برای نگریستن به قامتشان، باید سر را تا جایی که امکان دارد، بلند کرد، گردن را به پشت چسباند و بعد همین طور عقب عقب رفت و چشم چرخاند. مشهدیها حتما میلهای کورههای آجرپزی را در شهر دیده اند و بارها و بارها از عظمت و بلندی اش شگفت زده شده اند و از خود پرسیده اند مگر میشود سازهای بدون فنداسیون آهنی، نزدیک به یک قرن، اینچنین استوار و سرافراز مانده باشد.
این میلها فارغ از جنبه تاریخی، گویای معماری و نماد شهرنشینی مدرن در مشهد هستند. در دوره پهلوی اول، با افزایش جمعیت، ساخت و ساز در شهر نیز سرعت میگیرد و کورههای آجرپزی برای تهیه خشت و آجر در محلههای مختلف مشهد ساخته میشوند. کورههایی مدرن و برگرفته از نمونه آلمانی که به نام کورههای «تنورهای هوفمان» معروف بوده است.
بدین صورت که در کنار این مدل کوره، میلی بلند که نقش دودکش را ایفا میکند، ساخته میشود. به مرور زمان و با آمدن کورههای جدید، دیگر این مدل دودکش ها، کارایی ندارند و تخریب میشوند. اکنون تنها ۹ میل در مشهد باقی مانده است و باتوجه به سابقه تاریخی و کاربردشان، امروز میراث دار معماری صنعتی در مشهد هستند.
آنها راویان خاموش تاریخ مشهد هستند که اگر ثبت و رسیدگی نشوند، بیش از پیش فراموش میشوند و مالکانِ زمین هایش، آنها را فرو خواهند ریخت. در این گزارش به معرفی ۶ میل کوره آجرپزی و در دو مسیر، به عنوان ظرفیت گردشگری صنعتی و موزه شهرسازی مدرن در مشهد پرداخته ایم. معروف ترینشان کوره رستگار مقدم در بولوار میرزاکوچک خان است که در سال ۸۲، ثبت میراث و مرمت شده است.
مسیر اول با ۳ میل، ذوزنقه مانند است و داخل شهر واقع شده و میلهای کوره آجرپزی روی اضلاع مهم آن، یعنی بولوارهای میرزا کوچک خان، شهید اسماعیل پور طرقی و امت قرار گرفته است. مسیر دیگر هم که در ادامه مسیر اول قرار میگیرد، با ۳ میل، در حاشیه شهر و در انتهای جاده سیمان واقع شده است.
در فاصله کوتاهی از میدان میرزا کوچک خان، در حالی که مجسمه میرزا، تفنگش را در دست گرفته و دورترها را میکاود، میل خشتی رستگار مقدم سربرافراشته است. با چندین ردیف آجر ریز، دورچین شده است و انتهای دورچینها به چراغهایی برای نورپردازی منتهی میشود. نورهایی که فقط میتواند تا نیمه میل را روشن کنند.
میل میرزاکوچک خان به نام میل رستگار مقدم، معروف است و در بوستانی به همین نام قرار دارد. این میل، در سال ۱۳۸۲، ثبت میراث شده و تنها میلی است که در مشهد به این افتخار نائل آمده! اما با اینکه ثبت میراث شده، تابلوی راهنمایی برای معرفی این سازه آجری وجود ندارد و کارایی آن و حتی نامش برای معدود گردشگران جای سؤال است.
رستگارمقدم، تنها میلی است که دریچه آهنی قفل شده در کنارش باقی مانده و نشان از راهی به درونش دارد و شاید با تمهیدات خاص، بتوان آن را برای بازدید هم آماده سازی کرد.
میل گلشور در فاصله کمی از بازار فردوسی در بوستان بهشت، قد برافراشته است و به دلیل آمد و شد بسیار شهروندان اعم از زائران و مجاوران در دید افراد بسیاری قرار میگیرد. اما این نگاهها و سؤالات خلاصه و کوتاه است و از آنجا که اطلاعات تاریخی و معماری خاصی درباره این بناها وجود ندارد، به راحتی نیز از چشم و ذهن مردم دور میشوند.
