
دریادل: رهبر به من گفتند برای خواندن قرآن دل به دریا بزن
با اینکه زمانه بر چهره هفتادوچهارسالهاش اثر گذاشته، میتوان زندگی را لابهلای چینهای درشت صورتش به وقت خندیدن حس کرد؛ در سادگی خانه و زندگیاش و محبتی که بهمحض وردمان به خانهاش نثارمان میکند.
محمد دریادل، پیشکسوت قرآنی محله شیرودی است که در جوانی به مشهد میآید، در کارخانه فرشبافی استخدام و از همانجا هم بازنشسته میشود. قرآنخواندن و شرکت در جلسات مختلف با کار و زندگیاش آمیخته شده است.
این پیشکسوت قرآن بعداز پنجاهواندی سال فعالیت قرآنی در مشهد و تشویق و تربیت شاگردان بسیاری، این روزهایش را با شرکت در جلسات قرآنی محل و حفظ قرآن میگذراند. طبقه پایین خانهاش، جای دنجی است برای خلوتهای قرآنی او تا نوارهایش را بچیند روی زمین، بگذارد توی ضبط صوتش و به آنها گوش بسپارد.
نشستم توی خانه و فقط قرآن خواندم
پیشکسوت قرآنی محله شیرودی، سواد آنچنانی ندارد. میگوید وقتی هفتساله بوده، به مدت یک سال مدرسه رفته ولی بعد از آن هرگز به مدرسه نرفته است. توی مکتب هم یک جزء قرآن خوانده. در مکتب باید یک جزء قرآن خوانده شود تا باقی جزءها را به شاگرد بیاموزند.
دریادل ولی بعداز خواندن آن یک جزء، مکتب هم نرفت. نشست توی خانه و قرآن خواند. خواند و خواند و خواند. از بر کرد و باز خواند. وقتی در نوجوانی به مشهد آمد، با جلسات قرآن آشنایی پیدا کرد و با اینکه نوع خواندنش و لهجه او نشان میداد پسری روستایی است که تازه به شهر آمده، خیلی زود توانست جا پای بزرگان قرآن در آن دوره بگذارد. میگوید: «بیسوادم؛ با همه این نقلها، دکترها و فوقلیسانسها حریفم نمیشوند.»
بهم بر خورد!
نوجوانی ساده بود که تازه از روستا به شهر آمد. قرآن میخواند و به هرجایی که قرآن تلاوت میشد، سرک میکشید. برای همین وقتی یکی از رفقایش از او خواست به جلسه قرآنشان برود، خوشحال شد؛ کمی هم منمن کرد؛ چون خودش میدانست مبتدی است و شاید نتواند مثل قاریان آنجا خوب تلاوت کند.
بااینحال رفت و نشست توی جلسه که قاریان باتجربه شانهبهشانه هم نشسته بودند و سر در قرآنهایشان داشتند. نوبت به او رسید. با همان لحن همیشگیاش تلاوت کرد. توی باغ این حرفها نبود که لحن خواندن و تلاوت دیگران چگونه است یا خودش چطور میخواند.
در آن جلسه، یک نفر برگشت به او گفت: «مگر از پشت کوه آمدهای!» همین حرف برایش کافی بود تا بهش بربخورد. وقت برگشتن به دوستش گلایه کرده بود که چرا او را به آن جلسه برده؟ مگر نمیدانسته مبتدی است؟ بعد با خودش گفت: «من که قرآنخواندن را رها نمیکنم؛ چون عاشق آن شدهام ولی تکلیفم را با خودم روشن میکنم.»
با خودش گفته یا به جلسات بزرگ و معتبر شهر میرود و نزد اساتید بزرگ قرآن میخواند یا قید همه این جلسات و اساتید را میزند و میرود برای خودش و لابهلای زندگیاش قرآن میخواند. تصمیمش را میگیرد و راه اول را انتخاب میکند. این راه شبها و روزهای او را به جلسات قرآن میکشاند؛ خیابانهایی که پیاده آنها را گز میکرد و روزههای بیسحری و نوار گوشکردنهای طولانیمدت. میگوید: «آن روز با اینکه بهم برخورد، راه درست را پیدا کردم؛ افتادم توی جلسات قرآن و با عشق به یادگیری قرآن پرداختم.»
۲ پایگاه قرآنی فعال مشهد
مشهد آن روزها، دو پایگاه قرآنی فعال داشت؛ حسینیه خیاطها و مسجد کرامت. در این بین، مسجد کرامت حالوهوای قرآنی خودش را داشت. خیلی از قاریان شهر از نوجوان و جوان گرفته تا قاریان باتجربه، میآمدند مسجد و دورتادور مسجد مینشستند.
