کد خبر: ۱۳۵۲۱
۰۴ آذر ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
خانواده اسکیت‌باز از زمین‌خوردن هراسی ندارند

خانواده اسکیت‌باز از زمین‌خوردن هراسی ندارند

خانواده آستارائی همگی به یک ورزش علاقه‌مندند؛ پدر و مادر با علاقه و پشتکار، مسیر اسکیت را برای دو دخترشان هموار کردند و حالا این دختران جزو چهره‌های شناخته‌شده ورزش اسکیت در کشور و مشهد هستند.

کمتر خانواده‌ای پیدا می‌شود که همه اعضای آن به یک ورزش علاقه‌مند باشند و در همان مسیر رشد و موفقیت‌های چشم‌گیر به دست آورند. خانواده آستارائی یکی از همین خانواده‌ها هستند؛ پدر و مادر با علاقه و پشتکار، مسیر اسکیت را برای دو دخترشان هموار کردند و حالا این دختران جزو چهره‌های شناخته‌شده ورزش اسکیت در کشور و مشهد هستند.

همه اعضای این خانواده ساکن محله شهیدبهشتی از تمرین‌های بی‌وقفه و زمین‌خوردن گرفته تا مسابقات و مدال‌ها، کنار هم رشد کرده و هر یک با تلاش و پشتکار، جای خود را در دنیای اسکیت پیدا کرده‌اند.

 

ورود به دنیای متفاوت اسکیت

هادی آستارائی، مربی و مدیر فعلی پیست اسکیت، نخستین کسی در خانواده است که مسیر این ورزش را آغاز کرده. روایت او از ورودش به دنیای اسکیت به سال۱۳۷۵ برمی‌گردد؛ زمانی که نوجوانی چهارده‌ساله بود و همراه دوستانش به بوستان کوهسنگی می‌رفت.

او تعریف می‌کند: آن روزها، تماشای دوستانم که با شور و هیجان دور استخر پارک، اسکیت بازی می‌کردند، برایم آن‌قدر تماشایی بود که تصمیم گرفتم وارد این دنیای متفاوت شوم.

او همان موقع اولین کفش اسکیتش را خرید. یادگیری برایش ساده نبود، مدام زمین می‌خورد، اما دوباره بلند می‌شد و ادامه می‌داد. نبود امکانات استاندارد در دهه ۷۰ چالش دیگری پیش روی هادی بود؛ پیست‌های حرفه‌ای در دسترس نبود و بیشتر تمرین‌ها در خیابان‌ها و پارک‌ها انجام می‌شد. او نیز از همین مسیر آغاز کرد و به‌تدریج تصمیم گرفت اسکیت را جدی‌تر دنبال کند.

 

به‌دنبال رقابت نبودم

حدود ۱۰ سال بعد، زمانی که اسکیت به بخش ثابت زندگی روزانه هادی تبدیل شده بود، او مسیر حرفه‌ای‌تر این رشته را با شرکت در دوره‌های مربیگری و داوری ادامه داد. همین دوره‌ها نقطه آشنایی او با هیئت اسکیت مشهد شد؛ «تازه متوجه شدم این ورزش دنیایی گسترده‌تر از تصورم دارد. دنیایی همراه با رقابت، آموزش‌های تخصصی و فرصت‌هایی برای شناخت دقیق‌تر توان جسمانی هر فرد که مرا مجذوب خودش کرد.»

در سال‌۱۳۸۹، با همان پشتکار و علاقه‌ای که از نوجوانی همراهش بود، وارد حرفه پیست‌داری شد و از آن زمان تاکنون مدیریت پیست اسکیت بوستان کوهسنگی را بر‌عهده دارد. در این سال‌ها تجربه‌هایی مانند دبیری هیئت اسکیت مشهد و مسئولیت برگزاری مسابقات نیز به کارنامه هادی اضافه شده است.

آستارائی می‌گوید: به‌دنبال رقابت نبودم؛ بنابراین در رقابت‌های رسمی شرکت نکردم. موقعی که سنم کمتر بود با دوستانم به‌شکل تفریحی مسابقه می‌دادیم. درحقیقت تا قبل از آشنایی با هیئت، اسکیت برایم یک تفریح بود.

