
چند نسل از سرابیها ساکن خانه اصالت بودند
درمیان مغازههای صوت و تصویر خیابان سعدی، یکی از کوچههای باریک به خانهای آجری با دری چوبی میرسد؛ خانهای که نگاه هر عابری را به خود جلب میکند. دالان آجرچین خانه، رهگذران را به حیاطی دنج و دلنشین میرساند؛ حیاطی با حوض فیروزهایرنگ، گلدانهای شمعدانی و پنجرههای قدی چوبی که هرکدام گوشهای از تاریخ هشتادساله این بنا را روایت میکنند؛ صحنهای که انگار از دل نقاشیهای قدیمی بیرون آمده باشد.
این خانه سالها محل زندگی آیتالله ابراهیم سرابی بوده؛ خانهای که خاطره روضهها و مراسم محرمش هنوز در حافظه اهالی محله جنت زنده است. در دهه۹۰، خانه در سکوت و فراموشی فرو رفت تا اینکه محمدناصر نخعی، هتلدار و علاقهمند به تاریخ مشهد، آن را از ویرانی نجات داد.
او بهجای تخریب و ساخت هتلآپارتمان، تصمیم گرفت این خانه را حفظ کند و آن را به بوتیکهتلی با نام «اصالت» بدل سازد؛ جایی که اکنون درمیان دیوارهای آجری و پنجرههای بلندش، میتوان ردِ زندگی را دوباره حس کرد.
دالان آجری، یادگاری از خانهای فراموششده
در کوچه سعدی۳، تابلو آبیرنگ قدیمی هنوز با نام «سرابی» دیده میشود. هرچند بخشی از آن زیر جعبه تقسیم برق پنهان مانده است، با کمی دقت میتوان نام سرابی را روی تابلو تشخیص داد. این کوچه پیچدرپیچ و پر از شکست است که هرکدام از شکستها به گذری باریکتر ختم میشود و حس کشف یک گوشه فراموششده شهر را به رهگذران میدهد.
در اولین شکست کوچه، در چوبی و ساده، اما چشمنواز خانه آیتالله ابراهیم سرابی دیده میشود که درمیان بازماندگانش دستبهدست شد، تا اینکه در سال۱۳۹۹ یکی از علاقهمندان به تاریخ و فعالان حوزه هتلداری آن را خرید. محمدناصر نخعی تصمیم گرفت خانه را مرمت کرده و با حفظ هویت و معماری اصیل ایرانی، آن را به بوتیکهتل تبدیل کند. همین شد که نام «اصالت» بر سردر این خانه نشست؛ نامی که شایسته تاریخ و معماری این بناست.
نخعی، مالک جوان دههشصتی، درباره روزی که برای بازدید از این خانه آمده است، میگوید: چند خانه قدیمی دیده بودم تا یکی را برای ساخت هتل انتخاب کنم، اما وقتی وارد حیاط این خانه شدم، انگار میخکوب شدم. خانه حدود ۱۰ سال متروکه مانده و بخشی از نما آسیب دیده بود و برگهای خشک تا ارتفاع یک متر، حیاط را پوشانده بود..
اما هیچکدام از اینها برای نخعی اهمیت نداشت. او نمیتوانست از بنای آجری خانه و پنجرههای چوبی و زیبایش چشم بردارد. همانجا تصمیمش را گرفت؛ «میدانستم در برخی شهرها خانههای قدیمی را به بوتیکهتل تبدیل کردهاند. با دیدن این بنا، این ایده در ذهنم قوت گرفت.»
از همان زمان، تصمیمش را جدیتر دنبال کرد. به شهرهای مختلف ازجمله شیراز، اصفهان، کاشان و تهران سفر کرد تا بوتیک هتلهای مختلف را از نزدیک ببیند و تجربه کسب کند؛ «با توجهبه اینکه بیش از ۵۰ درصد هتلهای کشور در مشهد است، جای چنین فضایی در این شهر خالی بود. هرچند هزینه مرمت بناهای تاریخی چندبرابر تخریب و ساخت هتلآپارتمان است، تصمیم گرفتم این خانه را حفظ کنم.»
اتاقهایی با رنگها و قصههای مختلف
او با مشورت معماران مختلف، سرانجام سال۱۴۰۰ کار مرمت خانه را آغاز کرد و پساز دو سال، در پایان سال۱۴۰۲ درهای بوتیک هتل به روی دوستداران فضاهای تاریخی گشوده شد.
