سبز، فقط سبز. مثل برگها وسط تابستان، این اولین رنگیست که به مردمک چشمهایت میریزد و خیابان آرام ابتدای بهار را روشن میکند. دستم میرود سمت لمس کاشیها، کاشیها که با آدم حرف میزنند، کاشیها که قلب خیابان آخوندخراسانی را آبی میکنند.
اینجا «گنبد سبز» است. یکی مثل هزار گنبدی که شهر را به قلب آسمان میریزد، اما اینبار نه آبی، نه طلایی؛ سبز، فقط سبز با چهار ایوان و هشت ضلع که ردپای معماری دوره صفوی در نقشهای اسلیمیاش پیداست.
نگاهم لیز میخورد روی اناری فرشی که راسته مقبره را پوشانده، ترنج به ترنج و گره به گره بالا میآیم که برسم به همین نوشتهها که مثل شناسنامه روی سینه مرمری سنگ نشسته. «آرامگاه شیخ محمد مومناسترآبادی، متوفی به سال ۹۰۴هجری قمری»، خادم میگوید: اگر پارچه سبز روى مقبره را برداری لوحهاى سنگى وجود دارد که هر چند شکسته، اما میتوانی این بیت را روی آن بخوانی که:
«سال تاریخ این خجسته بنا/ بیت معمور قلب مؤمن دان» بیت غریبی است که شاید با چند بار مرور هم به درستی معنی آن را درک نکنید، اما خادمش میگوید که این بیت اشاره به تاریخ ساخت گنبد سبز دارد. این را از عدد ۱۰۵۸هجریقمری که در پایین کتیبه حک شده میگویند و تاریخ بازسازی اولیه آن را نیز همزمان با دوران پادشاهی شاه عباساول میدانند.
اگر چه برخی عارف گنبد سبز را «محمدعلى مؤذن از شیوخ ذهبیه» میدانند، اما بیشتر مشهدیها او را به نام «شیخمحمدمومناسترآبادی» میشناسند. شیخ محمد مومن از علمای بزرگ شیعه و همعصر شیخحرعاملی، صاحب کتاب وسائلالشیعه بوده است. صرف ۳۶سال از عمر این عالم بزرگ در تطبیق و بررسی روایات کتب اربعه شیعه، ارادت و تقید او را به تبعیت از معصومان (ع) به اثبات میرساند.
چشمم از لالهها و شمعهای روشنش میگذرد و روی ایوان و طاقنماها مینشیند. به محله فکر میکنم. به داشتهها و نداشتههایش، به کوچهها و خیابانهایی که زیر قدمهای تند سالها میرود که یادگاریهایش را خاک کند. به محلهای که شاید صدسال پیش با گنبد سبزِ پاگرفته گوشه باغهایش انیستر بوده و حالا پیرمرد مهربانیست که به سایه کمجان درختان حاشیه خیابان قناعت کرده و بیصدا تاریخ را قدم میزند.
میگویند مشهدیهای قدیم، گنبد سبز را «مقبره گل حضرتمحمد (ص)» صدا میزدند و اسم کوچهاش هم آخوند خراسانی نبوده، پیرترها هنوز هم به اسم خیابان «خاکی» میشناسندش. گنبدسبز آن سالها درست کنار خیابان ارگقدیم در وسط باغی در ضلعشرقی قبرستان «میرهما» بوده که پس از تخریب باغ و گورستان و خیابانکشیهای متعدد، وسط میدان قرار گرفته. از همه اینها که بگذریم، عجیب دلم میرود سمت اینکه سرنخ همه این شنیدهها و ناشنیدهها را بگیرم تا برسم زیر گنبد، جایی که کتیبهاى به خط ثلث روی دیوار جا خوش کرده و پایان ساخت بنا راروی سینه آجریاش به تاریخ ۱۰۵۸هجری قمرى مهر زدهاند.
بااستناد به همین اسناد است که میگویند گنبدسبز در زمان شاهعباسدومصفوى (۱۰۵۲ـ ۱۰۷۷هـ. ق) ساخته یا تکمیل و تزیین شدهاست. ناگفتهها اینجا تمام نمیشود که اگر سالک خوبی باشی رد پای خاطراتش را میتوانی در کتابها و اسناد قدیمی هم پیدا کنی، مثلا کلنلبیتانگلیسی به سال ۱۸۹۳ میلادی در کتاب خاطراتش مینویسد: «گنبد سبز، مقبرهای است نیمهویرانه در نزدیکی ارگ.» و غیر او محمدبنمحمدعلیصدرالمتالهینلاهیجانی، در ۱۳۳۰هجری قمری تاریخ این خیابان را اینطور مینویسد که «و دیگر مزارات شیخمؤمن صاحب گنبدسبز، آثارش در محله ارگ است.