 

خانواده اسکیت‌باز آستارائی هیچ‌وقت از زمین‌خوردن هراسی نداشته‌اند

 

فرصت برخاستن

او، چون سال‌ها اسکیت بازی کرده بود، دغدغه‌ها و نیاز‌های بچه‌هایی را که وارد این ورزش می‌شدند به‌خوبی می‌شناخت. از‌طرفی کار‌های اجرایی برایش جذابیت بیشتری نسبت‌به مربیگری دارد؛ به‌همین دلیل سعی کرد با جذب مربیان جوان، بیشتر کار اجرایی انجام دهد.

هادی اکنون مسئول کمیته همگانی و همایش‌های هیئت اسکیت مشهد است و تلاش می‌کند با سازمان‌دهی برنامه‌ها و ایجاد مسیر‌های مناسب، شرایط بهتری برای علاقه‌مندان این رشته فراهم کند؛ همان کاری که برای دو دخترش انجام داده است.

سال‌ها فعالیت او در دنیای اسکیت، نتیجه‌ای شیرین داشت؛ همسر و دو دخترش راه او را در این ورزش دنبال کردند؛ «وقتی دخترهایم خیلی کوچک بودند و در پیست زمین می‌خوردند، هیچ‌وقت من یا همسرم با دیدن این صحنه هول نمی‌کردیم، بلکه اجازه می‌دادیم خودشان بلند شوند.»

وقتی دخترهایم خیلی کوچک بودند و در پیست زمین می‌خوردند، من یا همسرم هول نمی‌کردیم

آن‌قدر برای هادی و همسرش زمین‌خوردن در زمین اسکیت طبیعی و غیرقابل اجتناب بود که می‌گوید: یک‌بار از دور دیدم یکی از دختر‌ها زمین خورده است. رو به همسرم کردم که کنارم ایستاده بود و گفتم فکر کنم دستش شکست. اما شکر خدا اتفاق بدی نیفتاده بود.

او برای حمایت از دخترانش کم نگذاشته و همیشه همراه آنها بوده است؛ از تمرین در روز‌های سرد و گرم گرفته تا حضور در مسابقات شهر‌های دیگر. او به‌تازگی برای دختر بزرگ‌ترش، کفش تخصصی اسکیت سرعت سفارش داده است تا با قالب پای او کاملا هماهنگ باشد.

 

هادی آستارائی (پدر خانواده)

سن: ۴۳

سابقه فعالیت ورزشی: ۳۰ سال

سمت: مسئول کمیته همگانی و همایش هیئت اسکیت مشهد، مربی و مدیر پیست اسکیت کوهسنگی

 

از پشت صحنه تا روی پیست

هادی سال‌۸۱ با مریم ممتاز ازدواج کرد و از آن زمان، مسیر اسکیت برای همسرش نیز شروع شد. مریم درباره ورودش به این ورزش می‌گوید: در بچگی کمی اسکیت بازی کرده بودم، اما چیز زیادی یادم نمانده بود. بعد ازدواج، وقتی علاقه و حال خوب هادی را با اسکیت دیدم، تصمیم گرفتم دوباره به این ورزش برگردم و همراه او ادامه دهم.

در آن زمان هر‌دو جوان و پرانرژی بودند؛ مریم نوزده‌ساله و هادی بیست‌ساله. مریم با راهنمایی‌های همسرش توانست در مدت کوتاهی دوباره اسکیت را یاد بگیرد؛ «تفریح مشترکمان، حضور در پارک، خیابان یا هر جای امن برای اسکیت بازی بود. آن‌قدر از این ورزش لذت می‌بردیم که بیشتر اوقات فراغتمان به اسکیت می‌گذشت.»

سال‌۱۳۸۴ دختر اولشان به دنیا آمد و مریم برای مدتی به‌دلیل مسئولیت‌های مادری، اسکیت را کنار گذاشت. با‌این‌حال، دلش برای اسکیت تنگ می‌شد. او گاهی دخترش را در آغوش می‌گرفت و آرام اسکیت بازی می‌کرد.