میدانستم در برخی شهرها خانههای قدیمی را به بوتیکهتل تبدیل کردهاند. با دیدن این بنا، این ایده در ذهنم قوت گرفت
به گفته نخعی، این خانه حدود هفتصدمتر وسعت دارد و شامل هفت واحد اقامتی است؛ هرکدام از این واحدها با متریال، رنگ و اکسسوری متفاوت طراحی شدهاند تا مهمانان در هر بار اقامت، تجربهای تازه و شخصی داشته باشند. نامهایی، چون «باغنشین»، «شاهنشین»، «گلنشین»، «ماهنشین» و «دنجنشین» بر در هر واحد نشستهاست؛ نامهایی که خود بهتنهایی بوی صفا و آرامش میدهد.
هر اتاق این خانه، دنیایی خاص برای خودش دارد؛ سقف برخی اتاقها با تیرهای چوبی و به سبک «پرواز» ساخته شده، سبکی که به فضا گرما و صمیمیتی خاص بخشیده است. دیوارها و دکور هر اتاق با رنگ متفاوتی تزئین شدهاست؛ یکی سبز که حس زندگی میبخشد، دیگری قرمز پرشور و سومی کرمقهوهای روشن که آرامش و گرما را با هم دارد. هماهنگی این رنگها با جزئیات دکور، حس زندگی را در گوشهوکنار خانه جاری کرده است.
کفپوش اتاقها نیز چشمنواز است؛ کاشیهای رنگارنگ با نقشونگار گلدار همچون فرشی از طرحهای ایرانی زیر پا قرار دارند، بهطوریکه با هر قدم، بیننده به مهمانی رنگها میرود؛ کاشیکاریهایی که یادِ باغهای ایرانی و هنر دیرینه کاشیکاری ایرانی را در ذهن زنده میکنند.
نمای خانه نیز دیدنی است؛ از آجرهای کوتاهی که با نظم و دقت روی هم چیده شدهاند تا شکستهایی که بر چهره بنا نشسته است. نخعی میگوید: بخشی از نما فروریخته و آجرهایش به خاک تبدیل شده بود. هنگام مرمت، همان آجرها را احیا کردیم ولی، چون کافی نبودند، بخش دیگری از آجرها از خانههای قدیمی اطراف حرم مطهر تهیه شد.
درست پشت حوض، راهپلههایی باریک به چشم میخورد که به آبانبار قدیمی خانه میرسد؛ آبانباری که هنوز بوی رطوبت و خنکای گذشته را در خود دارد. نخعی میگوید این بخش هنوز مرمت نشده، اما قرار است در آینده نزدیک، به اتاق نمک یا حمام ترکی تبدیل شود.
ردپای آیتالله سرابی در خانه تاریخی
اما تنها زیبایی و معماری منحصربهفرد این خانه نیست که جلب توجه میکند؛ تاریخ نیز در آن نفس میکشد. همانطورکه پیشتر اشاره شد، این خانه روزگاری محل زندگی آیتالله سرابی بوده است؛ شخصیتی که نامش برای قدیمیهای محله سعدی آشناست، اما با تغییر بافت این محدوده و جایگزینی مغازههای صوت و تصویر، تعداد بسیار کمی از اهالی قدیمی در این محدوده باقیماندهاند که این خاندان را به یاد میآورند.
اما تنها زیبایی و معماری منحصربهفرد این خانه نیست که جلب توجه میکند؛ این خانه روزگاری محل زندگی آیتالله سرابی بوده است
جالب است بدانید در همین خانه، هرساله روضهای برگزار میشود که قدمتی بیش از یک قرن دارد؛ مراسمی که از نخستین روز ماه محرم تا روز شهادت امامزینالعابدین (ع) به مدت دوازده روز، بدون وقفه ادامه دارد. البته تا پیش از درگذشت آیتالله سرابی، این روضه تنها در دهه اول محرم برپا میشد، اما پساز وفات متولی دوم در دوازدهم محرم، بنا به تصمیم متولی سوم، دو روز دیگر نیز به آن افزوده شد؛ رسمی که هنوز پابرجاست.
روضهای به قدمت بیش از یک قرن
احمد محبی، مرد شصتوهفتساله و از قدیمیهای محله که خودش هم در این روضه حضور داشته است، آیتالله سرابی رابه خاطر ندارد. او تعریف میکند: از پدرم شنیدهام که حتی در زمان ممنوعیت عزاداری در دوران رضاخان، این مراسم در خانه سرابیها برقرار بوده است.