در اطراف این میل دریچههای آهنی وجود ندارد. هر چه بوده، کور کرده و بسته اند. اهالی میگویند در زلزله شدید چند سال قبل، تاج این میل میریزد و بین مردم این گونه روایت میشود که الماس تاج (مفتول فلزی صلیبی شکل برای انتقال رعد و برق آسمان معروف به الماس) نیز ربوده شده است.
با وجود نزدیکی میل به خیابان، فضای بسیار خوبی دورتادور این میل وجود دارد که برای تماشا و گرفتن عکس کاملا بدون خطر و مناسب است و از طرفی مانند میل رستگارمقدم میتوان به راحتی این بنای خشتی را از نزدیک لمس و تاریخ رفته بر خشت هایش را بیش از پیش درک کرد.
شاید در مسیر اول گردشگری ما، خاصترین میل، در بولوار شهید اسماعیل پور طرقی باشد. خاصترین و البته در معرض نابودی ترین. دورتادور میل را زمینهای سرسبز کشاورزی فرا گرفته است و میل مانند جزیرهای خواب رفته، از میانش قد برافراشته است. همین وضعیت با وجود تمام زیبایی اش آن را به میلی متروک و نزدیک به نابودی نزدیک کرده است. تماشایش در یک روز مه گرفته و سرد پاییزی بسیار لذت بخش است. برخلاف دومیل قبلی، فاصله زیادی تا پای میل وجود دارد و امکان نزدیک شدن به آن نیست و البته تماشایش از فاصله دور خود جاذبه خاصی به آن بخشیده است.
پای میل باقی مانده کورههای آجرپزی قدیم دیده میشود که به گفته محلیها حالا به محل خانه روباه و موشهای صحرایی تبدیل شده و زیست بوم خاصی پدید آورده است. البته این وضعیت آشفته آنجا را به پاتوقی برای رفت و آمد معتادها نیز تبدیل کرده است. تاج میل افتاده. پرندهها دورتادور تاج پرواز میکنند و تماشای عقابی نشسته بر این تاج شکسته، عظمت گذشته اش را برای دقایقی هم به آن بر میگرداند. تماشای میل از خیابانهای مختلف هر کدام جلوه خاصی از این سازه را به نمایش میگذارد و زیبایی این پدیده آجری را بیشتر از پیش عیان میکند.
در مسیر دوم میل گردی ما بعد از شلوغیهای جاده سیمان، از کشف رود هم میگذریم و کم کم میل کوره آجرپزی معروف این راسته رخ نمایان میکند. ۷۰- ۶۰ متر ارتفاع دارد و به نظر میرسد، بلندتر از میلهایی است که تا این بخش از مسیر دیده ایم. همچنین کنار جاده قرار گرفته است و تفاوت آن با تمام میلهای دیگر همین موضوع است.
دورتادور میل تا جایی که دست میرسد، پر شده از نوشتههای ریز و درشت تبلیغات. سیم کشی سیار، جوشکاری و.... اما غم انگیزتر از آن، دیواری آجری است که از دوطرف میل به بیرون کشیده شده و انگار این سازه خشتی جزئی از این دیوار داغان شده است. شخصی به نام حاج عباس کشمیری که وردست استادکار این میل بوده، اطلاعات خوبی درباره معمار این بنا میدهد.
او فردی تهرانی به نام اوستارضا را سازنده این میل معرفی کرده و میگوید: ۶۰سال پیش، این آدم متخصص سازنده دودکش کوره آجرپزی بوده و هنوز میلهایی که در شهر خودش ساخته، سرپاست. همچنین روایت میکند که اصل این میلها و این شکل از کورهها متعلق به تهرانی هاست و آنجا هم هنوز تعداد زیادی میل و کوره باقی مانده است، ولی میلهای مشهد را یا خراب کرده اند یا اینکه کوره اش را با خاک پر و میلش را تخریب کردند.
روی دیوار آجری منتهی به میل میایستیم، دو میل دیگر در فاصله دورتری از ما در مه فرو رفته اند؛ به طوری که این ۳ میل در کنار هم یک مجموعه زیبای تاریخی را پدید آورده اند.
