حدود 30سال پیش، زمانی که هنوز کوچه پس کوچه های خیابان گاز بی نام ونشان بودند و خاکی، شیخ حسن نامی تصمیم گرفت خانه اش را به مسجد تبدیل کند؛ خانه ای شیروانی که تنها اتاق بزرگ آن هم میهمان پذیر بود، هم مکتب خانه کودکان و هم محلی برای برپایی نماز و مراسم عزاداری ائمه(ع). چندسال پس از وقف مسجد ، به وصیت شیخ، گوشه ای از آن بنا آرامگاه ابدی حاج شیخ حسن شد؛ جایی درست نزدیک به پله های ورودی مسجد و در اتاقکی قفل زده.
کوچه مسلم شمالی۱۰ را که وارد شوی، سمت چپ اولین تقاطع، مسجد بزرگی با مناره های فیروزه ای رنگ رخ می نماید. صدای پیش خوانی اذان، محله را برداشته است. قرار گفت وگویمان برای بعد از نماز ظهر است و فرصت برای گشت وگذاری کوتاه در مسجد مهیا.
از سمت ورودی آقایان با گذر از چند پله به ایوانکی با نرده های سبزرنگ می رسیم که روی دیوارش عکس بزرگ 2پیرمرد شال به سر به عنوان واقفان مسجد نصب شده است؛ شیخ حسن فدوی شادمهر و حاج علی اکبر شاه آبادیان. سمت راست درب شیشه ای بزرگی است که از پشت آن ملاحت کاشی های فیروزه ای محراب و نقوش اسلیمی، شکوه خاصی به مسجد بخشیده است. مکبر که فرمان به اقامه می دهد، خودم را به بالکن یا همان شبستان مسجد می رسانم. یک سوم مکان برای اقامه نماز خانم ها در نظر گرفته شده است.
نماز که سلام داده می شود، یکی از زن ها بلند می شود و به آن هایی که قرآن ندارند، یک جلد کلام خدا می دهد. مراسم قرآن خوانی هم تمام می شود و نمازگزاران می روند.
طیبه سزاوار ازغد که نزدیک به یک دهه افتخار خادمی مسجد را عهده دار است، همان جاست. البته از گذشته مسجد اطلاع زیادی ندارد. همین اندازه می داند که آجرآجر آن به همت اهالی و البته کسبه بازار مشهد روی هم چیده شد تا مسجد پا گرفت و نامش امام حسن مجتبی(ع) شد.
شبستان که خلوت می شود، محمدرضا زهرایی، رئیس هیئت امنای مسجد، به جمع ما می پیوندد تا از تاریخچه آن بیشتر برایمان بگوید: اینجا تا حدود ۵۰سال پیش خانه شیخ حسن شادمهری فدوی بود؛ پیرمرد خوش قلب و مؤمنی از اهالی تربت حیدریه که سال ها قبل، پیش از وقف رسمی و ترک خانه اش برای ساخت بنای مسجد، اتاق بزرگ پذیرایی را مکتب خانه کرده بود و به بچه ها قرآن یاد می داد. البته نمازجماعت هم برگزار می شد و اهالی در آن شرکت می کردند.
اینجا تا حدود ۵۰سال پیش خانه شیخ حسن شادمهری فدوی بود؛ پیرمرد خوش قلب و مؤمنی از اهالی تربت حیدریه که سال ها قبل مکتب خانه کرده بود و به بچه ها قرآن یاد می داد
زهرایی از روزهایی می گوید که اطراف این محله بیشتر مزرعه و جالیزار بود و خیابانی وجود نداشت: محله آبادی امروز را نداشت. بیشترش زمین کشاورزی بود. بعد از وقف خانه شیروانی شیخ حسن، اهالی پول روی پول گذاشتند و به ساخت مسجد کمر همت بستند.
حاج عباسعلی صفرپور و کربلایی حسین گنابادی، 2کوره دار مشهدی که در بنگاه معاملات املاک محله زمین و ملک معامله می کردند، در این کار سهیم شدند و آجرهای ساخت را آن ها اهدا کردند. این ها را زهرایی تعریف می کند و سعی دارد نکته ای از قلم نیفتد و با درنگ کوتاهی ادامه می دهد: مرحوم مهندس پرمون که اسم کوچکش را به خاطر ندارم، آن روزگار معمار چیره دستی بود و ساخت مسجد را عهده دار شد و کم کم اعضای شورای محله عضو هیئت امنای مسجد شدند.
