کد خبر: ۱۳۳۹۲
۲۰ آبان ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
مسیر حفظ قرآن محمدطاها دهنوی از گهواره شروع شد

مسیر حفظ قرآن محمدطاها دهنوی از گهواره شروع شد

در خانه دهنوی‌ها، انس با قرآن رسم و راهی است که مادر، با علاقه و صبری شیرین، جلوی پای فرزندانش گذاشته است. محمدطاها، پسر پانزده‌ساله و ارشد خانواده حافظ کل قرآن کریم است.

پنجره‌های خانه بسته‌اند، اما نور کمی از میان گردوغبار این روز‌های آلوده آسمان، سالن خانه را با گرمایی ملایم روشن کرده است. صدای تلاوت محمدطاها، پسر نوجوان ساکن محله امام‌رضا(ع)، فضای خانه را پر کرده است. صدایی که با زمزمه‌های مادر و خواهرش، یکی شده و آوایی زیبا و گوش نواز به وجود آورده است. در این خانه، انس با قرآن رسم و راهی است که مادر، با علاقه و صبری شیرین، جلوی پای فرزندانش گذاشته و حالا با دیدن آنها، حظ می‌برد.

محمدطاها، پسر پانزده‌ساله و ارشد خانواده دهنوی، حافظ کل قرآن کریم است. او با تلاش و اراده‌اش، الگویی برای فاطمه، خواهر کوچک‌ترش شده است. فاطمه که از ۹‌سالگی، قدم در همان مسیر گذاشته، حالا آرزوی حافظ کل شدن را در سر می‌پروراند.

 

لالایی مادر، تلاوت قرآن بود

نوزاد بود که مادرش کنار گهواره او، قرآن تلاوت می‌کرد. یعنی از همان روز‌هایی که هنوز نمی‌دانست دنیا چه شکلی است، صدای قرآن در گوشش می‌پیچید. وقتی زبان باز کرد و توانست جمله بسازد، همراه مادر یاد گرفت برای هر کاری بسم‌الله بگوید، صلوات بفرستد و بعد کم‌کم آیه‌ها و سوره‌های کوچک را حفظ کند.

از دو، سه سالگی شوق یادگیری در محمدطا‌ها موج می‌زد، انگار دلش می‌خواست با هر کلمه تازه‌ای که یاد می‌گیرد، آیه‌ای هم حفظ کند. بزرگ‌تر‌ها برایش تعریف کرده‌اند، در همان سن وقتی غرق بازی می‌شد، سوره‌ای را که حفظ کرده بود با خودش زمزمه می‌کرد.

محمدطا‌ها راز دل‌بستگی‌اش به قرآن را تربیت مادرش می‌داند که نوای کلام خدا را نخستین موسیقی زندگی‌اش قرار داد. 

 

پاداش فرشته مهربان

پیش از آنکه حرفی بزند، همه‌چیز را به اراده و لطف خدا و سپس به حمایت خانواده‌اش نسبت می‌دهد: مادرم علاقه زیادی به تلاوت داشت. همیشه بعد از نمازش قرآن می‌خواند و این عادت را هیچ وقت ترک نکرد. وقتی فهمید من را باردار است، بیشتر از قبل قرآن تلاوت می‌کرد. از موقعی که من به دنیا آمدم و حرف زدن را یاد گرفتم به من سوره‌های کوچک را یاد می‌داد تا حفظ کنم.

محمدطا‌ها از پنج‌سالگی نماز خواندن را آموخت. ابتدا کمی جلوتر از مادر می‌ایستاد و نماز می‌خواند وقتی که پدرش در خانه بود منتظر می‌ماند تا همراه پدر و مادرش نماز بخواند، اما کم‌کم با شنیدن صدای اذان، خودش سجاده‌اش را پهن می‌کرد و بی‌درنگ به اقامه نماز می‌ایستاد.

گاهی حفظ آیات برایم سخت بود، اما هیچ‌گاه انگیزه‌ام را از دست ندادم

او می‌گوید: یادم هست اولین‌باری که نماز را به تنهایی و کامل خواندم، سجاده‌ام را که جمع کردم، زیر جانمازم چند اسکناس دیدم. با تعجب برداشتمش که صدای مادرم را از پشت سرم شنیدم. با لبخند گفت: این جایزه فرشته مهربان است که برای تو آورده است.

مادرم با این روش من را تشویق کرد تا فرایض دینی را بدون اتکا به دیگران انجام دهم. آرام آرام با همراهی و کمک مادرم قبل از اینکه به مدرسه بروم جزء ۳۰ قرآن را حفظ کردم.