دومین میل جاده سیمان، در محل جمعه بازار همت آباد، در بولوار طالقانی واقع شده است. راست و چپ این بولوار، انبوه انبارهای ضایعات است. میل در یکی از فرعیهای انتهای بولوار و در میان محوطه وسیعی واقع شده که جمعهها همه جور جنسی دورتادور میل مبادله میشود. تاج میل سیاه شده و نشان از قدمت کوره دارد.
دورتادور میل هم نشانههای سوختگی آجرها نمایان است که از حضور افراد معتاد در پناه میل خبر میدهد. تصورش هم میتواند جالب باشد که در شلوغ بازار روزهای جمعه، مردمی که برای خرید و فروش در کنار میل قرار میگیرند، درباره آن چه فکر میکنند. ابرها در حال بازشدن هستند و از زاویه دید ما در کنار این بنای خشتی، نور بسیار زیبایی روی میل کنار جاده سیمان افتاده است.
گرفتن عکس سلفی در کنار میلها جذاب است و تاجش هم در عکس میافتد. جالب اینجاست این عکسها شبیه هم نخواهند شد، چون فضای اطراف میلها باهم متفاوت است.
پایان مسیر در جاده سیمان، به طالقانی ۱۰ میرسیم. این میل در فاصله بسیار دوری از ما قرار گرفته و ترجیح میدهیم از روی ارتفاع از آن عکس بگیریم. نزدیک میل، کوره آجرپزی فعالی هم دیده میشود که در گودی قرار دارد. تنها میل چند رنگ در بین میلهای دیگر همین است که جلوه بی نظیری به آن بخشیده است. هم تاجش سیاه شده و هم میانه آن و شاید بتوان گفت بیشتر از بقیه نشان از سالها خشت خامی دارد که در درون خود پخته و شاکله بسیاری از بناهای شهری شده است، بناهایی که روزگاری در قامت خانه، مدرسه و مسجد سرپناه مردمان این شهر بوده اند.
«قدمت میلهای کورههای آجرپزی مشهد حدود ۸۵ تا ۹۰ سال است.» مسئول دفتر ثبت آثار تاریخی اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی با بیان این مطلب میگوید: در دوره پهلوی اول و در سالهای ۱۳۰۵ تا ۱۳۱۰، سیستم شهرسازی و ساخت وسازهای دولتی تغییر میکند و به دلیل ساخت مراکزی مانند مدارس، هنرستان ها، پادگانها و بیمارستان ها، کورههای آجرپزی در مشهد متولد میشوند. در واقع این سازه ها، نماد هنر آجرپزی در روزگاران قدیم هستند. میراث دار معماری صنعتی در مشهد و نماد شهرنشینی مدرن.
محمود طغرایی با اشاره به وجود کورههای قدیمیتر در مشهد، ادامه میدهد: قبل از سال ۱۳۰۰ در مشهد کورههای آجرپزی بسیاری وجود داشته است، به عنوان مثال، در محدوده پایین خیابان حرم و پنجراه در منطقه معروف به گود خشت مال ها، کوره وجود داشته، اما با این مکانیزم نبوده است. چنانچه در نقشههای سال ۱۳۲۵، محل کورهها مشخص است.
او با بیان اینکه از میان میلهای باقی مانده در مشهد، میل رستگارمقدم در بولوار میرزا کوچک خان در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۲ با شماره ثبت ۷۴۷۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است، میگوید: در مرمت این بنا، آجرهای فرسوده تاج را برداشتیم و به جای آن آجر سنتی گذاشتیم. استوانه پایین را نیز استحکام بخشی کردیم. ارتفاع این میل، بیش از ۳۵ متر است و هر چه ارتفاع میل بیشتر باشد، قدرت مکش هوای آن هم بیشتر میشود و درنتیجه کیفیت آجر بالا میرود.
