
۲۷ سال مربیگری علیاصغر باغبان در کیوکوشین
هادی عسگری| همیشه در کنار انسانهای موفق افرادی هستند که شاید کمتر به چشم بیایند؛ کسانی که بدون هیچ چشمداشتی برای موفقیت دیگران تلاش میکنند. در عرصه ورزش کشور از این قسم افراد کم نیستند که با تلاشی تحسینبرانگیز به پرورش استعدادهای پنهان در کوچه پسکوچههای شهر مشغولند و با دراختیار گذاشتن تجربیات گرانسنگ خود و تربیت شاگردانی موفق، به ورزش این مرز و بوم خدمت میکنند.
علیاصغر باغبان یکی از همین آدمهاست که سرمایه و ۳۵ سال تجربه ورزشیاش را در طبق اخلاص گذاشته و با راهاندازی یک باشگاه ورزشی در محله فاطمیه مشهد جمعی از ورزشدوستان را یکجا جمع کرده تا در کنار هم علاوهبر حفظ سلامتی خود نیمنگاهی هم به عرصه قهرمانی داشته باشند.
جذابیتهای کیوکوشین
سهسالی مانده تا باغبان پنجاهمین بهار زندگیاش را جشن بگیرد، اما چهرهای بهمراتب جوانتر، شادابتر و سرزندهتر دارد که ثمره سالها ورزشکردن است. او ورزش را از ۱۲ سالگی با تشویق برادرش که از مربیان بوکس است، آغاز کرده و تا امروز در رشتههای کیوکوشینکاراته، بوکس و ژیمناستیک تجربه اندوخته است. باغبان اینک با ۳۵ سال سابقه ورزشکاری و ۲۷ سال مربیگری کیوکوشین، کمربند مشکی دانپنج را در این رشته دارد.
او میگوید: علت اینکه کیوکوشینکاراته را انتخاب کردم، جذابیت و توان رزمی و دفاعی بالای آن است و اینکه یک کیوکوشینکار قدرت بدنی فراوانی خواهدداشت. یک شب در باشگاهی که استاد محمد روشنایی -از استادان مجرب و نامآشنای ورزشهای رزمی- این سبک را آموزش میداد، حضور یافتم و به آن علاقهمند شدم؛ پس از تمرین بسیار نیز توانستم شاگرد ارشد کلاس استاد باشم.
باغبان درباره رشتهاش عنوان میکند: بنیانگذار این سبک در تهران، یوسف شیرزاد بود که آن را در سال ۱۳۵۵ وارد ایران کرد؛ یکسال بعد از آن هم محمد روشنایی کیوکوشینکاراته را به مشهد آورد. ورزشکار باسابقه محله فاطمیه که از قهرمانان سالهای دور کیوکوشینکاراته استان بوده و نشان دومی و سومی استان در رشته بوکس را هم در کارنامه خود دارد، اینک حاصل سالها تلاشش را با راهاندازی یک باشگاه فرهنگیورزشی در خیابان رسالت ۳۰ در اختیار هنرجویان قرار دادهاست.
او درباره سابقه مربیگریاش میگوید: نخستینبار استاد روشنایی یکی از کلاسهای خودش را به من واگذار کرد؛ سپس با همکاری یکی از دوستانم به نام سیدحسن یحیوی که مربی آیکیدو بود، باشگاهی را در فلکه سراب راهاندازی و پس از آن کلاسی را در باشگاه هدف در چهارراه راهآهن اجاره کردم و سرانجام این مکان را برای کلاسهای مختلف ورزشی احداث کردم. باغبان اکنون حدود ۶۰ شاگرد در رشته کیوکوشین دارد.
این ورزش خشن نیست!
وقتی حرف از خشنبودن این ورزش به میان میآورم، لبخندی میزند و میگوید: عدهای میگویند این ورزش مانند دعوای خیابانی است، اما من این را نمیپذیرم. فعالیت در رشته ما باعث میشود تمام بدن ساخته شود؛ از ساق پا گرفته تا دست و صورت، و برای اینکه بتوانی یک مبارزهگر قوی باشی، باید قدرت بدنی خود را افزایش دهی. بنابراین کیوکوشین ورزشی است که بر قویبودن تأکید دارد و نه خشونت. او سپس اضافه میکند: من رشتههای دیگری چون تکواندو، بوکس و ژیمناستیک هم کار کردم که هیچکدام به جذابیت کیوکوشین نبود.