او توضیح میدهد: صبح زود، درِ خانه به روی همه باز میشد؛ هم خانمها میآمدند هم آقایان. یادم است از مهمانها با سینیهای قدیمی برنجی پذیرایی میکردند؛ پذیرایی هم چیزی نبود جز چای شیرین و نان قندی.
محمد قرایی، یکی دیگر از اهالی قدیمی محله که چندسالی است از آنجا کوچ کرده، هم روایت جالبی دارد. او میگوید: تصور میکنم روضه در خانه کناری بوتیک هتل دایر بود و هنوز هم همانجا برگزار میشود.
قرایی مکثی میکند و ادامه میدهد: ملک کنار هتل الان در اجاره است و بیشتر بهعنوان انبار از آن استفاده میکنند، اما تاجاییکه ما شنیدهایم، وارث در قولنامه قید کردهاست که باید هرسال در محرم این روضه برپا شود.
مالک کنونی خانه، محمدناصر نخعی، نیز از برخی بازدیدکنندگان بوتیکهتل، داستانهای جالبی درباره گذشته این خانه شنیده است. به گفته او، برخی میگویند زمانی مردی فرانسوی به نام پاتریک، که مسیحی بود، در این عمارت ساکن بوده است. او پس از گرویدن به دین اسلام، نامش را عبدالله گذاشته و گفته میشود در همین خانه از افراد کلیمی دعوت میکرده است که به اسلام بپیوندند.
میراث ۱۸۰ساله سرابیها
اطلاعات مکتوب زیادی از آیتالله سرابی در دست نیست و در مرکز اسناد شهرداری یا کتابهای مرتبط با تاریخ مشهد نیز اطلاعاتی یافت نمیشود. تنها سند موجود در این زمینه، مربوط به مرکز پژوهشهای آستان قدس رضوی است که نشان میدهد در سال۱۳۴۴ مبلغی وجوه شرعی توسط آیتالله ابراهیم سرابی دریافت شده است. بااینحال، ازآنجاکه آیتالله ابراهیم سرابی پیش از این تاریخ، دار فانی را وداع گفته بود، مشخص نیست فرد یادشده در سند دقیقا کدام یک از خاندان سرابی است.
با پرسوجو موفق شدیم یک نفر از اعضای این خانواده را شناسایی کنیم. سیدمهدی سرابی، از نوادگان آیتالله سرابی، کسی است که مراسم روضه را به رسم نیاکان خود در خانه مجاور بوتیکهتل برپا میکند.
او آنچه را درباره این روضه قدیمی از بزرگترهای خود شنیده است، اینگونه روایت میکند: روضهای که در این خانه برگزار میشده، بیش از ۱۸۰سال قدمت دارد. جد بزرگ ما، سیدابراهیم سرابی، اولین کسی بود که این مراسم عزاداری را در منزل خود در محله سراب دایر کرد و پایههای این سنت را گذاشت.
او ادامه میدهد: پس از فوت ایشان، سیدابوالقاسم سرابی، معروف به آیتالله مجتهدخراسانی، برگزاری روضه را ادامه داد. بعد از فوت او در دوازدهم محرم سال ۱۳۱۱، فرزندانش مدت برگزاری روضه را به دوازده روز افزایش دادند.
محمدتقی سرابی، پسر بزرگ آیتالله مجتهدی این مراسم را اداره میکرد و پساز فوت او مراسم توسط برادرش عبدالرضا که خانهاش در بالاخیابان بود، برگزار میشد؛ یعنی برای مدت کوتاهی، روضه به بالاخیابان رفت تا اینکه همسر محمدتقی سرابی، برگزاری روضه را برعهده گرفت و این سنت به محله سراب بازگشت.
سیدمهدی سرابی سکونت پاتریک در این خانه را تایید کرد و افزود: دراین بین «پاتریک» مردی فرانسوی برای مدت کوتاهی خانه ما سرابیها را اجاره کرده بود. سیدمهدی میگوید: خانهای که امروز بوتیکهتل شده، همراه با چند ملک کناری، در گذشته یک مجموعه واحد بود.