در این بین، روی بعضی از این میلها کتیبهای برای معرفی دارد که در چه سالی و از سوی چه کسی ساخته شده است. کتیبه میل رستگارمقدم موجود است. این موضوع که در کنار هیچ کدام از میلهای مشهد و حتی رستگارمقدم تابلوی معرفی وجود ندارد را با طغرایی در میان میگذاریم، او هم با نصب تابلوی معرفی موافق است و این موضوع را جزو مرحله احیای بنا میداند و میگوید: در ثبت یک اثر تاریخی، چند مرحله شامل شناسایی، آسیب شناسی، تهیه طرح مرمت، اجرای مرمت و احیا وجود دارد که درباره میل رستگار مقدم، مرحله احیا انجام نشده است.
یعنی بنا باید در مدار دید و مشاهده مردم قرار بگیرد و قصههای مربوط به آن چه از طریق تابلوی معرفی و چه از طریق حضور گروههای گردشگر و مدارس و ... انجام شود. در این میان ما باتوجه به تعداد زیاد آثار ثبتی در شهرستان مشهد برای مرحله احیا به همکاری شهرداری، نیاز داریم. اما پیشنهاد این کارشناس، تبدیل فضای اطراف میلها به موزه شهرسازی مشهد یا موزه مصالح ساختمانی یا ایجاد فضای تاریخی تفریحی در اطراف آن است.
طغرایی ادامه میدهد: ما بقیه کورهها را هم میتوانیم ثبت کنیم، البته آنها را که مجهزتر و پیچیدهتر هستند. اما در این راه، دو مشکل وجود دارد، یکی اینکه مالکان ملکهایی که کورهها در آن قرار دارند باید برای واگذاری ملکها مُجاب شوند و نکته دوم مرمت و بازسازی این آثار هزینههای سنگینی در بردارد که برای این موضوع باید بین سازمان میراث فرهنگی و شهرداری تعامل ایجاد شود، زیرا برخی از این کورهها دارای ترک هستند و باید از لحاظ فنی استحکام بخشی شوند.
او با بیان اینکه تنها ثبت کردن مسئله را حل نمیکند و بعد از ثبت باید برای مرمت و حفاظت آنها برنامه ریزی کنیم، میافزاید: از نظر ما این کورهها بخشی از هویت معماری مشهد و نشانهای از خروج شهر از حالت سنتی به مدرن است، اما باید بین نهادهای مسئول، به ویژه شهرداری هم گرایی به وجود بیاید تا بتوانیم این کورهها را حفظ کنیم. ما همت این کار را داریم و میتوانیم آنها را ثبت کنیم، اما شهرداری باید برای تملک و در ادامه نگهداری این بناها قول مساعد بدهد تا بتوانیم بحث مرمت بنا را نیز به انجام برسانیم.
۷۰-۶۰سال پیش که خبری از هواکش نبود، اگر این دودکشها را با ارتفاع کمتری میساختند، اصلا نمیتوانست به خوبی موجب انتقال هوا باشد. میل کوره را تا حدی بالا میبردند که هم راحت دود را از کوره به بیرون ببرد و هم اینکه از آن طرف هوای سرد را به پایین منتقل کند. از همه مهمتر بتواند دود زیادی را که از کوره بیرون میآید به دورترین نقطه ممکن ببرد نه محیط نزدیک خودش. از طرفی حرارت این کورهها آن قدر زیاد بوده که گاهی اوقات به جای دود از سر دودکش آتش بیرون میآمده.
شیوه تخریب میل این طور بود که پایین دودکش را از چهار طرف سوراخ میکردند. بعد یک چوب داخل آن میگذاشتند و آتش میزدند. همین که داغ میشد، دهانههایی که ایجاد شده بود گشاد میشدند و صدای جیرینگ نشست کردن دودکش در میآمد. چند دقیقه بعد هم میل کوره مثل فرفره دور خودش میچرخید و فرومی ریخت.
