همه اهالی محله کلاتهبرفی سیدعلیاکبر زارعی را میشناسند، سالهاست که به شغل گچکاری مشغول است. ۲۸ سال است که با شروع ماه محرم و عزاداری امامحسین (ع) در و دیوار خانهاش را سیاهپوش میکند و در این حسینیه کوچک بهاقامه عزای جدش میپردازد. دو نسل از اهالی محله با خاطرات این حسینیه عزاداری کرده و بزرگ شدهاند.
عزاداری در این حسینیه کوچک در شب و روز اربعین و دهه آخر ماه صفر به اوج خود میرسد. به همیندلیل باوجود آرزویی که برای شرکت در همایش عظیم پیادهروی اربعین حسینی دارد، تاکنون نتوانسته است پیاده به پابوسی جدش در کربلا برود، اما همزمان با آخرماه صفر و شب شهادت امام رضا (ع) همراه با گروه عزاداران محله پای پیاده به پابوسی امام رضا (ع) میرود.
سیدعلیاکبر زارعی سال ۱۳۴۴ در روستای گلمیم نیشابور به دنیا میآید. ۲۸ سالی است کهبه مشهد مهاجرت کرده و ساکن محله کلاتهبرفی است. وی از سال اولی که به مشهد آمده، با شروع ماه محرم خانهاش را به حسینیه تبدیل کرده و در طول دو ماه محرم و صفر به اقامه عزاداری میپردازد.
او میگوید: هرسال چند روز مانده به ماه محرم، با سیاهپوشکردن منزل و نصب پرچمهای سیاه بر دیوار خانهام، حسینیه کوچکی برپا و عزاداری ماه محرم را شروع میکنیم.
مراسم عزاداری در طول دو ماه محرم و صفر ادامه دارد، اهالی محله نیز در طول این سالها استقبال خوبی از این حسینیه داشته و با شور و حال وصفناپذیری در این مراسم شرکت میکنند. برخی عزاداران که ۲۸ سال قبل کودک و نوجوان بودند، امروز به مردان برومندی تبدیل شدهاند و همراه با فرزندان خود در این مراسم شرکت میکنند.
در واقع این حسینیه کوچک تا امروز پذیرای دو نسل از عزاداران محله بوده است. در طول دوماه محرم و صفر مجالس عزاداری زنانه و مردانه در دونوبت صبح و عصر همراه با قرآنخوانی، مداحی و زیارت عاشورا برپا میشود.
در شب اربعین حسینی نیز مراسم ویژهای با حضور ۲ تا ۳ هزار نفر از عزاداران اباعبدا... (ع) تدارک دیده و در پایان با شلهمشهدی از میهمانان پذیرایی میکنیم.
سیدعلیاکبر در جواب سؤال خبرنگار شهرآرا درباره منابع مالی مورد استفاده در این مراسم بیان میکند: باید از صمیم قلب به صاحب سفره و مراسم عزا اعتقاد داشته باشید.
در برخی سالها به دلیل تنگدستی و بیکاری حتی یک هزار تومانی هم نداشتم تا یک لقمه نان برای سفره خودم و زن و بچهام بخرم تا جایی که به این فکر افتادم که مراسم اربعین را برگزار نکنم، اما باعنایات خود آقا امام حسین (ع) از جایی که انتظارش را نداشتم، هزینه مراسم اربعین و مایحتاج پذیرایی از عزاداران فراهم و مراسم عزاداری و پذیرایی شب اربعین برگزار شد.
یادم میآید یک سال چند روز مانده به اربعین، چون وضعیت مالی و اقتصادی خوبی نداشتم و خیلی نگران برگزاری مراسم شب اربعین بودم، با ناراحتی و پریشانی از خانه بیرون رفتم، همانطور که درحال راه رفتن در محله بودم، یکی از اهالی محله به طرفم آمد و گفت: «سید یادت هست پارسال یکی از فامیلهای ما برای مراسم روز اربعین و شهادت امام رضا (ع) از آلمان به مشهد آمده بود و در مراسم اربعین خانه شما شرکت کرد، امروز همان آقا تماس گرفت و مبلغ ۲ میلیون تومان واریز کرد تا اگر راضی هستید در دیگ شله امسال شما شریک باشد»، از خوشحالی داشتم بال درمیآوردم.
شاد و شنگول در حال بازگشت به خانه بودم تا مقدمات پذیرایی از مهمانان امام حسین (ع) را در روز اربعین آماده کنم که یکی دیگر از همسایهها که قصابی دارد، جلوی من را گرفت و گفت: «مشکلی برای من پیش آمده بود، ۲۵ کیلوگرم گوشت گوسفند نذر دیگ شله شما کردم. خداراشکر مشکلم حل شد، این هم ۲۵ کیلوگرم گوشت، خدا قبول کند.»
اینگونه اباعبدالله هوای آبروی نوکرهای خود را دارد. مراسمی که قرار بود بابت بیپولی من برگزار نشود، از هر سال آبرومندتر برگزار شد. در این ۲۸ سال از این موارد کم ندیدم. خودش هوای دیگ شله اربعین را دارد و گرنه من همان گچکار بودم که هستم.
یک سال دستم خیلی تنگ بود، یکی از همسایهها پیش من آمد و گفت: مشکلی برایم پیش آمده بود، ۲۵ کیلوگرم گوشت گوسفند نذر دیگ شله شما کردم. خداراشکر مشکلم حل شد، این هم ۲۵ کیلوگرم گوشت، خدا قبول کند
گچکار ساکن محله کلاتهبرفی، ۹ مرتبه به زیارت کربلا رفته است، اما به دلیل برگزاری مراسم عزاداری شب اربعین تاکنون موفق به حضور در مراسم پیادهروی اربعین نشده است.
سیدعلیاکبر میگوید: تاکنون توفیق پیادهروی و شرکت در پیادهروی اربعین نصیب من نشده است. اما حسینیه کوچک ما در شب شهادت امام رضا (ع) جای دلشکستههاست.
هرکسی آرزوی پیادهروی اربعین داشته و به هر علتی از قافله جا مانده است، شب شهادت امام مهربانیها به تکیه ما آمده و مسیر انتهای بولوار توس تا حرم مطهر رضوی را پیاده طی کرده و به پابوس امام رضا (ع) رفته تا شاید گوشهای از دلتنگیاش اینگونه برطرف شود.