پس‌از تولد دختر دوم خانواده، هادی پیست اسکیت بوستان کوهسنگی را اجاره کرد. حالا فضایی فراهم شده بود تا مریم بتواند همراه دخترانش با آرامش و خیال راحت به پیست بیاید؛ «بچه‌ها کمی بزرگ‌تر شده بودند. البته دختر دومم دو‌ساله بود که همراه خودم می‌آوردم و همین همراهی آنها باعث شد خیلی زود هر‌دوی دختر‌ها عاشق این ورزش شوند.»

مریم همان‌طور‌که خودش اسکیت بازی می‌کرد، متوجه شد برخی اسکیت‌بازان نیاز به راهنمایی دارند؛ بنابراین بر‌اساس تجربه‌اش، به آنها کمک می‌کرد که تمرین‌هایشان را درست و بدون آسیب انجام دهند؛ «همین علاقه‌ام به کمک و تشویق‌های همسرم باعث شد در دوره مربیگری هیئت شرکت کنم و مدرک آموزشی بگیرم.»

 

خانواده اسکیت‌باز آستارائی هیچ‌وقت از زمین‌خوردن هراسی نداشته‌اند

 

راهنمای تازه‌وارد‌ها

مریم با دانشی که از کلاس‌های آموزشی به دست آورده بود، مسئول آموزش‌های پایه شد. هنرجو‌های او از کودکان سه‌ساله تا بزرگ‌سالان چهل‌ساله هستند.

در اسکیت، زمین‌خوردن بخشی از مسیر یادگیری است و مربی باید تمرین‌ها را طوری طراحی کند که هنرجو بعد از افتادن دوباره ادامه دهد، با‌این‌حال، مریم یکی از تجربه‌هایش را از یاد نمی‌برد؛ «یک دختربچه چهار‌ساله که هنرجوی من بود، پس از اینکه زمین خورد، یک هفته کامل به تمرین نیامد. چند بار با مادرش تماس گرفتم و احوال دختر را پرسیدم. آسیب جدی ندیده بود، اما نگران بودم که ترس باعث شود کودک ورزش را کنار بگذارد.»

یک هفته بعد، مادرش با پیگیری‌های مریم، دخترکوچولو را دوباره به پیست آورد. او ابتدا کنار زمین ایستاد و بقیه بچه‌ها را نگاه می‌کرد، اما مریم با صحبت و تشویق، او را دوباره به تمرین بازگرداند. کم‌کم دختر توانست کفش‌های اسکیتش را بپوشد و به تمرین بپردازد و مدتی بعد حتی در مسابقات شرکت کرد و موفق به کسب مقام شد.

 

مریم ممتاز (مادر خانواده)

سن: ۴۲

سابقه فعالیت ورزشی: ۲۳ سال

سمت: مربی اسکیت

 

از اول نترس بودم

مبینا، دختر بزرگ خانواده، بیست‌ساله است. او که از کودکی پدر و مادرش را در حال بازی اسکیت دیده بود، درباره اولین تجربه‌اش از این ورزش می‌گوید: اولین‌بار چهار‌سال‌ونیمه بودم که دختر دوست پدرم، کفش‌های اسکیتش را درآورد و به من داد تا بپوشم. قبلا بار‌ها همراه پدر و مادرم به پیست آمده بودم، اما وقتی کفش‌ها را پوشیدم حس خاصی داشتم؛ انگار از خوشحالی می‌خواستم با همان کفش‌ها پرواز کنم.

همان روز، همراه والدینش کفش اسکیت خرید و از فردای آن روز وارد پیست شد. پس‌از آنکه یاد گرفت تعادلش را حفظ کند، دیگر نمی‌توانست پیست را ترک کند و از بعدازظهر تا پایان روز مشغول تمرین بود؛ «گاهی کنار مربیان می‌ایستادم و گوش می‌دادم که چگونه شاگردانشان را راهنمایی می‌کنند و از آنها یاد می‌گرفتم.»

مبینا ادامه می‌دهد: آن‌قدر گوش به بازی بودم که حاضر نبودم پدر و مادرم من را آموزش دهند یا مربی خاصی بگیرند. در زمین چرخ می‌زدم و از هر مربی چیزی یاد می‌گرفتم. از همان اول نترس بودم و هر بار زمین می‌خوردم، بدون اینکه گلایه کنم یا اشکی بریزم، دوباره بلند می‌شدم و ادامه می‌دادم.