 

گام‌های کوچک برای پیمودن راهی بزرگ

تشویق‌های پدر و مادر، جرقه علاقه‌ای بزرگ را در دل محمدطا‌ها روشن کرد. هر لبخند رضایت مادر و هر نگاه تحسین‌آمیزش، انگیزه‌ای برای یادگیری بیشتر می‌شد. او گاهی همراه خانواده در نماز جماعت یا مراسم مذهبی مسجد عباسی در نزدیکی خانه‌شان شرکت می‌کرد، کم‌کم که خودش را شناخت، حضورش در مسجد پررنگ‌تر شد.

با تواضعی که در کلامش موج می‌زند از گذشته این‌طور می‌گوید: والدینم از همان ابتدا من را در مدرسه قرآنی ثبت‌نام کردند. سپس حضور در کلاس‌های قرائت قرآن مسجد عباسی کمکم کرد تا تلاوتم قوی‌تر شود. تا پایه هفتم، شش جزء از قرآن را حفظ کرده بودم. سپس در مؤسسه تربیت حافظان کل قرآن کریم ثبت‌نام کردم.

 

مسیر حفظ قرآن محمدطاها دهنوی از گهواره شروع شد

 

پایبندی به مسیر

محمدطا‌ها که از کودکی آرزوی حافظ کل قرآن شدن داشت، وقتی با مؤسسه آشنا شد، متوجه شد که در مدت یکی دو سال می‌تواند به هدفش برسد. عزمش را جزم کرد و با خود گفت: باید به این مسیر پایبند بمانم: روزی دو صفحه قرآن حفظ می‌کردم و تقریبا به‌جز جمعه‌ها و تعطیلات، هر روز به کلاس حفظ می‌رفتم.

تلاش‌های مداوم او نتیجه داد و پس از هجده‌ماه، حافظ کل قرآن شد، اما مسیر آسان نبود: یادم هست یک بار از سایر بچه‌های کلاس عقب بودم و آنها یک جلسه بیشتر از من حفظ کرده بودند. برای جبران، یک شب تا صبح نخوابیدم و به جای دو صفحه، چهار صفحه را حفظ کردم. روز بعد، وقتی در کلاس حاضر شدم، استاد که می‌خواست از شاگردان سؤال کند، انتظار داشت من آمادگی لازم را نداشته باشم. اما اراده بر همه چیز پیشی می‌گیرد. تشویق و تعریف‌های استاد انگیزه بیشتری در من به وجود آورد و من را برای ادامه مسیر دلگرم کرد.

 

آیه‌ای که راهنمایم شد

محمدطا‌ها می‌گوید: گاهی حفظ آیات برایم سخت بود، اما هیچ‌گاه انگیزه‌ام را از دست ندادم. از روز اولی که برای حفظ کل به مؤسسه قرآنی رفتم، آیه‌۱۳ سوره احقاف را برایمان مثال می‌زدند. ترجمه آیه این است که بى‌گمان، کسانى که گفتند پروردگار ما خداست، سپس پایدارى کردند، پس نه ترسى بر آنهاست و نه ایشان هرگز غمگین مى‌شوند. این آیه به ما یادآوری می‌کرد که هیچ وقت دل‌سرد و خسته نشویم.

این آیه حتی پس از حافظ شدن، برای همیشه در ذهن او باقی ماند. محمدطا‌ها می‌گوید: هر وقت در مسیر زندگی‌ام با سختی و دشواری روبه‌رو می‌شوم، این آیه را زیرلب زمزمه می‌کنم و مطمئنم خدا تلاش‌هایم را بی‌نتیجه نمی‌گذارد.

او برای قرائت قرآن از سبک مصطفی اسماعیل و برای حفظ، از سبک استاد منشاوی پیروی می‌کند: در زمان حفظ آیات، روزی دو ساعت‌و‌نیم برای حفظ و یک ساعت‌و‌نیم برای مرور وقت می‌گذاشتم. حالا که دو سالی است حافظ کل شده‌ام، روزی یک ساعت‌و‌نیم فقط مرور می‌کنم تا آیات الهی فراموشم نشود و به قولی در ذهنم تثبیت شود.

مادرم علاقه زیادی به تلاوت داشت. همیشه بعد از نمازش قرآن می‌خواند و این عادت را هیچ وقت ترک نکرد

با وجود رفتن به مدرسه و حضور پررنگ در مسجد عباسی، او برنامه‌ریزی دقیقی دارد، طوری که تحصیل و فعالیت مذهبی‌اش را با تلاوت و حفظ قرآن هماهنگ کند.

