داستان یک دهه تلاش اهالی امیریه برای احداث مسجد الزهرا(س)
میشود زمین وسیعش، سالها منتظر کلنگ زدن بماند، هیچ معماری چشمگیری نداشته باشد، دیوارهایش اگر چه تازه ساز، اما رنگ پریده و بی زرق و برق باشد. میشود گوشهای از حیاط کوچکش، نخالههای حاصل از ساخت وساز آهسته و ناپیوسته انبار شده باشد و بتنهای سقفش سالها منتظر یک سقف یکدست و مرتب باشد تا ردیفی از لوسترهای شیشهای از آن آویزان شود. با وجوداین همین بنای ساده و صمیمی میتواند مسجدی نیمه کاره باشد که قلب تپندهای است در دل محله امیریه.
بناشدن مسجد الزهرا (س) را حافظه تاریخی اهالی محله امیریه به یاد دارد؛ از زمانی که چند تکه فرش، محل عبادت و سجده گاه عدهای میشد تا روزهایی که اهالی دست به دست هم دادند تا در همان فضای ساده، یک مسجد زیبا بنا کنند.
وصیتی که بانی کلنگ زنی شد
سال ۱۳۸۱ دو قطعه زمین از سمت اوقاف به عنوان زمین فرهنگی و مذهبی به محله امیریه و خیابان علویه تعلق گرفت؛ زمینهایی که روبه روی هم قرار داشت. سالها مردم محله امیریه که جمعیت زیادی هم نبودند در زمین ۱۳۰۰ متری اختصاصی مسجد، تکبیر میگفتند و نمازشان را سلام میدادند.
زمین نه سقف داشت نه در و دیوار؛ تنها فرشی روی آن پهن میشد که حائل پای نمازگزاران و خاک و سنگ بود. سال ۹۸ برادران یوسفیان به وصیت پدر مرحومشان، یک سوم از اموالش به مبلغ یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان را به ساخت این مسجد اختصاص دادند و بالاخره کلنگ مسجد الزهرا (س) زده شد. به گفته اهالی محله و مسجدیها تا مردم آمدند بروند دنبال مجوزهای شهرداری و آغاز کار، نوسان اقتصادی باعث شد با آن مبلغ فقط بتوانند سولهای شصت مترمربعی با سقف ایرانیتی بسازند.
اهالی محله که سالها منتظر چهار دیواری مسجد بودند، از این فضا هم نهایت استفاده را بردند و همه برنامه هایشان را بدون کم وکسر در همین سوله بر پا میکردند.
سال ۱۴۰۰ اهالی فکرشان را یکی کردند و دست یافتنیترین راه را همت خودشان یافتند. هر کس به شکلی در ساخت مسجد مشارکت کرد. یک نفر خرید سیمان را به عهده گرفت، آن یکی بدون مزد دیوارهای مسجد را بالا برد و به این شکل بود که سوله قدیمی تخریب شد و مسجد در فضایی به مساحت سیصد متر بنا شد و ماه رمضان سال ۱۴۰۱ اهالی محله، بیرق و تزئیناتی را که سالها آرزو داشتند در مسجد ببینند، روی در و دیوار مسجد الزهرا (س) نصب کردند.

هیچ چیزی نداشتیم و همه چیز داشتیم
حجت الاسلام والمسلمین سیدجواد سجادیدوست، امام جماعت مسجد الزهرا (س)، درباره دو دهه قبل این طور تعریف میکند: در ابتدا سازمان اوقاف استان خراسان رضوی، دو قطعه زمین که هردو هم روبه روی هم بودند به کار فرهنگی و مذهبی اختصاص داد؛ یکی مشخصا به مسجد اختصاص داشت و زمین روبه رویی هم کارکرد فرهنگی داشت که متأسفانه بعدتر به شخص واگذار شد. او ادامه میدهد: این زمین که قرار بود در آن فعالیتهای فرهنگی یا ورزشی صورت بگیرد و منبع درآمدی برای امور مسجد باشد، حالا به لانه موش و روباه تبدیل شده است که چند بار از آنجا موش به داخل مسجد هم نفوذ کرده است. بارها پیگیری کردهایم که اگر هم این زمین شخصی است، لااقل زودتر ساخته شود. با اینکه حاج آقا سجادیدوست چهار سالی میشود امام جماعت مسجد الزهرا (س) است، به خوبی با فضای مسجد و تاریخ محله آشنا ست.
او میگوید: اوایل در سوله نماز را برگزار میکردیم و به چشم میدیدم که مردم فعال و دین دار محله چطور پا به پای هم امور مسجد را پیش میبرند. او که صمیمیت و حال خوب مردم را در فضای مسجد دیده است، میگوید: ما قدر همین امکانات کم را میدانیم و خدا را برای داشتنش شکر میکنیم و هیچ وقتی را در این مسجد برای امور تبلیغی و فرهنگی از دست نمیهیم.
