورت که بلندگویی بر روی وانتبار قرار میدادیم و در محله راه میافتادیم تا هر کس در حد توان خود کمک نقدی و غیرنقدی برای رزمندگان دارد اهدا کند.
وی با بیان اینکه بسیج مسجد نقش بسزایی در دوران دفاع مقدس و پشتیبانی داشته است و همواره همراه نیروهای انقلابی بوده است، خاطرنشان میکند: حدود ۳۰ سالی است که خواهران بسیجی مسجد هر هفته صبحهای یکشنبه جلسه قرائت قرآن، تجوید، احکام و اخلاق را برگزار میکنند و در طی این سالها هفتهای وقفه در برگزاری این جلسات رخ نداده است.
۱۵ مرحله ارسال داشتیم به این صورت که بلندگویی بر روی وانتبار قرار میدادیم و در محله راه میافتادیم تا هر کس در حد توان خود کمک نقدی و غیرنقدی برای رزمندگان دارد اهدا کند
خواجهمیرزا از خاطرات خود میگوید: سن و سال چندانی نداشتم، اما شور و علاقه در من موج میزد تا بتوانم کاری برای پیروزی انقلاب انجام دهم و این را نوعی احساس وظیفه و دینی بر گردن خود میدانستم برای همین هم شب هنگام به همراه چند تن از دوستانم اعلامیههایی را که حاج آقا حائری تهیه کرده بود برمیداشتیم و زیر در خانهها میانداختیم برخی منازل را میدانستیم که متعلق به خانوادههای ارتشی است، اما باز هم کار خود را انجام میدادیم.
او ادامه میدهد: چندین مرتبه هنگام انداختن اعلامیه زیر در خانهها، افسران ارتش در خانه را باز میکردند و از جهانآرای کنونی تا منبع آب کوهسنگی دنبال ما میدویدند و وقتی دستشان به ما میرسید یک کتک مفصل نوش جان میکردیم، ولی چون سن و سال چندانی نداشتیم و هنوز پشت لبمان سبز نشده بود ما را رها میکردند و فقط تأکید میکردند که بار آخرت باشد و دیگر تو را در محل نبینیم، اما این خط و نشانها هیچ فایدهای نداشت، چون باز هم برای پخش اعلامیه میرفتیم.
خواجه میرزا با اشاره به اینکه در همان دوران که وضعیت امنیتی شهر آشفته بود و منافقین با ترور و اعلام جنگ نظامی به دنبال صدمهزدن به انقلاب بودند دهها خانه تیمی را در شهر شناسایی کرده است، میگوید: بیشتر خانههای تیمی در مناطق ضعیفتر شهر بود. به نوعی منافقین میخواستند بگویند ما مردمی هستیم. همچنین از این مناطق شلوغ برای اقدامات خرابکارانه خود استفاده میکردند.
وی ادامه میدهد: جالب این است وقتی وارد این خانههای تیمی میشدیم میدیدیم که کوکتل مولوتف و بسیاری سلاح در خانه دارند در صورتی که ما عدهای از افراد جوان بسیجی بودیم که با سلاحهای بزرگ و سنگین مانند «ام. یک» به مقابله با آنها میرفتیم و تنها خدا با ما همراه بود و این اراده و شجاعتی که داشتیم باعث میشد بر آنها غلبه کنیم، حتی دستبندی برای دستگیری آنها نداشتیم و با طنابهای پلاستیکی دستهای آنها و با پارچهای نیز چشمانشان را میبستیم تا نیروهای اطلاعات سپاه بیایند و این افراد را تحویل بگیرند.
او که شغل آزاد داشته و بارها از سوی منافقان تهدید شده است، میگوید: نامههای تهدید به مرگ و ترور در منزل و محل کار من میانداختند و به گونهای میخواستند من را متوجه کنند که در صورتی که به فعالیتهای بسیجی خود ادامه دهم کشته خواهم شد، اما ترسی از آنها نداشتم و باز هم فعالیتم را ادامه میدادم.
او همچنین به یکی از خاطرات خود اشاره میکند و میگوید: دو نفر از منافقان را که برای کار خرابکارانه به نماز جمعه میرفتند در پست ایست و بازرسی شناسایی کردیم و آنها را گرفتیم. به خاطر دارم زمانی که از آنها خواستم تا از ماشین پیاده شوند ابتدا خیلی معمولی از پشت فرمان بیرون آمدند.
وقتی نزدیک شدم احساس کردم که یکی از آنها دستش را به نزدیک کمرش میبرد همانجا سریع وارد عمل شدم و دیدم که نارنجکی به کمر خود بسته است و میخواهد ضامن آن را بکشد، اما من و چند نفر از دوستان بسیجی سریع وارد عمل شدیم و نگذاشتیم اقدامی انجام دهد. رفیق او را نیز بازداشت کردیم و به بچههای سپاه تحویل دادیم.
خواجه میرزا که جانباز ۱۵ درصد است گریزی هم به کمکهای مردمی اهالی محله در زمان بروز اتفاقات غیرمترقبه و بلایا و حوادث طبیعی میزند و بیان میکند: ۲۰ میلیون تومان خرید کالا و اقلام ضروری برای مناطق سیلزده شمال کشور در نوروز امسال در مرحله اول داشتیم که این مبلغ خارج از جمعآوری مبالغ نقدی بوده است.
محمود خادمالخمسه، متولی و عضو هیئت امنای مسجد حضرت زینب (س) است. او که از سال ۷۲ ساکن این محله شده است درباره مسجد و فعالیتهای آن میگوید: حدود ده سالی بود که برای اقامه نماز به مسجد میآمدم که به پیشنهاد حاج آقا حائری، متولی آن زمان مسجد، قبول کردم تا به جای او متولی مسجد باشم و این وظیفه را به عهده بگیرم.