 

محمدطاها، مربی قرآن نونهالان مسجد

او علاوه بر تمام فعالیت‌هایش، عضو پایگاه بسیج شهید منتظری مسجد عباسی و مسئول بسیج دبیرستانش هم هست. برنامه‌های متنوعی برای هم‌سن و سال‌هایش برگزار می‌کند: در مسجد برای نونهالان برنامه‌ای با عنوان «ماجرای نیمروز» برگزار می‌کنیم. در این برنامه، کودکان را برای غبارروبی مزار شهدا به بهشت رضا (ع) می‌بریم و برای دیدار با خانواده شهدا همراهی می‌کنیم. همچنین از آنها در برگزاری مراسم مذهبی کمک می‌گیریم تا از همان کودکی با محافل اهل بیت انس بگیرند.

محمدطا‌ها همچنین مربی قرآن نونهالان در مسجد است: برخی روز‌ها تا زمانی که استاد روخوانی و روان‌خوانی بیاید، اداره جلسه با من است و از اینکه به بچه‌های کوچک آموزش دهم لذت می‌برم. به همین دلیل می‌خواهم در آینده، در کنار حرفه و فعالیت‌های فرهنگی، مربی قرآن هم باشم.

او تصمیم دارد به زودی در آزمون حافظان کل قرآن کریم که سازمان تبلیغات اسلامی برگزار می‌کند شرکت کند و مدرک حافظ بودنش را بگیرد: این مدرک معادل کارشناسی علوم قرآن و حدیث است و به توصیه چند نفر از دوستان تصمیم گرفته‌ام در این آزمون شرکت کنم.

 

قرآنی که در حرم جاماند

محمدطا‌ها بعضی روز‌ها برای تمرین و مرور آیات، به حرم مطهر می‌رود تا پس از زیارت و نماز، چند صفحه‌ای قرآن تلاوت کند. او می‌گوید: فضای حرم حس‌و‌حال خاصی دارد، روح را آرام می‌کند و مرور آیات در آنجا حس خوشایندی به من می‌دهد. همیشه کتاب قرآن خودم را همراهم می‌برم؛ چون به آن عادت دارم.

سه سال پیش، وقتی از حرم برمی‌گشت متوجه شد کتاب قرآنش را جاگذاشته است. لحظه‌ای دلش گرفت، چون سال‌ها با آن تمرین کرده بود، اما خیلی زود با خودش گفت قرآنم را در جای خوبی جا گذاشته‌ام. روز بعد، قرآنی مشابه همان قبلی تهیه کرد. حضور در حرم و آرامشی که در این فضا داشت برایش شیرین بود که با کتاب قرآن جدیدش دوباره به حرم رفت.

 

تأسی به شهید ابراهیم هادی

محمدطا‌ها اهل مطالعه و علاقه‌مند به کتاب‌های مربوط به زندگی‌نامه شهدا، مسائل سیاسی و تربیتی است. او می‌گوید: کتاب‌های مقام معظم رهبری و حجت‌الاسلام و المسلمین قرائتی را بسیار مطالعه می‌کنم. خواندن این کتاب‌ها نگاهم به جهان پیرامون را تغییر داده و کمک می‌کند در بحث‌ها و تبادل نظر‌های دینی و اجتماعی، پاسخ‌های بهتری بدهم.

مطالعه برای او راهی بود تا الگوی زندگی‌اش را پیدا کند: خواندن کتاب «سلام بر ابراهیم» که درباره زندگی شهید ابراهیم هادی است، برایم لذت‌بخش بود. اخلاق و رفتار این شهید تأثیر عمیقی بر من گذاشت طوری که او را به عنوان الگوی خود انتخاب کردم. امیدوارم بتوانم همانند او، بی‌ریا و خالص خدمت کنم.

محمدطا‌ها امیدوار است هم‌سن و سال‌هایش متوجه شوند که حفظ قرآن کار دشواری نیست و می‌توان حتی با روزی چند آیه شروع کرد: وقتی می‌بینم دوستانم با تشویق من به کلاس‌های قرآن جذب شده‌اند، خیلی خوشحال می‌شوم.

 

مسیر حفظ قرآن محمدطاها دهنوی از گهواره شروع شد

 

صدای آشنای قرآن

فاطمه، فرزند کوچک خانواده، دوازده‌سال دارد و تاکنون سیزده جزء قرآن کریم را حفظ کرده است. او همانند برادر بزرگ‌ترش در کودکی حفظ سوره‌های کوچک جزء ۳۰ را آغاز کرده است، اما حفظ قرآن برایش از ۹‌سالگی جدی‌تر شده است.