بعدها مرحوم علی اکبر شاه آبادی هم خانه اش را وقف مسجد کرد. حاج علی اکبر معمار بود. نه اولاد داشت و نه ورثه ای. بعد از فوت همسرش، خانه اش را به مسجد بخشید و خواست عایداتش صرف کارهای آن شود. خانه بعد فوت علی اکبر شاه آبادی به اجاره داده شد و اجاره اش صرف خرج و هزینه ها. حرف های زهرایی تمام شده است. نگاهم روی محراب قفل می شود که به کاشی های لاجوردی و اسمای الهی مزین است و سمت راستش نام علی اکبر شاه آبادی می درخشد و چشم را نوازش می دهد. فاتحه ای برای پیرمرد خیر یزدی قرائت می کنیم.
به گفته زهرایی، این مسجد 2هیئت هم دارد؛ یکی قدیمی تر و دیگری نوپاتر. هیئت قدیمی تر که از همه جای شهر مشهد در آن شرکت می کنند، نامش انصارالحسین(ع) است: در مناسبت هایی چون عاشورا و تاسوعا و دهه آخر صفر معمولا هفت هشت مینی بوس عزاداران حسینی را از سرتاسر مشهد به این مسجد می آورد. جز این، بچه های بسیج محله یک هیئت دیگر تشکیل داده اند به نام هیئت امام حسن مجتبی(ع) که حدود سال1380 پا گرفت. هیئت انصارالحسین(ع) اکنون به گستردگی آن سال ها نیست، اما هنوز شب های دوشنبه مراسم زیارت عاشوراخوانی پابرجاست.
چهارشنبه شب ها هم ویژه هیئت امام حسن مجتبی(ع) است و دعای توسل. زهرایی به علم گردانی در خانه تازه درگذشتگان و شهدا ی محل هم اشاره می کند و می گوید: هیئت مسجد برنامه علم گردانی در محرم و صفر، شب عاشورا و شام غریبان امام حسین(ع) را هم دارد که با روضه خوانی و ذکر مصیبت، یاد تازه درگذشتگان و شهدای محله زنده می شود.
کلاس های آموزش هنری، برپایی کلاس های مشاوره، شناسایی خانواده های نیازمند و تشکیل گروه خیر کوچک برای دست گیری از نیازمندان محله کار پایگاه بسیج خواهران است که سزاوار ازغد به آن اشاره می کند و می گوید: تشکیل این پایگاه نتیجه اش همدلی و اتحاد بیشتر بین خانم های محله است. البته مسجدی ها دغدغه دیگران را هم دارند. تهیه بسته های حمایتی و سبد کالا و توزیع بین خانواده های نیازمند، ایده خواهران بسیجی است که با شیوع کرونا به صورت خودجوش شکل گرفت و روزبه روز پررنگ تر شد. این کمک ها هم به نیازمندان محله می رسد و هم افراد کم بضاعت محدوده های حاشیه شهر.
در ورودی قسمت مردانه مسجد سر تا سر دیوار ایوان شبستان به تمثال شهدایی مزین است که از قاب های نشسته بر دیوار نگاهمان می کنند؛ شهدایی کم سن وسال و جوان که به گفته زهرایی، همه از پایگاه بسیج شهید زرگرانی همین محله اعزام شد ه اند. او که بیش از ۲۰سال فرماندهی پایگاه بسیج مسجد محل را عهده دار بوده است، پایگاه را از مجموعه های فرهنگی فعال منطقه می داند و تعریف می کند: در دوره جنگ تحمیلی نوجوانان و جوانان زیادی از این محله و پایگاه به جبهه اعزام شدند و همین حالا هم فعال است و کلاس های آموزش نظامی و حلقه های صالحین و گشت های شبانه از فعالیت های آن است.
به گفته قدیمی های محله، دفن واقف، آن هم در محدوده شهری و خارج از آرامگاه های عمومی، کار آسانی نبود، اما چون از شروط وقف ملک بوده است که محل دفن مالک باشد، مجوزهای آن گرفته شده است
مسجد در تقاطع قرار گرفته است و در قسمت خواهران مسجد و پایگاه بسیج در ضلع سمت مسلم شمالی و ورودی آقایان و اتاقکی که آرامگاه حاج شیخ حسن شادمهری در آن قرار دارد، سمت حسنیه9 است. قفل های کتابی که از در برداشته می شود، با گذر از 2پله کوتاه به آرامگاه شیخ می رسیم؛ اتاقک سه درچهار که سنگ قبری را دربرگرفته است.
سنگی حکاکی شده نیز با همان نام و نشان روی دیوار است. به گفته قدیمی های محله، دفن واقف، آن هم در محدوده شهری و خارج از آرامگاه های عمومی، کار آسانی نبود، اما چون از شروط وقف ملک بوده است که محل دفن مالک باشد، مجوزهای آن گرفته شده است. زهرایی تعریف می کند: آن زمان امام جمعه وقت آیت ا... شیرازی بودند و نماینده آیت ا... سیستانی. با پیگیری های بسیار هیئت امنای وقت مسجد، اهالی موفق شدند به وصیت واقف مسجد عمل کنند و او را در اتاقک زیر مسجد دفن کنند.