 

شتاب‌گرفتن مبینا

هفت‌هشت‌ماه پس‌از شروع اسکیت، مبینا در مسابقات محلات شهرداری شرکت کرد و در پنج‌سالگی، در اولین حضور خود در رقابت‌ها، موفق به کسب مقام دوم شد. حضور در جشنواره اسکیت مشهد و کسب مقام اول، سپس راهیابی به مسابقات انتخابی استان، انگیزه او را برای ادامه مسیر بیشتر کرد.

روز‌به‌روز علاقه مبینا به اسکیت افزایش یافت، او تصمیم گرفت شاخه‌ای از این ورزش را دنبال کند که بیشترین جذابیت را برایش داشت؛ «شاخه سرعت را انتخاب کردم. رشته‌ای که تمرکز اسکیت‌باز باید بر شتاب و زمان باشد. از آن موقع بود که به پیست طرقبه رفتم و زیر نظر خانم دشتی تمرین کردم.»

 

ثبت رکورد اسکیت سرعت

با اینکه در روز بیشتر از شش‌ساعت کفش اسکیت پایش بود، هرگز احساس خستگی نمی‌کرد. با انگیزه تمرین می‌کرد و همین انگیزه باعث شد در مسابقات کشوری بابلسر، وقتی چهارده‌ساله بود، رکورد سرعت را به نام خودش ثبت کند.

مبینا می‌گوید: از هفت‌سالگی که حضورم در مسابقات جدی‌تر شد، پشت سر هم مقام آوردم. حالا دیوار‌های اتاقم پر شده است از لوح تقدیر و مدال‌هایی که در این سال‌ها کسب کرده‌ام. تعدادشان از دستم در رفته، اما می‌دانم هفت مقام کشوری دارم.

آن‌قدر گوش به بازی بودم که حاضر نبودم پدر و مادرم من را آموزش دهند یا مربی خاصی بگیرند

در این سال‌ها بار‌ها زمین خورده و آسیب دیده‌است؛ «یک بار، شب قبل از مسابقه، همان‌طور‌که در زمین پیست تمرین می‌کردم، از روی U زمین خوردم و کتفم در رفت؛ با همین شرایط، فردا در مسابقه شرکت کردم و مقام اول استان را به دست آوردم، بعد به درمانگاه رفتم.»

بار‌ها با شکستگی دست یا آسیب زانو در مسابقه حاضر شده است، اما یک آسیب‌دیدگی برایش تجربه‌ای متفاوت بود؛ «قبل از شروع مسابقه اسکیت سرعت، پنج‌دقیقه وقت برای گرم‌کردن داریم. موقع گرم‌کردن، یکی از کنار زمین سنگی انداخت که به زیر چرخ کفشم رفت و باعث شد زمین بخورم و زانوهایم زخم شود. با وجود‌این، در مسابقه نفر دوم شدم. می‌توانستم اول شوم، اما زانویم زخم بود و وقتی با سرعت اسکیت می‌رفتم، باد روی آن می‌خورد و می‌سوخت.»

 

خانواده اسکیت‌باز آستارائی هیچ‌وقت از زمین‌خوردن هراسی نداشته‌اند

 

گروه مرگ

مبینا و دوستانش که متولد ۸۴ هستند، چند حریف قدر در مسابقات داشتند که همیشه در برابر آنها با قدرت ظاهر می‌شدند. به قدری جدی و حرفه‌ای بودند که اسم گروه شان را «مرگ» گذاشته بودند. مبینا میان آنها به کسی که «سر نترسی» دارد، معروف بود.

او می‌گوید: با وجوداین اگر در مسابقه‌ای مقام اول را می‌آوردم، دست نفرات دیگر را می‌گرفتم تا با هم روی سکو بایستیم و اگر مقام کسب نمی‌کردم، ناراحتی‌ام همان لحظه بود و دیگر اجازه نمی‌دادم روی تمرینم تأثیر بگذارد؛ بلکه با انگیزه بیشتری برای مسابقه بعد آماده می‌شدم.