او روزانه دو ساعت را به قرائت و حفظ قرآن اختصاص می‌دهد و آرزو دارد همانند برادرش روزی حافظ کل قرآن شود. او هم برای رسیدن به این هدف، به مدرسه قرآنی رفته است. فاطمه تعریف می‌کند: تشویق‌های مادرم و دیدن تلاش برادرم برای حافظ شدن، باعث شد علاقه‌ام در این زمینه بیشتر شود.

او ادامه می‌دهد:، چون در خانه ما همیشه صدای تلاوت قرآن هست، از کودکی با این صدا انس گرفته بودم. وقتی شروع به حفظ قرآن با صدای استاد منشاوی کردم، این صدا برایم آشنا بود. روز‌های اول جزء ۳۰ را خیلی سریع حفظ می‌کردم، اما با بزرگ‌تر شدن سوره‌ها کمی کار برایم سخت شد، با این حال طبق برنامه‌ریزی، روزی دو صفحه حفظ می‌کنم.

فاطمه گاهی از مادر و گاهی از محمدطا‌ها می‌خواهد حفظیات او را گوش کنند: این کار باعث می‌شود مطمئن شوم چیزی را فراموش نکرده‌ام. روزانه حداقل دو ساعت تمرین می‌کنم، اما اگر وقت بیشتری داشته باشم، چند آیه اضافه هم می‌خوانم.

 

گل‌دوزی نام ائمه(ع)، هنر دست فاطمه

فاطمه علاوه بر علاقه‌اش به حفظ قرآن، عشق زیادی به گل‌دوزی دارد. تابلو‌هایی که نام ائمه اطهار بر آنها نقش بسته و هنر دست اوست، بر دیوار اتاق و سالن خانه نصب شده است. فاطمه با اشاره دست آنها را نشانم می‌دهد: این کار من است و اوقات فراغتم را این‌گونه پر می‌کنم.

علاقه‌ام به قرآن آن‌قدر بود که هر وقت فرزندانم را در آغوش می‌گرفتم، زیر لب آیات قرآن را زمزمه می‌کردم

همانند خانواده، فاطمه نیز به مسجد عباسی می‌رود و همراه دختران هم‌سن‌وسالش در جلسات مختلف فرهنگی شرکت می‌کند: دورهمی‌های دخترانه مسجد حس خوبی دارد. علاوه بر اینکه نکات اخلاقی یاد می‌گیریم، دوستان خوبی هم پیدا کرده‌ام. ما در درس نیز به یکدیگر کمک می‌کنیم.

 

نقش پررنگ مادر

زهرا دهنوی، مادر محمدطا‌ها و فاطمه، زنی خوش‌برخورد و پر از مهر است و نقش مؤثری در انس فرزندانش با قرآن داشته است. او تعریف می‌کند: محمدطا‌ها که تازه شروع به حرف زدن کرده بود، به او یاد دادم نام دوازده امام را به زبان بیاورد. دو ساله که بود، اسامی امامان را به ترتیب یاد گرفت.

زهرا خانم ادامه می‌دهد: علاقه‌ام به قرآن آن‌قدر بود که هر وقت فرزندانم را در آغوش می‌گرفتم، از همان شیرخوارگی زیر لب آیات قرآن را زمزمه می‌کردم. وقت بازی با محمدطا‌ها بار‌ها سوره‌های جزء ۳۰ را با هم تکرار کردیم تا پیش از رفتن به مدرسه، حافظ این جزء شد.

او با افتخار می‌گوید: هر دو فرزندم وقتی بزرگ‌تر شدند و خودشان تمرین و تکرار داشتند، با آنها مرور می‌کردم. الان به شکل پراکنده سوره‌هایی را حفظ هستم، اما نمی‌توانم بگویم حافظ چند جزء هستم.

زهرا خانم آرزو داشته است فرزندانش نه‌تنها قرآن را حفظ کنند، بلکه آیات را با ترجمه بیاموزند و در زندگی روزمره خود به‌کار گیرند. او کوشیده هر دو فرزندش این مسیر را طی کنند و رفتار و منششان، نه‌تنها در خانه، بلکه میان دوستان، فامیل و همسایگان، نمونه و زبانزد باشد.

 

* این گزارش سه‌شنبه ۲۰ آبان‌ماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۶ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:04
03:44