در اطراف گنبد، باغی بزرگ داشته و کمکم مخروبهشده و مردم خانه ساختهاند.» بر مبنای متون، این باغ در محله کوچک «پاچنار» از محلات اصلی «سرشور» قرار داشته است.
حدود یک قرن گذشته در جنوب غربی شهر، جلوی باغی که گنبد سبز در آن قرار داشت، انتهای آن گذرگاهی با یک رشته پلکان تعبیه شده بود که به ارتفاع سه پله به بالا میرفت. درگاه ورودی باغ نیز با یک درِ چوبی گلمیخدار رنگورورفته بازوبسته میشده. این محوطه مشجّر محل زندگی تعدادی درویش بود که در زیر سایه درختها مینشستند و با هم بحث و گفتگو میکردند.
صد سال پیش، تعدادی نیمکت هم نزدیک گنبدسبز قرار داشته که گویا در کنار آن قهوهخانهای برپا بوده است. در ضلع شرقی باغ، گورستانی وسیع به نام «میرهوا» یا «میرهما» و در ضلع غربی آن ارگ قدیم دارالحکومه و تکیه اسماعیلشاه حیدری واقع شده بود. در حقیقت باغ و بنای گنبد سبز بر بخشی از همان قبرستان کهنه قرار دارد.
آدمها دوست دارند سر از کار تاریخ در بیاورند و همین میشود که اگر آرشیو روزنامهها را ورق بزنیدخبر کاوشهای باستانشناسیاش را هم میتوانید از دل گرمای شهریور ۱۳۷۶ بیرون بکشید. جایی که مطالعات باستانشناسی صورتگرفته از سوی کارشناسان ادارهکلمیراثفرهنگیخراسان مشخصکرد که بنای یادشده در میان گورستانی با سابقه تدفین نسبتاً زیاد در زمان صفویه با طرح و نقشه هشت ضلعی بنیان گرفته و ساختار آن روی دو سردابه کوچک و بزرگ تدفینی مجاور یکدیگر ایجاد شده که با یک سکوی مشترک، مشخص شدهاند.
گوشهای میایستم، صفحه به صفحه تاریخ را با تمامی روزها، هفتهها و ماههایش میبندم و میگذارم گوشهای. دل میدهم به طاقیها تا از تصویر خشت به خشت و ستون به ستون منظم نشسته اش اینطور بنویسم: ساختمانی مکعبی شکل است که تعبیه چهار طاقنمای دو طبقه در چهار گوشه بنا شکل اصلی آن را تغییرداده است.
چهار ایوان در چهار طرف ساختمان وجود دارد که از هرکدام دری به بقعه باز میشود. مقبره به صورت هشتضلعی بنا شده و اضلاع هشتگانه آن دارای تزیینات کاشیکاری است. از داخل ساختاری چهار ضلعی و در نمای بیرونی بهدلیل وجود طاقنماهای دو اشکوبه، زوایای آن شکل هشت گوشه است که با ایجاد فیلپوشها در فضای داخلی نقشه چهارضلعی بنا تبدیل به عنصر معماری مدور شده و گنبد فیروزهایرنگ زیبایی برفراز آن قرارگرفتهاست.
پایههای اطراف طاقها تاپیشانی بنا و بخش فوقانی پیرامون نمای خارجی آن مزین به کاشیهای معرق و متنوعی است که علاوه بر زیبایی بیانگر شیوه تزیینی دوره صفویه است. سخن کوتاه اینکه نتایج کاوشهای باستانشناسی در داخل گنبد سبز نشان میدهد که بنا برفراز دو سردابه کوچک و بزرگ تدفینی مجاور همدیگر که دارای بقایای انسانی بودهاست ساخته و از داخل این سردابهها قطعات پراکنده سفال لعابدار بهرنگهای سبز، آبی، سفید آبی، فیروزهای و قهوهای گرداوری شده است.
گنبدِ سبزرنگ محله ما با تاریخ باشکوه چند صد ساله و خاطره مردان و زنانی که کنار سایه اش یادهای زیادی را زنده کردهاند در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۵۶ با شماره ۱۳۷۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و نامش تا همیشه با صفحه تاریخ مردم مشهد گره خورد.
* این گزارش در شماره ۴۹ شهرآرا محله منطقه ۸ مورخ ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۲ منتشر شده است.