آن زمان آیتا... خامنهای جوان هم که سیویکساله بود، در جلسات حضور پیدا میکرد. دریادل هم که نوجوانی هفدههجدهساله بود، بین قاریان مینشست و منتظر میماند تا نوبتش برای خواندن فرابرسد. بهترین و خاطرهانگیزترین روزهای قرآنی دریادل هم در همین دوران گذشته است.
آنطورکه میگوید در یکی از همین جلسات بوده که وقتی نوبت خواندنش میرسد، آیهای را تلاوت میکند که یکی از حرفهای آن، جا افتاده بود. ازآنجاکه او سواد نداشته و تجربهاش هم کم بوده و نمیتوانسته تشخیص بدهد این حرف جاافتاده و چاپنشده، آیه را بهشکل نادرست میخوانده. همان روز آیتا... خامنهای چندباری از او میخواهد آیه را تکرار کند ولی دریادل متوجه جاافتادن آن کلمه نمیشود. آنجاست که رهبر انقلاب رو به دریادل میگوید: «دل را به دریا بزن، دریادل.» خلاصه قاری نوجوان، متوجه اشتباهش میشود و این اتفاق، همان تجربه بزرگی است که آن را با خود به کلاسهای درس برده و به شاگردانش هم آموزش داده است.
میگوید: «بهخاطر اینکه سواد و تجربهام کم بود، نتوانستم تشخیص دهم آن حرف، جا افتاده است. برای همین کلمه را اشتباه قرائت میکردم که معنای آیه را هم عوض میکرد. خلاصه آن خاطره برایم ماندگار شد.»
دریادل ادامه میدهد: «جلسات قرآن در مسجد کرامت از ساعت ۸ تا ۱۱ ادامه داشت و بعد از آن هم آقا به سوالات پاسخ میدادند و پشت سرشان نماز جماعت اقامه میشد.»
شبهای قرآنی که راه به صبح میبرد
افتاده بود توی جلسات؛ هرجای شهر که بود. بیشتر به مسجد کرامت و حسینیه خیاطها میرفت. آن زمان ماشین یا دیگر وسایل حملونقل عمومی خیلی کم بود؛ «مشهد ۲۰ تا ماشین هم نداشت!» خانهاش توی تپلمحله، کوچه آب میرزا بود. پیاده گز میکرد، میرفت سمت چهارراه شهدا. در شبهای ماه مبارک هم جلسات تا ساعت۲ پیش از سحر طول میکشید. باز پیاده گز میکرد و برمیگشت. تا میرسید به نزدیکیهای خانه، سحر بود؛ «چه روزهایی که بدون سحری روزه نگرفتم.»
جلسه قرآن باید مثل کارخانه ایرانناسیونال باشد!
بعداز ۶۰ سال در وادی قرآنبودن حالا میتواند بهراحتی درباره جلسات قرآن، ضعفها و قوتهایش صحبت کند. از بیراههرفتن برخی بهخاطر کشفنشدن استعدادهایشان میگوید یا جلساتی که راه درستی برای پرورش استعدادها نمییابد. میگوید: «جلسه قرآن باید مثل کارخانه ایران ناسیونال باشد؛ هم پراید تولید کند و هم پژو و دیگر خودروها. اگر فقط پیکان تولید شود، پیشرفتی حاصل نمیشود و در سطح پایین میماند. در یک جلسه قرآن هم باید به همین ترتیب استعدادیابی صورت گیرد؛ یکی در لحن، دیگری در تجوید. باید قاریان و حافظان درزمینههای مختلف رشد کنند و پرورش یابند.»
پیشکسوت قرآنی محله ادامه میدهد: «کسانی که برای یادگیری قرآن به من مراجعه میکنند، در ابتدا نگاه میکنم ببینم در چه زمینهای بیشتر استعداد دارند. میبینم یکی در تجوید استعداد دارد ولی نمیتواند با صدای خوشی تلاوت کند؛ او را به همان سمت تجوید و درست خواندن هدایت میکنم. درمقابل افرادی هستند که صدای زیبا و قدرتمندی دارند. آنها را راهنمایی میکنم تا بهسمت تلاوت پیش بروند. به این شکل افراد مختلفی از جلسه بیرون میآیند.»