سال ۱۳۵۵ یوسف شیرزاد کیوکوشین را وارد ایران کرد؛ یکسال بعد هم محمد روشنایی آن را به مشهد آورد
این مرد كهنهكار ورزش از تأثير بسزاي ورزش بهویژه کیوکوشین در مسير زندگياش چنين ميگويد: الان وقتی با همسنوسالان خودم مبارزه میکنم خوشحالم که بدنم دارای مقاومت فراوانی است و ضربههایی قوی میزنم.
او در ادامه با اشاره به نتایج ورزشکردن در دوران خدمت مقدس سربازیاش بیان میکند: بهخاطر ورزشکار بودن توانستم دوره چتربازی را درتیپ ۱۰ هوابرد شیراز بگذرانم و مدرکش را بگیرم و چندینبار هم پرش از هواپیما داشته باشم.
کلاه کاسکتم مچاله شد!
مسیر گفتگویمان به سمتی دیگر کشیده میشود و ورزشکار باتجربه محله فاطمیه، از چگونگی ورودش به دوره چتربازي میگوید: چند آزمون مختلف ورزشي از جمله حركات شكم، حركات دو و بهويژه حركات بارفيكس با مدت زمانهاي معين را پشتسر گذاشتم. در این آزمون فقط افرادي كه بدني ورزيده داشته باشند، پذيرفته ميشوند.
او از احساسش در نخستین پرش از هواپيما به شيريني ياد ميكند: در پرش اول خیلی ترسيدم و كلاه از سرم افتاد، وقتي پايين رسيدم ديدم کلاه کاسکتم از شدت ضربه و سرعتي كه داشته مچاله شدهاست! باغبان، عكس برجي را كه براي تمرين از روي آن ميپريدند، در آلبومش نشان ميدهد و میگوید: پریدن از ارتفاع واقعا ترس دارد كه با تمرين رفع ميشود.
در این میان، پرش از برج ترسناکتر از هواپیماست. ارتفاع این برج حدود ۵۰ متر است و هنگامی که از پلههای آن بالا میروی، در زیر پایت ماشینها مثل قوطی کبریت دیده میشوند، البته کمکم به آن عادت میکنی و بعد از ترس، لذت خاصی دارد که من با این سنم حاضرم باز هم بپرم. از او سوال میکنم اگر چتر، باز نشود چه باید کرد که پاسخ میدهد: چترهای ما اتوماتیک بود و بعد از پرش از هواپیما خودبهخود بازمیشد، ولی اگر باز نمیشد چتر کمکی داشتیم.
به خاطر نوع فرودم تنبيه شدم
این چترباز سابق، همزمان با ورق زدن آلبوم و نشان دادن عکسهایش خاطرهها را مرور میکند. به یکی از عکسها که میرسد، میگوید: این فرود بهدلیل نوع پایینآمدنم تنبیه شدن مرا در پی داشت. در چتربازی، چترباز در اصطلاح باید یک پا داشته باشد؛ به این معنی که هر دو پا به هم بچسبد و با پشت به زمین بیایی، اما من به روش سقوطآزاد با پا فرود آمدم. میخواستم این فرود را هم تجربه کنم، اما کار خطرناکی بود؛ چون در سقوطآزاد پرنده (چترباز) از ارتفاع ۱۵ هزار پا میپرد، درحالیکه ارتفاع پرش ما ۹ هزار پا بود، از طرفی آنجا کنترل چتر در اختیار پرنده است.
از باغبان میپرسم تا حالا مدرک چتربازی به کارتان هم آمده که بیان میکند: این دوره یک تجربه شیرین برایم بود و اگر ادامه میدادم، عضو کادر میشدم و باید دوره پرش سقوط آزاد را میگذراندم که بهمراتب از این دوره سختتر بود. در سقوط آزاد خود چترباز بعد از آنکه مقداری از مسیر را در آسمان معلق ماند، چتر را باز میکند.
* این گزارش یکشنبه، ۳ دی ۹۱ در شماره ۳۵ شهرآرامحله منطقه ۳ چاپ شده است.