محوطه جلویی خانه، محل بستن قاطر و استقبال از مستمعان بود. پذیرایی سنتی هم بخشی از مراسم بود؛ آنطور که شنیدهام، ابتدا با نان سنگک، ماست و چای و سالهای بعد با نان قندی و چای پذیرایی انجام میشد. این خانه را درحال حاضر به اجاره دادهام، اما با رضایت مستاجر، هرسال در آن روضه را برگزار میکنم
خاندان سرابی از خانوادههای قدیمی و اصیل مشهد هستند که از دیرباز در محله سراب سکونت داشتهاند؛ نام خانوادگیشان گواه این موضوع است. نواده آیتا... سرابی توضیح میدهد: نام فامیل این خاندان در گذشته «موسوی خراسانی» بوده است. در زمان رضاخان و موقع گرفتن سهجلد، فامیلی آنها به «سرابی» تغییر کرده است.
بزرگان این خانواده همه از عالمان و فقهای مشهد و امام جماعت مسجد گوهرشاد بودهاند.
وسایل عتیقه و نوستالژیک در هر گوشه
یکی از ویژگیهای برجسته این بوتیک هتل، جانبخشی به گذشته با استفاده از اشیای قدیمی است. وسایل عتیقه و نوستالژیک در گوشهگوشه خانه جا خوش کردهاند؛ کیوسک زردرنگ تلفن در گوشه حیاط، آینه و شمعدان صدساله روی طاقچه، چمدان چرمی قدیمی در راهرو، کوزه سفالی و سماور زغالی مقابل سالن ورودی، هرکدام از اینها همانند دریچهای کوچک، شما را به سالهای دور میبرد، به بوی حیاط خانه پدربزرگ و مادربزرگ و خاطراتی که هنوز در ذهن زندهاند.
نخعی میگوید: اینجا امکاناتش با یک هتل پنج ستاره برابری میکند، اما بیشاز هر چیز، حس خانه را دارد؛ خانهای که گرمایش را از همین سبک و سیاق قدیمیاش و نه از تجملات مدرنش میگیرد.
طراحی آرام و اصیل فضا باعث شده است این خانه فقط جای اقامت نباشد. رهگذران و دوستداران بافت تاریخی شهر، هم میتوانند در سکوت حیاط این خانه بنشینند، چای یا قهوهای نوش جان کنند و به تماشای تاریخ و مرور خاطراتشان بپردازند.
خانهای که روزگاری بخشی از ملک شجاعالتولیه بود
کوچه امامخمینی۹ از ابتدا به اسم مالک اصلی زمینهایش، شجاعالتولیه، که عضو نخستین انجمن بلدیه مشهد بود، نامگذاری شده بود. هنوز هم اگر نقشههای مشهد در سال۱۳۳۳ را نگاه کنید، نام او روی این کوچه دیده میشود.
ازآنجاکه کوچه سعدی۳، چند شکست دارد و به کوچه امامخمینی۹ منتهی میشود، خانهای که اکنون بوتیکهتل شده، در گذشته بخشی از همان ملک شجاعالتولیه بوده که توسط خانواده سرابی خریداری شده است.
بهزاد چوپانکاره، مشهدپژوه، توضیح میدهد: خانهای که اکنون بوتیکهتل شده، همراه با دو خانه دیگر، در گذشته یک ملک واحد و متعلق به آیتا... سرابی بوده است. در دهه اول محرم، در این ملک، روضهای برای حضرت سیدالشهدا (ع) برگزار میشد که بیشاز ۱۵۰سال قدمت دارد.
او میافزاید: براساس سنت قدیم مشهدیها، روضه با نماز صبح شروع میشد و پس از آن، مهمانان با چای و نان قاق پذیرایی میشدند.
این مشهدپژوه درباره قدمت و نوع معماری بنا میگوید: ساختمان کنونی مربوط به دهه۳۰ و پهلوی دوم است و نمونهای از معماری ساده و بیپیرایه خراسان به شمار میآید. نورگیرهای مناسب در میانه بنا و دسترسی راحت اتاقها به یکدیگر، درکنار سادگی کلی ساختمان، آن را چشمنواز کرده است.
او تأکید میکند: در جریان مرمت، تقریبا هیچ تغییری در ساختار اصلی خانه ایجاد نشده است؛ تنها یکی از اتاقها با اضافهکردن دیوار از اتاق دیگری جدا شده است. باقی ساختمان، از حیاط و حوض گرفته تا همه جزئیات معماری، بهشکل اصلی خود حفظ شده است.
* این گزارش سهشنبه ۲۲ مهرماه ۱۴۰۴ در شماره ۶۳۲ شهرآرامحله منطقه ۷ و ۸ چاپ شده است.