میرفتم مغازه آقای فاطمی و منتظر میماندم تا برایم نواری از قاریان بزرگ پر کند
برای شاگردان از جان مایه میگذارم
از بین کسانی که برای یادگیری قرآن به دریادل مراجعه میکنند، برخی استعداد بیشتری دارند. عدهای که به قول دریادل ارزش این را دارند که برایشان زحمت کشیده شود. برای همین هم بعداز اینکه تشخیص داد فردی میتواند در این راه پیشرفت کند، همهجوره برایش انرژی میگذارد، زحمت میکشد، راه و چاه را نشانش میدهد و خلاصه هر کاری که بتواند از او قاری یا حافظ بزرگی بسازد؛ مثل ساختمانی که پیش از ساخت پی آن را بخواهد بریزد، از ریشه به آموزش میپردازد. میگوید: «چه روزها و شبهایی که برای پرورش شاگردان زحمت کشیدهام بدون هیچ چشمداشتی. ازطرفی خیلی خوشحالم که عمرم در این راه سپری شده و خدا را بهخاطر این توفیق شاکرم.»
اینکه استاد پیشکسوت قرآن محله ما همه این سالها را بدون هیچ چشمداشتی کار کرده و انتظار دریافت حقالزحمه نداشته است، برمیگردد به قناعت این مرد بزرگ و دیدگاهش در زندگی. میگوید: «خدارا شکر بهترین زندگی را دارم. همه این سالها را کار کردهام و حالا هم نیاز مالی ندارم. الحمدلله بچههایم هم همگی تحصیلکرده هستند. چیز دیگری از این زندگی نمیخواهم.»
۴۰۰ نوار کاست دارم
پیشکسوت قرآن محله شیرودی، کمدی در خانه دارد که آن را از نوار کاستهایش پر کرده است. ۴۰۰ نوارکاست قرآنی که ۶۰، ۵۰ سال پیش، یکییکی آنها را از مغازه استاد ساداتفاطمی میخرید؛ «میرفتم مغازه آقای فاطمی و منتظر میماندم تا برایم نواری از قاریان بزرگ پر کند. آنها را میگرفتم و به خانه میبردم. ساعات زیادی را مینشستم به گوشکردن آن نوارها. آن زمان نوارهای عبدالباسط و شهاتانور را گوش میکردم.
آقا میگفتند صدای شهاتانور آسمانی است.» دریادل که بیشتر وقتها نوارهایش را با خود به جلسه قرآن میبرده، به فردی «نوارباز» معروف شده بود! میگوید: «آقا به من لطف داشتند و روزی به من گفتند دریادل، تو چقدر نواربازی! من با این نوارها زندگی میکنم. همین حالا هم اوقات بازنشستگی و بیکاریام را با همین نوارها پر میکنم.»
قرآنخوانهای مشهدی ملانواری هستند
دریادل در ادامه از سرزمین قرآن حرف میزند و قاریان مصری که الگوی قاریان مطرح قرآن بودهاند و اینکه آن کشور، دانشگاه علوم قرآنی توانمندی دارد. میگوید: «در مصر هرکسی موفق نمیشود کلاه قرمز بر سر بگذارد؛ این درجهای است که پساز طی مراحل بسیار در قرآن و دریافت درجات مختلف نصیب فرد میشود. مصر، سرزمین قرآن است. مصر قرّاء خوبی دارد و قاریان باید کل قرآن را حفظ کنند؛ بعد میتوانند کلاه قرمز بر سر بگذارند.»
این پیشکسوت قرآنی ادامه میدهد: «همه قاریان مطرح کشور و مشهد از این قاریان تقلید میکنند؛ اگرچه اخیرا سعی شده قدمی فراتر از تقلید در کار قاریان به انجام برسد؛ برای مثال قاری سعی میکند سبکی ترکیبی برای خود درنظر بگیرد. همه قرآنخوانهای مشهد ملانواری هستند!»
جلسات محلی هنوز پابرجاست
این روزها در خیابان چمن و حوالی آن، سهجلسه قرآنی فعال است که دریادل و برخی دیگر از پیشکسوتان، آن را اداره میکنند. جلسه قرآن چهاردهمعصوم که دریادل در برگزاری آن، نقش مستقیمی دارد، فداییان اسلام و دیگری جوادالائمه (ع) از جلسات قرآن فعالی که در محله شیرودی فعالیت میکند. در این جلسات قرآنی، افراد زیادی شرکت میکنند.
نوجوانان بسیاری برای یادگیری در آن حضور پیدا میکنند. خیلی وقتها خانوادههایی به دریادل مراجعه میکنند که ازطرف حرم مطهر یا دیگر سازمانها به این پیشکسوت قرآنی معرفی شدهاند تا فرزندانشان قرآن بیاموزند.
*این گزارش در شماره ۱۸۳ شهرآرا محله منطقه ۶ مورخ ۲۸ دی ماه سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.