او ادامه می‌دهد: به پیشنهاد مربی‌ام در کلاس‌های مربیگری شرکت کردم و حالا چند‌سالی است مربی پیست هستم. اول چندان به این کار علاقه نداشتم، اما حالا حس بسیار خوبی دارم و توانسته‌ام حتی مدیر دوره هنرستانم را برای یادگیری به پیست بیاورم.

 

مبینا آستارائی

سن: ۲۰

سابقه فعالیت ورزشی: ۱۵ سال

مهم‌ترین عناوین: ۷ مقام کشوری و رکورددار سرعت در مسابقات کشوری بابلسر در سال ۹۸، مربی اسکیت

 

کوچک‌ترین شرکت‌کننده مسابقات

هستی آستارائی، دختر دوم خانواده است. او اسکیت را از دو و نیم سالگی شروع کرده و حالا پانزده‌مقام استانی و یک مقام سوم کشوری دارد.

هستی هفده‌ساله در همه سال‌های کودکی و نوجوانی با عشق اسکیت بازی کرده است. او می‌گوید: وقتی خواهرم برای اسکیت به زمین می‌رفت، پشت سرش گریه می‌کردم و به پدر و مادرم اصرار داشتم که بگذارند من هم وارد زمین شوم. اشک می‌ریختم و می‌گفتم کفش و کلاه تنم کنند تا شبیه اسکیت‌باز‌ها بشوم.

به گفته هستی معمولا آموزش اسکیت از سه‌سالگی شروع می‌شود، اما برای او زودتر بود و حالا در هفده‌سالگی، کوله‌باری از تجربه دارد. شروع زود‌هنگام باعث شده است خیلی سریع برای مسابقات حاضر شود.

او آن‌قدر زود وارد گود مسابقات شد که در اولین حضورش، کوچک‌ترین شرکت‌کننده در مسابقات جشنواره مشهد بود و باید با حریفانی رقابت می‌کرد که دو سال از او بزرگ‌تر بودند؛ «هیچ تصوری از مسابقه نداشتم و در‌حالی‌که در زمین خوش‌خوشک می‌چرخیدم و حتی آستین لباسم را مرتب می‌کردم، پدر، مادر و خواهرم، گوشه زمین فریاد می‌زدند که حواسم به مسابقه باشد. با‌این‌حال توانستم نفر اول مسابقه شوم.»

 

خانواده اسکیت‌باز آستارائی هیچ‌وقت از زمین‌خوردن هراسی نداشته‌اند

 

شیطنت کودکانه در زمین اسکیت

تمام دوران بچگی هستی در پیست اسکیت گذشت؛ «تابستان‌ها همراه خواهرم، دوستان و چند نفر از بچه‌های فامیل، در زمین با همان کفش‌های اسکیت «دزد و پلیس» بازی می‌کردیم. یادم است که گاهی هشت‌ساعت کفش اسکیت به پا داشتم و وقتی آن را درمی‌آوردم، نه از خوشحالی، بلکه به‌اجبار والدینم بود که می‌خواستند به خانه برگردیم.»

این عضو کوچک خانواده ابتدا در رشته حرکات نمایشی اسکیت تمرین می‌کرد، اما بعد‌ها به خاطر هیجان بیشتر، به رشته سرعت علاقه نشان داد و مانند خواهرش در پیست طرقبه آموزش دید. هستی می‌گوید: حضور در مسابقات برایم اولویت نداشت و اسکیت را بیشتر به‌خاطر هیجانش دوست داشتم، اما اگر در مسابقه‌ای شرکت می‌کردم، بسیار جدی بودم و برایم مهم بود مقام بیاورم.

از علاقه‌های دیگرش موسیقی است؛ در کنار اسکیت، گیتار هم یاد گرفته‌است و گاهی چند دقیقه بین درس‌خواندن ساز می‌زند تا آرامش پیدا کند.

 

هستی آستارائی

سن: ۱۷

سابقه فعالیت ورزشی: ۱۵

مهم‌ترین عناوین: یک مقام کشوری و ۱۵ استانی

 

* این گزارش سه‌شنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۸ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44