سجادی دوست میگوید: هر شب بعد از نماز مغرب، برنامههای تبلیغی و فرهنگی تعریف شده داریم. طولانیترین و ویژهترین برنامه را چهارشنبه شبها برگزار میکنیم و با دعوت از استادان برجسته قرآنی سعی داریم نوجوانها را جذب این فضای معنوی کنیم. بعد از آن هم کار هیئت نوجوانان شروع میشود که در آن همه فعالیت ها، اعم از تفسیر و ختم قرآن، مداحی و روضه، صفر تا صد به عهده خودشان است.
مراسم در مسجد الزهرا (س) لنگ نمیماند
هر کدام از اهالی حرفی از ساخت مسجد و تاریخ آن میزند، اشارهای هم به نام علی اصغر روشنی میکند؛ مردی که اگر نبود، شاید ساخت بنای سیصد متری مسجد هنوز هم تکمیل نشده بود.
او با حسی خاص و با ذوقی در چشم و کلامش، این گونه تعریف میکند: عید فطر سال ۱۴۰۰ بود که کلنگ اولیه ساخت مسجد الزهرا (س) را زدیم. جمعیت زیادی از اهالی، مشتاق این لحظه بودند و چشم به کلنگی داشتند که قرار بود نقطه آغاز ساخت مسجد باشد. این به یاد ماندنیترین خاطره برای من شد و به قدری خوشحال بودم که اشک شوق میریختم.
عضو هیئت امنای مسجد و ساکن این محله، از قدیم، زمانی که خبری از چهار دیواری مسجد نبود و حتی در هوای سرد، مراسم مسجد را در پارکینگ منزلش برگزار میکرد. تعریف میکند: وقتی امکان برگزاری مراسم در سوله نبود، پارکینگ منزل را برزنت میکشیدیم تا راه مردانه و زنانه جدا شود و همان جا با کمک اهالی برای پذیرایی شام آشپزی
میکردیم. او در ادامه میگوید: هیچ وقت مراسم و برنامه هایمان لنگ نمیماند. از ابتدا که اوقاف، زمین مسجد را تحویل داد، روزها در زمین مسجد فرش پهن کرده و شبها جمع میکردیم؛ حتی اگر آخر شب بود و صبح دوباره مراسم داشتیم.

مسجدی پویا به برکت نام حضرت زهرا (س)
محسن پناهی که منزلش هم جوار مسجد الزهرا (س) است، در ادامه به جمع ما در مسجد اضافه میشود. او میگوید: این مسجد، کانون فعالیتهای مذهبی و اجتماعی در محله است و با وجود امکانات ضعیف، مراسم با شکوهی در آن برگزار میشود. در ماه محرم و مناسبتهای مهم مذهبی، هر شب از عزاداران با شام پذیرایی میشود، در شرایطی که ما در مسجد درآمد نداریم. او ادامه میدهد: حتی در مساجدی که هر ماه درآمد ثابت دارند، چنین پویاییای را کمتر میبینیم. اینها همه اول به برکت نام حضرت زهرا (س) و بعد هم به همت اهالی محقق شده است.
نیازی که دیده شد، اما تأمین نه
غلامرضا عنایتی، رئیس شورای اجتماعی محله و عضو هیئت امنای مسجد الزهرا (س)، ۱۰ سالی میشود که در این محله ساکن است، یعنی قبل از کلنگ زدن زمین مسجد و زمانی که علویه یک زمین خالی بود و کمترین امکانات را داشت. او در این باره میگوید: جمعیت این منطقه کم بود و ساخت وساز هم زیاد نبود. این مسجد با کمکهای مردمی ۵۰ و ۱۰۰ هزار تومانی توانست قد علم کند. با توجه به تازه سا زبودن محله خیلیها هم توان کمک به مسجد را نداشتند.
آقاغلامرضا ادامه میدهد: زمانی که شورای شهر به ساخت وساز مساجد توجه بیشتری کرد، کارشناسی برای بازدید به مسجد آمد و تشخیص داد که مسجد به بودجهای معادل ۲ میلیارد تومان نیاز دارد، اما متأسفانه پرداختی صورت نگرفت. امسال که دوباره پیگیری کردیم، بررسی شد و برای تکمیل فازهای بعدی مسجد و تکمیل نمای بیرونی مبلغ ۶ میلیارد در نظر گرفتند که البته بودجه لازم را ندارند.
بسیج مسجد، کلاسهای آموزشی، اردوهای مختلف تفریحی مثل استخر و حتی بازی برگزار میکند
روشن بودن چراغ مسجد، اولویت ماست
مرضیه ملکی یکی از بانوانی است که حضور پر رنگش در مسجد همیشگی است. او این طور توضیح میدهد: با اینکه یک سال است به این محله آمدهایم، احساس میکنم سال هاست خانم های همسایه را میشناسم و عامل اصلی آن هم فضای مسجد است. یکی از برنامههای ثابت مسجد که همیشه در آن شرکت میکنم، ختم صلوات برای اموات است که برای هر کدام باید از قبل نام نویسی شود. تعداد شرکت کنندهها آن قدر زیاد است که فهرستمان از الان تا آخر ماه پر شده است و جا برای نام نویسی نداریم.