او درباره ساخت بنای کنونی مسجد بیان میکند: آذر سال ۸۹ بود که بهدلیل جمعیت زیادی که در مراسمهای مختلف به ویژه ایام محرم یا شبهای قدر به مسجد میآمدند، تصمیم گرفتیم تا منزل کناری مسجد را که مساحت ۴۰۰ متری داشت خریده و فضای مسجد را گسترش دهیم. با کمک مردم اینکار انجام شد و منزل خریداری شد، اما چون میخواستیم ساختمان کنونی مسجد را خراب کرده و با زمین جدید یک بنای باشکوه و در شأن مردم برای برگزاری مراسمهای مختلف بسازیم و بودجه ساخت نیز از طریق مردم و خیران تأمین میشد، ساخت آن حدود ۶ سالی زمان برد.
با زمین جدید یک بنای باشکوه و در شأن مردم برای برگزاری مراسمهای مختلف بسازیم و بودجه ساخت نیز از طریق مردم و خیران تأمین میشد، ساخت آن حدود ۶ سالی زمان برد
وی ادامه میدهد: تمام مدتی که مسجد خراب بود و امکان اقامه نماز یا برگزاری مراسم را نداشت مردم برای فریضه نماز به مسجدی که در نامجو قرار داشت میرفتند تا اینکه زیرزمین مسجد آماده شد و میتوانستیم در آن نماز جماعت را اقامه کنیم، طبقه بالا بالکنی برای زنان در نظر گرفته شده و نزدیک یک سال و نیم است که مسجد مورد بهرهبرداری قرار گرفته است البته فضایی برای کتابخانه در مسجد تعبیه شده، اما هنوز دایر نشده است.
متولی مسجد حضرت زینب (س) با اشاره به اینکه زمین کنونی مسجد ۸۰۰ متر است، میافزاید: ۳ هزار متر زیربنای مسجد است و نزدیک به ۳ میلیارد تومان هزینه ساخت مسجد شده است و یکی از بهترین مساجد مشهد به شمار میرود که علاوه بر زیبایی بصری مراسمهای مختلفی را در طول ایام سال برگزار میکند مانند اینکه سه وعده نماز در مسجد اقامه میشود.
خادمالخمسه ادامه میدهد: هر شب جلسه تفسیر موضوعی قرآن بعد از نماز مغرب و عشا برگزار میشود، شبهای دوشنبه زیارت عاشورا، شبهای چهارشنبه دعای توسل و شبهای جمعه دعای کمیل قرائت میشود. همچنین گروه فرهنگی نوجوانان در مسجد فعال شده است که شبهای یکشنبه جلسه قرآن با حضور استادان و قاریان معروف برگزار میشود که با استقبال بسیار خوب نوجوانان و جوانان محله روبهرو شده است.
وی میگوید: ایام محرم و صفر تمام ۶۰ شب را مراسم روضهخوانی برگزار میکنیم که هر ۱۰ شب یک خطیب داشته و در پایان هر دهه بانی خیّری وجود دارد که با پخش نذری در میان اهالی از آنها پذیرایی میکند، صبحهای دهه اول محرم نیز روضه ثابتی داریم که جلسه پرشوری است و مخاطبان زیادی دارد.
متولی مسجد در ادامه بیان میکند: در ماه مبارک رمضان نیز قبل از نماز مغرب و عشا یک جزء از قرآن کریم خوانده میشود. صبحهای این ماه خواهران جلسه قرائت یک جزء قرآن را دارند. همچنین شبهای قدر برنامه پرشور و مفصلی داریم که بسیاری از اهالی این مکان را به حرم مطهر رضوی ترجیح میدهند، نماز عید فطر نیز با فرش کردن خیابان و با حضور حدود ۲ هزار نفر جمعیت برگزار میشود که با کمک خیران در پایان نماز از نمازگزاران پذیرایی میشود.
وی یکی از برنامههای خاص و ویژه مسجد حضرت زینب (س) را در نیمه شعبان میداند و میافزاید: در شب نیمه شعبان برنامه لیله القدری برگزار میشود که از ساعت ۲۳ شروع شده و این برنامه به صورت مناجات بوده است که تا سحر طول میکشد و سپس با پذیرایی و پخش سحری در میان حاضران برنامه به پایان میرسد.
خادمالخمسه با اشاره به اینکه برگزاری اعتکاف در ماههای رجب و رمضان جزو برنامههایی است که در دستورکار ما قرار دارد و امیدواریم امسال بتوانیم آن را اجرایی کنیم، بیان میکند: شبهای جمعه در مسجد برنامهای برای کمک به نیازمندان محله داریم، به این شکل که فردی از اهالی صندوقی را در بین نمازگزاران میچرخاند تا هر کس در حد وسع و توان خود کمک کند، از محل همین کمکها ۱۶ خانواده بیبضاعت زیر پوشش حمایتی مسجد قرار دارند که بسته غذایی و کمک نقدی دریافت میکنند.
وی یادآور میشود: موضوع جالب توجه این است که در مسجد حضرت زینب (س) به هیچ وجه فرد متکدی اجازه ورود ندارد و اگر فردی در این قالب وارد مسجد شود یکی از اعضای هیئت امنا بهسراغ او رفته و مشکلش را پرس و جو میکند، سپس آدرس و شماره تماس او را میگیرد تا با تحقیقاتی که میشود از صحت و سقم مشکل او باخبر شود، در صورتی که حرفهای او صحت داشته باشد از سوی مسجد به این فرد کمک میشود، اما اگر او متکدی باشد و فقط برای گرفتن مبلغی به مسجد آمده باشد، خودش آدرس اشتباهی داده و ناپدید میشود.