تا پیش از ورود این کورهها به ایران، ما به شکل سنتی آجرپزی میکرده ایم. به این ترتیب که وسط کوره آتش روشن میشده و خشتهای آجر را اطرافش میچیده اند تا پخته شود. در اصطلاح به این نوع کوره ها، صحرایی میگفته اند. حدود سال۱۸۸۵میلادی فردی به نام هافمن کار ساخت کورههای جدیدی را آغاز میکند که به دلیل ایده ناب و بکرش، در آن سالها برنده جایزه نوآوری میشود. اصل بنای کوره هافمن بیضی شکل است و ارتفاع دودکش آن کمتر از چیزی است که اکنون در ایران وجود دارد. حتی در برخی مناطق اروپا آن را به شکل صلیب میساخته اند، اما همین که پای این کورهها به ایران باز شده، اول از همه شکل آن از بیضی به دایره تغییر کرده تا فضای کمتری اشغال کند و بعد ارتفاع دودکش هایش بیشتر و قدری هم با معماری ایرانی تلفیق شده است تا این میل کورههای خارق العاده خلق شود. کوره هافمن فضایی پوشیده است با تقریبا۲۶اتاق. آجرپزها به این اتاقها قمیر میگویند و خشتهای خام را از یک جایگاه یا درگاه خاص، در آن میچینند و درش را گل میگیرند. سپس آتش را از سوراخهایی که روی سقف تعبیه شده به قمیرها میرسانند و بعد همه کار را میسپرند به خود کوره تا چند روز بعد آجر پخته تحویل بگیرند.
کورهها در فاصله ۶ تا ۱۰ متری میلها واقع شده بود و از طریق کانالی راهرومانند و با قطر حدود ۷۰ سانتی متر در زیرِ زمین، به هم متصل بودند. با تنظیم دریچه ها، هوای داغ و پر از دود جابه جا میشده است.
برای ساخت میل کوره آجرپزی، از چوب بست که نمونه چوبی همین داربستهای امروزی است، استفاده میکردند. داخل خود میل کوره هم در فواصل ۳۰سانتی متری، میلگردهایی درون دیوار گذاشته میشد که کار نردبان و پله را انجام میداده است و گاهی از آن بالا هم میرفتند.
هر ۳ میل مسیر یک، در فضای پارک مانند و سبز قرار گرفته اند و در کنار هرسه، نماد شهری خاصی وجود دارد که باعث میشود بیش از پیش در دید عموم قرار بگیرند. یکی در کنار مجسمه میرزا کوچک خان، دیگری در کنار بازار و یکی هم در کنار بزرگراه بابانظر. از طرفی باتوجه به ارتفاع بلند میل ها، از چند خیابان و زاویه مختلف دیده میشوند.
درباره نحوه ساخت میل جاده سیمان، روایتی از بنای قدیمی آن باقی مانده است: زمین را در حدود ۱۹متر گود کردند. وقتی به آب رسیدند، درون چاه، آهک ریختند و رویش هم سنگهای بزرگی انداختند. تا چند روز سنگ و آهک داخل این گودال ریختند تا پی میل آماده شود. از این ۱۹متر، ۱۶تا ۱۷مترش به همین شیوه پر و از آنجا به بعد تازه کار ساخت دودکش و آجرچینی شروع شد، تا پی به اصطلاح، خودش را بگیرد و به قول بناها سفت شود و آماده کار، چیزی در حدود ۲ماه طول کشید. این البته غیر از آن ۸۰روزی بود که خود دودکش را میساختند.
از جاذبههای این میل ها، تماشای آن در شبهای بارانی پر رعد و برق است. شاید افراد بسیار کمی لحظهای را دیده باشند که برق آسمان بارانی، به بلندای میل برخورد میکند و به پایین منتقل میشود و جلوه طبیعی بی نظیر و تاحدی هولناک پدید میآورد. گرچه معماران این بناهای خشتی، برای این هولناکی تمهید ویژهای چیده اند. یک متر بالاتر از تاج بنا، مفتول آهنی صلیبی شکل، کار گذاشته اند تا در هنگام رعد و برق سنگین که خطر درهم کوفته شدن تاج را در پی دارد، نور بعد از برخورد با این سازه آهنی از طریق سیم به زمین منتقل شود. در زمان زلزلههای شدید هم محلیها از حرکت پاندولی میل میگویند که البته با ترس بسیار از ریزش میل برای آنها همراه میشود.