مرضیه خانم اضافه میکند: اینجا انرژی خیلی خوبی دارد. دوست ندارم شرکت در هیچ برنامه مسجد را از دست بدهم و همه وقتم را در همین فضا پر میکنم.
بانوان محله امیریه دلیل کشش و جذب مسجد الزهرا (س) را از برکت نام حضرت فاطمه زهرا میدانند و میگویند آرامش حضور در مسجد را در منزلشان پیدا نمیکنند. مرضیه رحیمی هم از این انرژی خاص صحبت میکند و میگوید: بسیج مسجد، کلاسهای آموزشی، اردوهای مختلف تفریحی مثل استخر و حتی بازی برگزار میکند که برای بچهها خیلی سرگرم کننده است. او ادامه میدهد: دیگر وقت رفتن به مهمانی را نداریم و گاهی که خواهرهایم زنگ میزنند، میگویم نمیتوانم بیایم. مشغول برنامههای مسجد هستم. چون این فضا و چراغی که در محله روشن شده، برای من و بسیاری از اهالی یک اولویت است.
شهید گمنامی که به مسجد آمد
یکی دیگر از بانوان محله به جمع ما اضافه میشود. مهتاب رزاقی منفرد میگوید: مسجد مجوز ساخت سه طبقه را دارد، اما اتاق کوچکی کنار در ورودی به عنوان مهد کودک در نظر گرفته شده است که تنها گنجایش هفت هشت نفر را دارد. اگر هم بخواهیم مراسم عزاداری در اینجا برگزار کنیم، باید همه فعالیتهای مسجد به آن اتاق منتقل شود که این در شأن نام مسجد نیست.
این بانو ادامه میدهد: به دلیل نبود امکانات، این مسجد خادم ندارد و نظافت و کارهای مسجد به عهده خود اهالی است که با جان و دل انجام میدهیم. اما نبود خادم بعضی وقتها به چشم میآید. مهتاب رزاقی از زمانی تعریف میکند که مسجد داخل سوله شصت متری بود؛ «قرار بود شهید گمنامی را برای تبرک به مسجد ما بیاورند. یکی از همسایهها به من گفت امکان ندارد در این مسجد کوچک و بی امکانات شهید گمنام بیاورند. من هم واقعا ناامید شده بودم، تا روزی که به طور باور نکردنی شهید گمنام را آوردند. این خاطرهای شیرین برای ما شد.»

ذوق بچههای مسجد
مادر احمد لنگری، کودک مسجدی محله، میگوید: پسرم در همه مسابقاتی که در مسجد برگزار میشود، شرکت میکند و تابه حال سه جایزه هم دریافت کرده است. فکر میکنم این یکی از دلایلی است که پسرم را به مسجد علاقهمند کرده است، به طوری که همیشه برای رفتن به مسجد لحظه شماری میکند. خود احمد میگوید: پنجشنبه شبها که در مسجد قرار شبانه داریم، ما بچهها خیلی خوشحال هستیم و میتوانیم تا صبح در مسجد بمانیم و بعد از دعای ندبه به خانه برگردیم.
مسجد الزهرا (س) که حالا پاتوقی برای نوجوانان و جوانان است، بچههای بسیاری را جذب کرده است. یکی از آنها مهدی خانی است. نوجوانی که پانزده سال دارد و در محله امیریه بزرگ شده است.
او مراسمی را که در زمین مسجد روی فرش برگزار میشد به یاد دارد و تعریف میکند: از آن وقت تا الان با رفقای هم سنم در مراسم مسجد شرکت کرده و در کارها مشارکت داشتهام. او میگوید: وضعیت روشنایی بیرون از مسجد اصلا مناسب نیست. آخر شبها با ترس ولرز از اینجا به خانه برمی گردیم. تابه حال چند نفر را در این تاریکیها خفت کردهاند. همچنین سارقان به یکی از دوستانم که مقاومت کرده بود، با چاقو صدمه زدند.
امیر حسین مقبلی که هشت سال سن دارد، کنار مهدی نشسته و مشتاق این است که زودتر نوبتش برسد و بپرسد چرا همه اردوها برای خانم هاست و برنامههای مخصوص آقایان کم است. با این حال او عاشق انجام بازی فوتبال و مافیا در مسجد است و میگوید: مسجد را بیشتر از پارک دوست دارم.
* این گزارش پنجشنبه ۶ آذر ۱۴۰۴ در شماره ۶۱۹ شهرآرا محله منطقه ۱۱ و ۱۲ منتشر شده است.
